به گزارش خبرنگار مهر، مجموعهداستان «فلامینگوهای بختگان» نوشته علی صالحی بافقی بهتازگی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است.
اینکتاب ۸ داستان کوتاه را با اینعناوین در بر میگیرد:
هیچکس، قیمتگذاریِ اشیاء، منفیِ بیست دسی بِل، مُردنِ دیگران، مگر برگشت، صرفِ فعلِ ماضیِ بعید، هاش دواِس، فلامینگوهای بختگان.
در قسمتی از داستان «مُردن دیگران» میخوانیم:
بیرون ایستگاه روی دورترین نیمکت نشسته بود که پیرمرد آرام و عصازنان آمد سمتش و نشست و نفسش که جا آمد پرسید: «گلی، کلید خونه پیش توئه دختر؟» آذر چیزی نگفت. پیرمرد سر تکان داد و آرام با خودش گفت: «نمیدونم چهکارش کردم.»
_ پیدا میشه پدرجان...
پیرمرد توی جیبهای کت و شلوارش را گشت و گفت: «مطمئنی دیروز به تو ندادمش؟» آذر جواب نداد. پیرمرد بلند شد و دستش را دراز کرد سمت آذر و گفت: «گلیجان... بیا بریم ساری. میریم سر قبر سیدآقاجان، براش یه فاتحه میخوانیم و میریم خونه.» آذر ناخودآگاه دست پیرمرد را گرفت و با تعجب پرسید: «امامزاده است؟» پیرمرد از جایش بلند شد و گفت: «قبرش لای شمشاداست. من تنهایی پیداش نمیکنم.» آذر گفت: «بلیت ندارم بابا. برام میخری؟» پیرمرد آهی کشید و گفت: «قبر مادرت رو هم به بدبختی پیدا کردم. خوابش رو میدیدم چند وقت... دیروز اومدم فاتحه خوندم خیرات کردم براش.»
_ خدا رحتمش کنه.
_ منم بلیت نخریدم هنوز. هی گفتم همون ساری خاکش کنین، گوش ندادین... بلیت بخرم میای باهام گلی جان؟
رفتند به سمت باجه بلیتفروشی. پیرمرد نفسزنان گفت: «صدبار برات گفتم قصه سید رو.» آذر دورتر ایستاد تا پیرمرد بلیت بخرد.
اینکتاب با ۱۲۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۹ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
نظر شما