به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام ابراهیم بهاری، پژوهشگر قرآنی و استاد حوزه علمیه در نوشتار پیش رو به تعریف تدبر، اهمیت تدبر در قرآن و فرق تدبر با تفسیر پرداخته است.
بخش اول این متن در ادامه از نظر میگذرد؛
تدبر در قرآن کریم از موضوعات بسیار مهم و کلیدی درک و فهم قرآن کریم است، امّا متأسفانه مانند قرآن کریم همچنان مهجور مانده است. موضوعی که اگر جایگاه خود را در میان مسلمانان باز یابد منشأ آثار و برکات فراوانی در جامعه اسلامی خواهد شد. بسیاری از مشکلات که امت اسلامی در حال حاضر درگیر با آن است، ریشه در دور ماندن از قرآن و فرهنگ غنی آن دارد. امیر مؤمنان علی (ع) پیشاپیش در مورد دوری از قرآن به امت اسلامی اخطار داده و فرموده است: یأتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ لا یبقی فیهِمْ مِنَ الْقُرانِ الاّ رَسْمُهُ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت ۳۶۹، زمانی بر مردم خواهد آمد که از قرآن در میان آنان جز نشانهای باقی نخواهد ماند.
در روایت هم آمده است: أَنَّهُ یَأْتِی عَلَی اَلنَّاسِ زَمَانٌ لاَ یَبْقَی فِیهِمْ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ إِلاَّ اِسْمُهُ وَ مِنَ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ رَسْمُهُ، زمانی بر مردم آید که از اسلام نماند جز اسمی و از قرآن نماند جز رسم کتابتی کمال الدین / ترجمه کمرهای؛ ج ۱, ص ۱۵۴
آیا واقعیت غیر از این است که در جامعه اسلامی ما که بیشتر مردم باسوادند و اظهار عشق و علاقه و احترام به قرآن میکنند، تعداد زیادی از آنان هنوز قادر به خواندن قرآن نیستند و عدّه زیادی از کسانی که توان قرآن خواندن دارند به ندرت در طول سال به غیر از ماه مبارک رمضان قرآن میخوانند و تنها عده کمی همواره آن را تلاوت و عده کمتری در آن تدّبر میکنند؟!
امیرمومنان علی (ع) میفرماید: لا خَیرَ فی قَراءةٍ لا تَدَبُّرَ فیها بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۷۵، ص ۷۵، در قرائتی که در آن تدبر نباشد، خیری نیست.
ابو حمزه ثمالی گوید: عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ مَرْفُوعاً قَالَ: أَقْبَلَ اَلنَّاسُ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالُوا - یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْبِئْنَا بِالْفَقِیهِ قَالَ نَعَمْ أُنْبِئُکُمْ بِالْفَقِیهِ حَقَّ اَلْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُرَخِّصِ اَلنَّاسَ فِی مَعَاصِی اَللَّهِ وَ لَمْ یُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اَللَّهِ - وَ لَمْ یَدَعِ، مردم نزد علی (ع) آمدند و گفتند: ای امیر مؤمنان! فقیه را به ما بشناسان، فرمود: بلی، فقیه حقیقی را به شما میشناسانم، فقیه واقعی کسی است که به مردم آزادی در گناه ندهد و آنها را از رحمت خدا مأیوس نسازد و از مکر خدا ایمن نگرداند، برای رغبت به سوی چیزی قرآن را ترک نکند، بدانید که در قرائتی که تدبّر در آن نیست خیری نیست، بدانید دانش بیاندیشه سودی ندارد،...... مشکاة الأنوار / ترجمه محمدی و هوشمند؛ ج ۱, ص ۲۷۱ گاه لازم است انسان در کنج خلوت نشسته و با خود بیندیشد که نکوهش و توبیخهای مکرر قرآن از کسانی که در قرآن تدبر نمیکنند برای چیست و چرا خداوند این همه ما را بدان توجه داده است؟
در سوره محمد میخوانیم: اَفَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرانَ اَمْ عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها (محمّد، ۲۴) آیا در آیات قرآن نمیاندیشند؟ یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است؟ همچنین در سوره، قمر خداوند به طور مکرر میفرماید: وَ لَقَد یسَّرْنَا القُرانَ لِلذِّکرِ فَهَل مِنْ مُدَّکرٍ (قمر: ۴۰، ۳۲، ۲۲، ۱۷) ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم، آیا کسی هست که متذکر شود؟!
امروز که مردمان دنیا به بن بست فرهنگی و اخلاقی رسیدهاند و با چشمانی هراسان و نگران به دنبال یافتن روزنه امیدی برای نجات خود میگردند زمان آن فرارسیده که مسلمانان به خود آیند و برای بار دیگر به ندای غریبانه قرآن کریم که در طول قرون و اعصار همچنان به گوش میرسد لبیک گویند و با پیاده کردن قرآن در برنامههای شخصی و اجتماعی خود، الگویی قرآنی به دنیا ارائه دهند که شاید این بزرگترین رسالت آنان در عصر حاضر باشد.
یکی از عالیترین مراحل ارتباط با قرآن، اندیشیدن در آیات الهی است: أفلا یتدبّرون القرآن ولو کان من عند غیر اللّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً. (سوره نساء, آیه ۲.) با تدبّر در قرآن, میتوان به این نتیجه رسید که قانون کلّی در مورد انسان و بقیه کائنات، تحوّل و دگرگونی است هم در قول و هم در عمل; امّا قرآن این گونه نیست. به قول علامه طباطبایی قرآنْ کتابی است در برگیرنده قوانین فردی و اجتماعی، مسائل مربوط به مبدأ و معاد، قصص، عبرتها و پندها و… که به تدریج نازل گردیده و با گذشت ایام دستخوش تغییر و تحوّل نمیگردد (المیزان، ج ۵، ص ۲۰)
تدبّر در قرآن، علاوه بر فواید علمی، نتایج شخصی هم دارد. طبق آیهای که گذشت، با تفکر و تدبّرِ در آیات قرآن مشخص میشود که آیات آن هیچ گونه اختلافی با یکدیگر ندارند. لذا آیات میتوانند یکدیگر را تفسیر کنند و این فایده بسیار مهمّی بود که علاّمه طباطبایی در پرتو آن به تفسیر قرآن با قرآن رسید. ایشان ذیل همین آیه, امکان تفسیر قرآن با خود قرآن را نتیجه گرفته است. صاحب «مجمع البیان» نیز از آیه «أفلا یتدبّرون القرآن…» به همین نتیجه رسیده است.[(المیزان ج ۱۸, ص ۲۴۱)
نتیجه مهم دیگر این است که چون احکام قرآنی در معرض تغییر و تحوّل قرار نمیگیرند لذا این شریعت تا قیامت استمرار دارد.[(اسرار قرآن, حسین خدیو جم, ص ۲۶) از لحاظ شخصی نیز انسان با تدبّر در آیات قرآن و مجسّم کردن مبدأ و معاد, هم داستان خلقت انسان برایش یاد آوری میشود و هم آینده را پیش روی خود می بیند. روایاتی وجود دارند که در آنها توصیه شده از قرائت آیات رحمت، مسرور و از قرائت آیات مشتمل بر وعده عذاب, محزون شوید. غزالی در کتاب «کیمیای سعادت» از ابوذر نقل میکند که پیامبر (ص) یک ثلث شب, این آیه را تکرار میکرد که: ان تعذّبهم فانّهم عبادک وان تغفر لهم فانّک أنت العزیز الحکیم)) الکافی، ج ۲، ص ۶۱۴)
از امام علی (ع) نقل شده است که قرآن را به سرعت قرائت نکنید و در پی آن نباشید که سوره را به آخر برسانید; قلوبتان باید به خشوع درآید. (نهج البلاغه, خطبه ۱۱۰( آن حضرت در بیان دیگری فرمود: قرآن را یاد بگیرید که بهترین سخن است و در آن اندیشه کنید که چون بهار است (تحف العقول, ص ۵۰) نکته مهم این فرمایش حضرت، آن است که در مرحله یادگیری فرموده «بهترین سخن» است، ولی در مرحله تفکر و اندیشه آن را به «بهار» تشبیه کرده است، بهاری که فصل رویش و زندگی است.
مفهوم تدّبر
تدّبر از ماده «دَبْر» و به معنی پشت هر چیزی است و «تدبیر» و «تدّبر» نیز به معنی ژرف اندیشی و عاقبت نگری است. مفردات راغب و المنجد، ذیل واژه «دبر ماده «دبر» ۴۴ بار و به ۱۱ صورت در قرآن استعمال شده که ۴ مورد آن به تدبر در قرآن برمیگردد.((النساء، ۸۲؛ ص، ۲۹؛ محمد، ۲۴)) توصیه به تدبر در قرآن و دقت در معنای مطاوعی آن نشانگر وجود تدبیر و چینش حکیمانه در قرآن است.
ویژگی کلام خداوند در گرو تدبیر ویژه آن است چون کلمات قرآن ویژه آن نبوده و بر زبان همه عربها جاری بوده و هست. مفسران و نویسندگان علوم قرآنی در معنا و مفهوم تدبر در قرآن بسیار نگاشتهاند، اما از وادی تعریف لغوی چندان پا فراتر نگذاشتهاند و بیشتر واژههای مترادف، متعلق، تفکر، تذکر و تفقه را به کار بردهاند.
برخی از تفاسیر تدبر را تفکر و اندیشیدن در معانی قرآن معنا کردهاند، مثل: «بیان السعاده» [۱/ ۶۲۳] و «جوامع الجامع» [۱/ ۱۰۲] و «تبیین القرآن» [۱/ ۱۰۲] و «منهجالصادقین» [۳/ ۷۹] و «کنز الدقائق »[۳/ ۴۸۴] و «کشاف »[۱/ ۵۴۰] و … و برخی نیز بین آن دو فرق قائل شدند و مثل «التبیان »[۳/ ۲۷۱] شیخ طوسی و «روضالجنان »[۶/ ۳۲] ابوالفتوح رازی و «تفسیر نمونه» [، ۴/ ۲۸] و… علامه در المیزان میفرمایند: تدبر یعنی: گرفتن چیزی از چیز دیگری است و در مورد آیات قرآن به معنای تأمل در آیه پس از آیه دیگر و یا تأمل است .[۵/ ۲۶] و به تفاوت آن دو اشاره نمیکنند.
تدبر یعنی چه؟ یعنی پشت چیزی را دیدن و حقیقت آن را یافتن؛ یعنی نظر در عواقب امور و رموز چیزی داشتن و به کنه وجود آن پیبردن. تفسیر پرده برداری از کلمات و الفاظ قرآن و رسیدن به معانی است ولی تدبر درک رموز و حقایق قرآنی است و بررسی نتایج و عواقب و پشت و روی چیزی.
قال رسول الله (ص) ما نزل منالقرآن آیه الاّ لها ظهر و بطن (حدیث: آیهای نازل نشد از قرآن مگر آنکه برای آن پشتی و توییاست)
من ارادالعلم فلیثورالقرآن (النهایة: ۱/۲۲۹).].[ کنز العمّال: ۲۴۵۴.] (حدیث: کسیکه خواهان دانش است، پس باید که در معانی قرآن بحثکند)
من ارادالعلمالاول والآخر فلیقرأالقرآن (حدیث نبوی: کسی که خواهان دانش اول و آخر است، پس باید که قرآن بخواند) یعنی تمام دانشها در قرآن فراهم آمدهاست.
أقرأالقرآن فی ثلاث. لان أقرأالبقره فی لیله فادبرها احب الی من ان أقرأ کما تقول هذرمه (حدیث نبوی: بخوانید قرآن را در سه. به این دلیل که سورة بقره را در یک شب با تدبر خواندن، دوستداشتنیتر است نزد من از آنچه که تندتند بخوانید.)
بیشترین چیزی که به «سه» میخورد، همان است که برای سخن گفتن آمدهاست: چیزی را که میخواهید بگویید سه بار فکرش را بکنید سپس بگویید›. اینجا هم منظور آن است که قرآن را با سهبار تدبرکردن بخوانید. مثلالماهر بالقرآن مثلالکرامالسفرهالبرره (حدیث: کسی که به قرآن مهارت دارد، مانند فرشتگان بزرگوار و برگزیده است)
یکی از راههای مهارتیافتن و تدبرکردن در قرآن، متعهدشدن و تداومداشتن به خواندن قرآن است. خداوند در سورة مزّمّل آیة ۲۰ که آخرین و بلندترین آیه (یکسوم سوره) این سوره است، میفرماید: پس تاآنجاکه ممکن است قرآن بخوانید. ممکناست مریض باشید، برخی درسفر، و برخی درحال رزم باشید، پس تاآنجاکه ممکن است قرآن بخوانید، ولی متأسفانه کمتر دیدهمیشود که کسی هر روزه قرآن بخواند و در آن تدبرکند: انّ قومی اتخذوا هذاالقرآن مهجوراً (فرقان :۳۰) پیامبر اکرم در روز قیامت با این کلام از امت خود شکایتمیکند: «همانا قوم من این قرآن را ازخوددورکردند». من ترکالقرآن شهرین لم یقرأه فقد جشره (حدیث: کسی که دو ماه قرآن را ترککند و آن را نخواند، از آن دور ماند و با آن بیگانه شود). لاتوسّدواالقرآن واتلوه حق تلاوته. من قرأ ثلاث آیات فی لیله، لم یکن متوسّداً للقرآن (حدیث: قرآن را پشتسرنیندازید و حق تلاوت آن را بجاآورید. کسی که هر شب سه آیه بخواند بیاعتنا به قرآن نیست)
حاملالقرآن غیرالغالی فیه ولاالجافی عنه (حدیث: نگاهدار قرآن کسی است که از حد آن درنگذرد و در آن غلونکند، و چیزی از آن فرونگذارد و به آن جفانکند).
فرق تدبر با تفسیر
با توجه به آیات مربوط به تدبر در قرآن کریم و بیانی که از مفهوم تدّبر ارائه گردید، تفاوتهای بارزی را میتوان میان تدّبر و تفسیر بر شمرد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
تدّبر، برنامهای فراگیر: تدبر برنامهای است فراگیر که استفاده از آن برای همه اقشار و توده مردم لازم و ضروری است و هیچکس، خواه مسلمان یا غیر مسلمان، با هر سطح از مراتب علمی و روحی و در هر مرحله از فهم و درک که باشد، از آن بی نیاز نیست. قرآن کریم عموم مردم را بدون هیچ قید و شرط به تدّبر در قرآن کریم دعوت میکند و رویگردانان از تدبر را مورد نکوهش و توبیخ قرار میدهد: اَفَلْم یدَّبَّرُوا الْقَوْلَ اَمْ جآءَهُمْ مّالَمْ یأتِ ابآءَ هُمُ الأوّلینَ (مومنون: ۶۸) پس چرا در این سخن (قرآن) ژرف نیندیشند، یا اینکه چیزی برای آنان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟! افَلا یتَدَبَّروُنَ القُرآنَ وَلَوکانَ مِنْ عِندِ غَیرِ اللّه لَوَجَدُوا فیه اختِلافا کثیرا (نساء: ۸۲) آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟ و اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی درآن مییافتند.حال آنکه «تفسیر» چنین عمومیتی ندارد و اختصاص به کسانی دارد که علوم و فنون لازم برای تفسیر را فراگرفته باشند.
همراهی فکر و دل: تدبر جریانی است برخاسته از تعامل فکر و دل در آیات قرآن به گونهای که فکر و دل هر دو با هم در فرایند آن شرکت دارند؛ ولی تفسیر، جریانی است فکری که میتواند با جریانی قلبی همراه نباشد.
پیامدنگری: تدبر ناظر به باطن و نتایج و پیامدهاست؛ ولی تفسیر ناظر به شرح قالب و تبیین ظاهر عبارات است و مفاد هر یک از آیات را در جای خود روشن میسازد. به عبارت دیگر نگاه متدبر و مفسّر به آیه از دو جهت است و برداشت آن دو از آیه متفاوت است. به قول شاعر:
تو قد بینی و مجنون جلوه ناز تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو تو ابرو، او اشارتهای ابرو
دیوان وحشی بافقی، فرهاد و شیرین، ویراسته دکتر حسن نخعی، انتشارات امیر کبیر، ص ۵۱۳.
آینه درون نما: در امر تدّبر، شخص خود را مخاطب آیات می بیند و درمان درد فکری و قلبی خویش را میجوید اما در امر تفسیر، مفسّر خود را مبلّغ و بیانگر آیات میشناسد، اگر چه خود را مخاطب آیات نبیند. بنابراین هر تدبری میتواند اصلاح شخص را در پی داشته باشد، لکن هر تفسیری با جریان تدبر و اصلاح شخص همراه نمیباشد.
برنامهای ویژه: تدبر یک جریانی روحی فکری است که با قرائت آهنگین و یا استماع آیات، زمینه سازی شده، با کاوش در آیات ادامه مییابد و به استخراج داروی درد مدبّر ختم میگردد. بنابراین «قرائت» زمینه تدبّر و «عمل» نتیجه آن میباشد (قرائت فهم عمل)؛ حال آنکه در امر تفسیر، آن مقدمه و این نتیجه، الزامی نیست. با اقتباس از «پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن»، ولی اللّه نقی پور، ص ۳۷۳ ۳۷۴، انتشارات اسوه، ۱۳۷۱
رفع یک شبهه
چنان که میدانیم در متون اسلامی از تفسیر به رأی در مورد آیات قرآن کریم به شدت نهی شده است. تفسیر به رأی عبارت از تفسیری است که مفسّر بر اساس اندیشههای از پیش ساخته، در آیات قرآن بنگرد و هدفش این باشد که برای نظریه خود از قرآن دلیلی بیابد. به عبارت دیگر به جای عرضه عقیده خود بر قرآن، قرآن را بر عقیده خود عرضه نماید.
مبنای حرمت و مذمت تفسیر به رأی، احادیثی است که از پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام رسیده است؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
مَن فَسَّرَ القُرآنَ بِرَأیهِ فَلیتَبَوّءْ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ شرح نهج البلاغه، ابن میثم بحرانی، ج ۱، ص ۲۱۳ کسی که قرآن را به رأی خویش تفسیر نماید، جایگاه خود را در آتش دوزخ مهیا ببیند.
از این رو ممکن است برای بعضی این مطلب مشتبه شود که تدّبر در قرآن نیز شامل این نهی بوده و همگان مجاز به تدّبر در قرآن نباشند؛ زیرا لازمه تدّبر، اندیشیدن در آیات قرآن و به دنبال آن برداشت نمودن از آنها است و ترس این مطلب میرود که در حین اندیشیدن، شخص نظر خود را به جای نظر قرآن قرار دهد و نتیجه گیری نماید.
در پاسخ به این شبهه میگوئیم:
۱. بین تدّبر و تفسیر به رأی، تفاوت اساسی وجود دارد. تفسیر به رأی در حقیقت عرضه کردن قرآن بر عقیده و پیش فرضها و ذهنیتهای خویش است، در حالی که تدّبر، بر عکس آن است؛ اینکه انسان خود را بر قرآن عرضه کند و عقاید خود را با قرآن انطباق داده و ناخالصیها را اصلاح نماید. پر واضح است که مقایسه تدّبر با تفسیر به رأی، قیاسی مع الفارق است؛ تفسیر به رأی کجا و قرآن را ملاک ومعیار دانستن و از آن راهنمایی و هدایت خواستن کجا!
۲. همان اندازه که تفسیر به رأی کاری زشت و نکوهیده است، تدّبر در قرآن کاری پسندیده، لازم و مورد سفارش فراوان قرآن است و ترک کنندگان آن به شدت توبیخ و سرزنش شدهاند. (محمد ایه ۲۴)
۳. در هیچیک از آیات دعوت به تدّبر، قید و شرطی برای تدّبر در قرآن نیامده است، بلکه به صورت عام، همگان را به این موضوع مهم و اساسی دعوت کرده است و چنانچه در تدّبر شبهه تفسیر به رأی وجود داشت قرآن با چنین دعوت عمومی انسانها را بدان فرانمی خواند.
۴. منع از تدبر در قرآن علاوه بر اینکه مخالف نص صریح قرآن کریم است، مخالف دعوت عقل در باب اصول اعتقادات از قبیل اثبات صانع، توحید، معاد و نبوت است. به همین جهت برخی از بزرگان، تفسیر به رأی را تنها در مورد تعبدیات که شامل آیات احکام است میدانند؛ زیرا احکام عبادی تنها باید ازخازنان وحی اخذ شود.
امام خمینی رحمه الله علیه در این باره میفرماید: تفکر و تدّبر در آیات شریفه را با تفسیر به رأی، که ممنوع است، اشتباه نمودهاند؛ و به واسطه این رأی فاسد و عقیده باطله، قرآن شریف را از جمیع فنونِ استفاده عاری نموده و آن را به کلّی مهجور نمودهاند؛ درصورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد.... آداب الصلوة، امام خمینی رحمه الله، ص ۱۹۹.
نظر شما