مجله مهر: هشت سال دفاع مقدس دستمایه آثار هنری و فرهنگی زیادی شده است، در این میان داستانهایی که در ارتباط با این سالها نوشته شده را میتوان به دو گروه کلی تقسیم کرد. گروه اول داستانهایی هستند که آنها را «داستان جنگی» مینامیم. در این داستانها جنگ صرفا آبستن سوژه است و در بطن داستان، دو طرف جنگ یکسانند؛ از آن جهت که انسان هستند،با خصوصیات انسانی و مشترکات فطری بین تمام نوع بشر. در این میان چزی که دستمایه پرداخت داستان است، همین خصوصیات انسان است. خصوصیات مشترک مثل حس انتقام یا عشقهای انسانی.
گروه دوم داستانهای دفاع مقدس هستند که در آنها قهرمانان، حوادث و محیط پیرامونی آنان به نوعی با ارزشها و عقایدشان عجین و نزدیک است و کشتن و کشتهشدن در راه عقیده و آرمانهاست.
در این میان داستانهای کوتاه حبیب احمدزاده در کتاب «داستانهای شهر جنگی» در دسته اول قرار میگیرد. این کتاب برنده بهترین کتاب داستان کوتاه دفاع مقدس در سال ۱۳۷۸ و جزء برترینهای بیستسال داستاننویسی دفاع مقدس در سال ۱۳۷۹ شده است.
کتاب شامل شش داستان است، که مبنای چند فیلم سینمایی نیز شدهاند. داستان های این مجموعه عبارتند از: پرعقاب، هواپیما، چتری برای کارگردان، سی و نه و یک اسیر، نامهای به خانواده سعد، اگر دریاقلی نبود.
در پایان کتاب نیز متن نامه حبیب احمدزاده به نظامیان امریکایی ناو وینست آمده است که در حمله به هواپیمای ایرباس ایرانی ۲۹۰سرنشین آن شامل ۴۶مسافر غیر ایرانی و ۶۶کودک را به شهادت رساندند .سپس جوابیه آنها آمده است.
داستانهای این کتاب همه واقعیتگرا است و با دو شیوه زاویه دید، روایت شده است؛ یکی به طریق واگویه یا دوم شخص مفرد، و دیگری اول شخص که گاهی به شکل تک گویی نمایشی بیان شده است.
از ویژگیهای دیگر بعضی از این داستانها، روایی بودن آنهاست. در این داستانها انسان در دو سویه جنگ از حیث فردیت و موقعیت برابر هستند.
احمدزاده تلاش در خلق انسانهایی دارد که جدای از عقاید سیاسی و شرایط نظامی که آنها را در مقابل هم قرار داده است، در گلوگاهها و تنگناهای پیش روی خود، تنها پایافزار انسانیت را برای عبور از این مسیر دشوار انتخاب کردهاند.
نظر شما