به گزارش خبرنگار مهر، نشر نی کتاب «بهمن بازرگانی؛ گفتوگوها، خاطرات و مقالات تحلیلی درباره سازمان مجاهدین، جنبش چپ و انقلاب اسلامی» به کوشش امیرهوشنگ افتخاریراد را در ۲۱۷ صفحه و بهای ۲۸ هزار تومان منتشر کرد. از گفتوگوهای افتخاری راد با بهمن بازرگانی کتاب «زمان بازیافته» هم منتشر شده است. بهمن بازرگانی، از اعضای برجسته سازمان مجاهدین خلق ایران در دوران پیش از انقلاب است و میتوان او را نخستین نقاد این سازمان هم نامید. یعنی زمانی که سازمان هنوز شهرتی در میان مبارزان پیدا نکرده بود، بازرگانی برخی روشها و همچنین جزوات آموزشی سازمان را مورد نقادی قرار داد که البته حنیف نژاد آن نقدها را مسکوت گذاشت.
بازرگانی در سال ۱۳۲۲ در شهر ارومیه به دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهی او در رشته راه و ساختمان بود و از این رشته در سال ۱۳۴۵ در دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. علاقه او به فلسفه باعث شد تا از سال ۱۳۵۴ مطالعات خود را در این زمینه متمرکز کند. از سال ۱۳۴۸ او به همراه برادرش محمد بازرگانی که بعدها در ضربه ساواک به سازمان به همراه دیگر سران سازمان اعدام شد، از اعضای هسته مرکزی سازمان مجاهدین خلق بودند. بازرگانی نخستین مسئول گروه سیاسی سازمان بود.
او پس از انقلاب دست از فعالیت سیاسی کشید و این امر مورد توجه ویژه شهید آیت الله بهشتی قرار گرفت. بازرگانی تا اواخر دهه ۸۰ که گفتوگوهایی از او درباره کتابهایش در روزنامه اعتماد منتشر شد، سکوت کرده بود. او پس از انقلاب کتاب «ماتریس زیبایی» را نوشت و منتشر کرد که اکنون به عنوان یکی از مهمترین منابع مطالعاتی در زمینه زیباییشناسی در اندیشه پسامدرن است. «نقد پلورالیستی» از دیگر کتابهای منتشر شده اوست. او همچنین درباره سازمان نیز گفتوگوهایی با نشریه «چشمانداز ایران» داشت. خاطرات بهمن بازرگانی بسیاری از ابهامات درباره تاریخ سازمان مجاهدین خلق را برطرف کرد.
بخش اول کتاب «بهمن بازرگانی؛ گفتوگوها، خاطرات و مقالات تحلیلی درباره سازمان مجاهدین، جنبش چپ و انقلاب اسلامی» شامل روایتهاست از رویدادها یا بهعبارتی، آنچه پیش آمده از دیدگاه افراد. بهمن بازرگانی در این کتاب، متکلم وحده خاطرات نیست؛ در هر جلسهای از دوستی دعوت میکرد، تا حول محوری، نوعی جریان آزادِ روایت صورت گیرد. آنها ضمن یادآوری برخی رویدادها، درصدد وصلکردن آنها به هم بودند تا بهاصطلاح داستان سازمان معنی دهد.
در بخش دوم کتاب، بازرگانی با دستمایهکردن بخشی از خاطرهاش و بر پایه نظریه ماتریسی خود سعی دارد تاریخ سازمانی را که در جوانی عضوش بوده توضیح دهد… در این بخش، ردّی از حقیقت را میتوان یافت که حتی برای خود بازرگانی که در دل وقایع روزگارش بوده، نمایان نیست. او میخواهد تشریح و توضیح و تبیین کند، نه اینکه فهرستی از رویدادهای زندگیاش را سامان دهد. درست است که او خود برسازنده بخشی از این تاریخچه بوده اما بدین معنا نیست که حقیقت نیز بر خود او روشن بوده است.
نظر شما