به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «برادر» اولین اثر انتشار یافته امیر نصرآزادانی، رمانی کوتاه است که در آن به موضوعات متنوع انسانی و اجتماعی پرداخته میشود. داستان از خانهای ماتم زده در مرکز شهر تهران آغاز میشود و خواننده در ادامه با ابتکار نویسنده فضا و زمانی دیگر را نیز تجربه میکند. زاویه دید داستان راوی اول شخص است و روایتگرِ تفکرات خواهری است که سعی دارد با خودگوییهای درونی بر بالین برادر بیمارش، پاسخی برای سوال های ذهن کنجکاو و رنجور خود بیابد.
سبک داستان نویسی این رمان جریان سیال ذهن است و با پرشهای زمانی که به گذشته و حال دارد، بسیاری از ناکامیها، خاطرات و تجارب راوی (سارا) با مخاطب به اشتراک گذاشته میشود. اگرچه راوی یک زن و نویسنده مرد است ولی به عنوان یک انسان شناس به خوبی از عهده بازگو کردن عواطف و احساسات جنس مخالفش برآمده و حتی گاهی در قامت یک فمینیست تمام عیار ظاهر میشود.
در گذار از افکار این دختر سرگشته بسیاری از مسائل اجتماعی روز و سبک زندگی جامعه ایرانی بازگو میشود، اما نویسنده «برادر» به بازگو کردن این مسائل و تناقضات ذهنی یک جوان کنجکاو در قالب ژانر روانشناسی بسنده نمیکند. او پا را فراتر میگذارد تا دست به آفرینش لایههای عمیقتری برای مخاطبان ریزبین بزند. از این روست که داستان برای مخاطبانی که به مسائل فلسفی و متافیزیکی نیز علاقهمند هستند، جذابیت پیدا میکند.
البته این مسائل بسیار روان و کنایهآمیز مطرح میشوند. در هیچ سطری از این کتاب به جملاتی گیج کننده و پیچیده برخورد نخواهید کرد و خواننده هیچگاه از فضای داستان دور نمیشود. همچنین با وجود قلم روان و جملات شیوا که با دقت زیادی انتخاب شدهاند در کنار تعلیق قوی در داستان بعید است خوانندهای پیدا شود که خواندن این کتاب را نیمه کاره بگذارد.
رمان برادر از آن دست کتابهاست که ژانر آن به فراخور درکی که از داستان برای هر شخص به دست میآید مشخص میشود، بنابراین ممکن است در این مورد اتفاق نظر در بین خوانندگان مختلف وجود نداشته باشد.
در قسمتی از کتاب «برادر» میخوانیم:
«گاهی وقتها به این فکر میکنم که من از لحاظ رفتاری و روحی بیشتر شبیه کدامشان هستم؟ پدرم یا مادرم؟
راستش در کل دوست دارم ذهنم را به این سمت هدایت کنم که بیشتر شبیه پدرم هستم. هرچند دوست و فامیل و همسایهها همیشه نظری خلاف این دارند و میگویند: «سارا با طاهره خانم مو نمیزنه» البته ناگفته نماند یک «ماشاالله» هم اضافه میکنند و از چشمهای درشت و ابروهای مشکی من هم تعریف میکنند، که خُب، واقعاً خیلی شبیه مادرم هست. ولی آنها به کلی نکتههای دیگر را نادیده میگیرند. عادت کرده اند همه چیز را سطحی ببینند و سریع هم اظهار نظر کنند. شاید نظرشان را به رویت نیاورند ولی امکان ندارد تصویری از تو در ذهنشان نسازند. تصویری که با تفکرات خودشان جور است نه با چیزی که تو واقعاً هستی. خلاصه اگر نتوانند قضاوتت کنند حالشان خراب میشود.»
رمان «برادر» در حال حاضر فقط به صورت الکترونیکی و تنها از اپلیکیشن و وب سایت «کتابراه» به مبلغ ۹,۰۰۰ تومان قابل دسترس است.
نظر شما