به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام محسن الویری است که در ادامه میخوانید؛
امروز بار دیگر مردی آسمانی که تنها ۶۳ بهار به خود دیده بود، کولهبار عزت و شجاعت و غیرت و مردانگی و شرافت و حقطلبی و خداگونگی خود را نزد ما زمینیان به یادگار گذاشت، کالبد تن رها کرد، به دنیا خندید و رفت. میلیونها انسان وارسته حقجو به ویژه در میان آحاد امت اسلامی از لحظه شنیدن این خبر با دلی شکسته و دیدهای اشکبار و بغضی بر گلو نشسته و قلبی داغدار با آمیختهای از اندوه و حسرت و حس انتقام و نفرت فزاینده از «شقیترین آحاد بشر» و اتباع و اذنابش همراه شدند.
او به مصداق آیههای ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آلعمران، اکنون زنده و روزیخورِ خوان رحمت خدا و خوشحال از دهش اوست، اما روشن است که سنگینی فراق این مردان بزرگ را نمیتوان آسان بر دوش کشید. مردم عزیز و نجیب ما بارها در دوره پرشور و حماسه انقلاب از این دست تجربهها داشتهاند و آن چه از تاریخ در این باره میتوان سراغ داد، بسیار بیشتر از آن است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام با شنیدن خبر شهادت مالک اشتر گفت:
انا لله و انا الیه راجعون، و الحمد لله رب العالمین، اللهم إنی احتسبه عندک، فإن موته من مصائب الدهر … (الغارات، ج ۱، ص ۲۶۴)
همانا ما از خداییم و همانا ما بازگشتکنندگان به سوی اوییم، و سپاس پروردگار جهانیان را باد، بار خدایا من در این (مصیبت شهادت مالک اشتر) به خشنودی تو بسنده میکنم، مرگ او از مصیبتهای روزگار بود...
و نیز گروهی از بزرگان قبیله نخع گزارش کردهاند که پس از رسیدن خبر شهادت مالک اشتر، وقتی بر علی وارد شدیم:
فجعل یتلهف و یتأسف علیه و یقول: لله در مالک، و ما مالک، لو کان جبلا لکان فندا و لو کان حجرا لکان صلدا … (الغارات، ج ۱، ص ۲۶۵)
شروع به حسرت و دریغ خوردن و تأسف کرد و میگفت: کارهای نیک مالک برای خدا باد، اگر او را کوه بشمریم، کوهی بیهمتا بود و اگر او را سنگ بشمریم سنگی سخت و استوار بود...
در گزارشی دیگر آمده است که نشانههای این اندوه و تأسف و تحسر تا مدتها در چهره علی علیه السلام دیده میشد. (الغارات، ج ۱، صص ۲۶۵ ۲۶۶)
این تلخیها و سختیها و دلشکستگیها و زیانهای نبودن مردان بزرگ را نمیتوان کم انگاشت، اما تاریخ نشان داده است که سرنوشت بشر را در لحظه روی دادن این تلخیها نمینویسند، اگر جز این بود با شهادت امام حسین علیه السلام تاریخ مبارزه حق و باطل باید به پایان میرسید. روی دیگر سکه شهادت، حیاتبخشی آن است. خون شهیدان ما در ایام پیروزی انقلاب، اراده مردم عزیزمان را برای مبارزه استوارتر ساخت و خون شهیدان مظلوم ایام دفاع مقدس بر انسجام و عزم ما برای ایستادن در برابر ظلم جهانی افزود. و اینک شهادت حاج قاسم سلیمانی در گسترهای فراتر از مرزهای ایران و همراه با نماد مقاومت و استکبارستیزی و ارتجاعستیزی مردم عراق ابومهدی المهندس نوید بخش انسجام و استواری ارادهها و دمیده شدن خونی تازه در رگ امت اسلامی است. همان گونه که تا کنون و به گواهی صدها نمونه تاریخی خون شهیدان همواره و هر چند در بلند مدت، راه رسیدن به مقصد را آسان کرده است، اکنون نیز یقین داریم امت اسلامی راه دشوار پیش روی خود را به برکت خون این شهیدان به انجامی نیکو خواهد رسید. شاید یکی از دلالتهای مفهوم زنده بودن شهیدان که دو بار در قرآن به آن اشاره شده است، همین باشد که خون آنها در مقیاسی بسیار وسیعتر به جامعه حیات میبخشد.
امروز امت اسلامی وارد دورهای جدید از حیات بالنده خود شد و اعلام کرد که میداند برای کامیابی در مبارزه با جبهه باطل و نظام سلطه کور و خونریز و ددمنش جهانی، باید بهای آن را پرداخت، ارزش خواستههای مردم را با بهایی که برای آن میپردازند میتوان شناخت. خون پاک شهید حاج قاسم و شهید ابومهدی، بهایی است که امت اسلامی برای مرحله جدید مبارزه خود در طبق اخلاص هدیه کرد.
تجربه نشان داده است که برای حفظ خون شهیدان نمیتوان تنها به ساختارها امید بست، وظیفه هر یک از ماست که به نوبه خود و در قلمرو نفوذ و دخالت خود نگذاریم که خون این شهید بزرگ امت اسلامی هدر رود.
نظر شما