به گزارش خبرنگار مهر، میلاد عرفانپور در سنت و جریانی ادبی قرار میگیرد که در سالهای اخیر فعالترین جریانی بودهاند که مناسبات اجتماعی و سیاسی روزگار ما را در اشعار آئینیشان بازتاب دادهاند. این جریان در دل سنت ادبی برخاسته از انقلاب اسلامی، همواره بر این اعتقاد دامن زده است که شاعر آئینی که نباید متمایز از اعتقادات انقلابی باشد، ناگزیر باید نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی چه در داخل و چه در سطح بینالمللی تا آنجا که مرتابط با اصول ارزشهای انقلاب اسلامی است، عکسالعمل نشان دهد. بسیاری از اشعاری که از عرفانپور و دیگر شاعران این جریان منتشر و ارائه میشود دارای همین رویکردهای اجتماعی، سیاسی و آرمانخواهانه است. به طور ویژه او و محمدمهدی سیار شاید شناختهشدهترین چهرههای این جریان باشند که با ارتباطشان با مئاح و ذاکر اهل بیت (ع) میثم مطیعی فعالیتهایشان در این زمینه خبرساز و واکنشبرانگیز هم شده است. میلاد عرفانپور عمدتاً با رباعیهایش شناخته میشود، قالبی دشوار که برآمدن از پس کار سرودن هنرمندانه آن، در توان هر شاعری نیست. او همچنین در کنار فعالیتهای ادبیاش مرکز موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را هم مدیریت میکند. در گفتوگوی پیش رو از او پرسیدهایم شاعر آئینی و شعر هیئت باید چه اقتضائاتی را رعایت کند تا شعرش به اثری حقطلبانه در گستره مسائل سیاسی و اجتماعی امروز بدل شود.
در خصوص شعر عاشورایی حقطلبانه که واجد نوعی موضعمندی اجتماعی و سیاسی مختص امروز هم باشد، یک چالش وجود دارد؛ از یکسو هم خود فرهنگ عاشورا و هم دستور بزرگان دین این است که شعرها و هیئتها به سمت سکولاریسم و سیاستزدایی نروند، اما از سوی دیگر هم ورود شاعران به عرصه اجتماعی سیاسی امروز ممکن است شعر را به دام نوعی سیاستزدگی و حتی جناح بازیهای نامطلوبی بیندازد که نمونههای آن را هم کم نداشتیم. در این میانه چه اقتضائات و مولفههایی باید رعایت شود تا این آسیبهای دوسویه به شکلی برطرف شوند یا به حداقل برسند؟
طبیعتاً بیطرفی در مقابل حق و باطل یکی از ویژگیهایی است که شاعر آئینی را از مسیر اصلیاش که همان مسیر اهل بیت (ع) و آموزههای دینی است، دور میکند. اما اینکه چطور میتوان تشخیص داد موضعی که شاعر میگیرد صحیح و بهحق است، یا نه! طبیعتاً این بسته به نگاه شاعر، اعتقادات او و چیزهاییست که در شاعر ایجاد انگیزه کرده است تا شاعر آن موضع را بگیرد.
در حال حاضر ما شاهد وضعیت خوبی در حوزه فعالیت شاعران انقلاب هستیم. مقام معظم رهبری در بیانی میفرمایند که موضع بگیرید، اما موضعی که میگیرید نزدیک به حقیقت صحیح و با تحقیق و بررسی باشد. شاعر تأثیرگذار است و مهم است که حق را پیدا کند و از حق دفاع کند.
به طور کلی در شعر دو نوع صدق وجود دارد؛ یک صدق اولیه و یک صدق کامل. صدق اولیه آن است که شاعر آن چیزی را بگوید که در دل و باورش است و به آن اعتقاد دارد. اما صدق کامل به این معناست که باور شاعر و حرف دل شاعر همراه با حقیقت باشد و با بررسی و مجاهده به حقیقت دست پیدا کرده باشد، این صدق کامل، ارزشمند است.
درباره روال کنونی اشعاری که در هیئتهای عزاداری ماه محرم خوانده میشود، چه نظری دارد؟ چون به نظر میرسد که در حال حاضر شعرهایی در هیئتهای عزاداری خوانده میشود عمدتاً تاکید بر مدح و مرثیه و جنبهی عاطفی دارند و موضعگیری چندانی درباره مسائل اجتماعی و… صورت نمیگیرد. نظر شما در این باره چیست؟
بخشی از هیئتها هنوز صرفاً بر مدح و مرثیه متمرکز هستند که البته مدح و مرثیه ارزشمند است و اصل بنای هیئت بر مدح و مرثیه است. اما این مدح و مرثیه اگر با دفاع از حق و مقابله با باطل آمیخته نشود، کارایی لازم خود را نخواهد داشت؛ این در حالی است که حرکت امام حسین (ع) یک حرکت سیاسی بوده است و ما در بررسی دقیق جهاد و قیام اما حسین (ع) یک حرکت سیاسی علیه باطل را شاهد هستیم. بر این مبنا، اگر معتقد باشیم که برای سید الشهدا (ع) کار میکنیم، اما نباید هیج موضعگیریای داشته باشیم، این نشان از عدم دقت نظر ما در فلسفه قیام امام (ع) دارد.
با این وجود، اما بخشی از هیئتها در سالهای گذشته خصوصاً در ده، پانزده سال گذشته به سمت صحیح و به سمت دغدغهمندی در کنار کیفیت ادبی و محتوایی حرکت کردند.
برخی شاعران شعر آئینی و شعر هیئت علاقهای به موضعگیری در خصوص مسائل اجتماعی و سیاسی روز ندارند، اینگونه استدلال میکنند که به طور دقیق نمیتوان مصادیق عاشورای سال ۶۱ هجری را منطبق با وضعیت کنونی دانست و از آن استفاده کرد و گفت حالا هم باید چنین و چنان باشد. نظر شما در این خصوص چیست؟
موضوع حائز اهمیت این است که در موضعگیریها نباید افراط و تفریط اتفاق بیفتد؛ باید گفت این جبهه وجود دارد و همچنان یزیدیان و حسینیان هستند. برای مثال ممکن است که یک انسان معمولی مثل یک کارگر کارخانه از جانب صاحب کارخانه مورد ظلم واقع شود و در مقابل ظلم بایستد و این حرکت، حرکتی حسینی باشد و آن فرد ظالم که در حق کارگر ظلم کرده است، حرکتش، حرکتی یزیدی باشد. اینها افراط و تفریط نیست و میتوان موضعگیری کرد. اما برخی از شاعران اینها را افراط و تفریط میدانند و بر این باورند که هیچ مقایسهای نباید صورت گیرد. برای مثال در جریان جنگ غزه گفته شده بود که «غزه امروز کربلاست» و این تعبیر دور از واقعیتی نیست؛ به این معنا که غزه امروز میدان مواجه حق و باطلی است که حسینیها باید در مقابل یزیدیها بایستند. اما عدهای با این موضوع مشکل دارند و علاقهمندند که شعر امام حسین (ع) شعر بیطرف باشد، شعری باشد که مخاطب شاعر را کم نکند و از بین نبرد، شعری که برای شاعر دشمن نتراشد و به طور کلی شعر بیخطر و بیطرف باشد و از سویی هم احساس نیاز و وجدان شاعر را ارضا کند؛ البته همین هم مورد عنایت امام حسین (ع) خواهد بود. ولی همانطور که گفتم از نظر من شعر موضعمند و حقطلبانه و اصالت و کارکرد بالاتری دارد.
صرف نظر از مسائل غزه و فلسطین و کلاً جبهه مقاومت در خارج از مرزهای کشور، اگر بخواهیم جناحهای سیاسی داخل کشور را مد نظر داشته باشیم، تا چه حد شاعر میتواند از اصطلاح حسینیها و یزیدیها استفاده کند؟ چقدر این مصداقسازیها درباره جریانات و چهرههای سیاسی داخل کشور موجه است؟
در کشور ما جریانهای سیاسی کلاً اصالت ندارند و ممکن است گاهی جریان اصلاحطلب در جریان باطل قرار بگیرد و گاهی جریان اصولگرا. ما نباید در بند این جریانها بمانیم و بنده هم در این پانزده سالی که به طور جدی در جریان شعر هیئت بودهام، مورد قابل توجهی ندیدهام که کسی شعر جناحی گفته باشد.
ممکن است هر یک از این احزاب روزی در میدان و جبهه سیدالشهدا (ع) شمشیر بزنند و روزی در میدان یزید. باید اصل حق را پیدا کرد و از اصل حق دفاع کرد.
برای اینکه شاعر بتواند در این زمینه یعنی همین تشخیص اصل موفق عمل کند و مقایسه درستی انجام دهد باید چه مولفههایی را مد نظر قرار دهد؟
شاعر باید اهل تحقیق و مطالعه باشد. شاعری که بخواهد با احساسات و هیجانات خود و اخبار رسیده از شبکههای مجازی به موضع برسد یا دیدگاههای منفعتطلبانه و حتی مالی و اقتصادی داشته باشد، نمیتواند موضع دقیقی بگیرد. اما آن شاعری که با وجود همه مشکلات و سختیها مجاهده میکند و با درک حقیقت، موضع میگیرد و این موضعگیری ممکن است برایش ایجاد خطر هم بکند، آن شاعر طبیعتاً در مسیر درست حرکت میکند.
نظر شما