به گزارش خبرگزاری مهر، وارد شدن دانش نوین معناشناسی به عرصه مطالعات قرآنی، به آثار خاورشناسان بازمی گردد و طلایهدار آن، «توشیهیکو ایزوتسو» دانشمند ژاپنی است که در دو اثر ارزشمند خود، مفاهیم دینی- اخلاقی در قرآن کریم (۱۹۵۹م) و خدا و انسان در قرآن کریم (۱۹۶۴م) به شیوهای نظاممند از دانش معناشناسی در فهم مضامین قرآنی بهره گرفت و در طول دهههای بعد، روش او با استقبال گستردهای از سوی قرآنپژوهان خاورشناس و مسلمان روبهرو شد. این پیوند بهگونهای است که برای قرآنپژوهان، معناشناسی با نام ایزوتسو شناخته میشود. در حالی که حدود شصت سال از تألیف آثار یاد شده میگذرد و ایزوتسو در کارش، از بدنهای از دانش معناشناسی استفاده کرده که محصول فاصله بین دو جنگ جهانی است و ضرورت بهروز رسانی دانش معناشناسی در مطالعات قرآنی احساس میگردد. بسیار اندکاند پژوهشگرانی که در مسیر تنوعبخشی به الگوها یا در مسیر عمقبخشی یا بهروز رسانی همان الگوی ایزوتسو قلم زده باشند و این در حالی است که دانش زبانشناسی به طور کلی و شاخه معناشناسیِ آن، در این شصت سال، تحولاتی بنیادین به خود دیده است.
در فضای مطالعات قرآنی، در دهههای اخیر نیاز به بازخوانی قرآن روزافزون بوده و در همین راستا، نیاز به دانش معناشناسی به عنوان ابزار این بازخوانی، به خوبی احساس شده است و صدها اثر قرآنی با رویکرد معناشناسی بهترین گواه بر این استقبال است. همچنین در بازنگری صورت گرفته در سرفصلهای رشته علوم قرآنی و حدیث از سوی مرکز توسعه آموزش و پژوهش عالی قرآنی وزرات عتف و برنامه تجمیعی ارائه شده به دانشگاهها نیز معناشناسی قرآن در شمار عناوین الزامی و مشترک رشته در سراسر کشور است و این امر جایگاه علم معناشناسی را بیش از پیش در فضای آموزش عالی قرآنی اهمیت بخشیده است؛ البته این امر در حالی است که هنوز منبع مناسبی که دانش معناشناسی را از نگاه زبانشناسانه به پژوهشگران قرآنی معرفی کند و به جریانها و رویکردهای مختلف آن بپردازد و بین عرصه نظری و کاربردی الفتی برقرار سازد، خالی است.
کتاب «رویکردهای معناشناسی در مطالعات قرآنی» که از سوی انتشارات پژوهشکده دانشنامهنگاری به چاپ میرسد در راستای پر کردن این خلأ، کوششی فشرده و در عین حال کاربردی است؛ مؤلفان بر آن بودهاند که از سویی رویکردهای مختلف معناشناسی بهکار گرفته شده در مطالعات قرآنی را با سابقه و مروری بر محتوای آن معرفی کنند و از سوی دیگر با مثالهای قرآنی، مباحث نظری را برای مخاطب ملموس سازند. در این کتاب، چهار رویکرد مهم معناشناسی ـ شامل معناشناسی واژگانی، تاریخی، شناختی و فرهنگی ـ انتخاب شدهاند که در عمل، چه گسترده و چه محدود در مطالعات قرآنی در دهههای اخیر به کار بسته شدهاند. امید است که گام بعدی مؤلفان، ارائه اثری دیگر باشد که در آن رویکردهای جدید و تجربهنشده در مطالعات قرآنی همچنان با نگاهی به کاربرد، به علاقهمندان معرفی شود.
منطق حاکم بر کتاب حاضر، به طور عامدانه زبانشناسانه است. این اثر هم از نظر نظام اصطلاحات و هم از نظر نثر، به گونهای تدوین شده است که افزون بر مطالعات قرآنی، بتواند با دانشجویان و پژوهشگران رشتههای زبانشناسی، ادبیات فارسی و ادبیات عرب ارتباط برقرار کند و پژوهشگران این حوزه را که بهخصوص در دو دههی اخیر به مطالعات قرآنی توجهی ویژه نشان میدهند، برای بهتر پیمودن این مسیر یاری رساند.
نظر شما