به گزارش خبرگزاری مهر، افشین علا از سال گذشته به عنوان مدیر بازاریابی و تبلیغات معاونت گردشگری در سازمان منطقه آزاد کیش مشغول به کار شده است و این تجربه موجب شده تا بتواند از منظری دیگر به موضوع گردشگری نظر بیندازد که این دیدگاه در نوع خود خواندنی و قابل تأمل است. در گفت و گو با این چهره شناخته شده، به هر دوجنبه فعالیت هنری و کاری وی پرداختیم که خواندنی است.
شما زاده شمال ایرانید و اکنون ساکن جنوب. نظرتان درباره جنوب کشور چیست؟
شمال ایران، با مردمانی زحمتکش، سرسبزترین خطه کشور و از ذخایر ارزشمند ایران است و من همیشه به زادگاه خود افتخار میکنم. اقلیم جنوب اما، اقلیمی سحرانگیزی است و من با آنکه شمالی هستم، خود را از شیفتگان جنوب ایران می دانم و نسبت به آن یک همذات پنداری خاصی را احساس میکنم. این شیفتگی هم به دوران دفاع مقدس بازمی گردد که ما را جذب خود کرد و هم به دیگر سواحل زیبای خلیج فارس از بوشهر و هرمزگان و سیستان و بلوچستان. با این وجود باید بگویم که اقلیم زیبا و بکر جنوب با جایگاه شایسته و بایسته خود فاصله بسیاری دارد.
کمتر از یکسال است که با عنوان شغلی مدیر بازاریابی و تبلیغات معاونت گردشگری سازمان منطقه آزاد کیش، روزگار سپری میکنید. چه شد که از حوزه شعر و فرهنگ به حوزه گردشگری آمدید؟
درابتدا این تصور بود که شاید حضور من در سازمان به دلیل پیشینه کاری و درحالی که بیشتر به فعالیت درحوزه ادبیات و شعرشهرت دارم، باید در حوزه دیگری تعریف میشد. اما از آنجا که مایلم، ذهنیت کلیشهای و تصور یکجا نشستن اهالی فرهنگ و اهل قلم بین مخاطبان عام و هم در بین خواص از بین برود، از همان نوجوانی با آن مقابله کردم.
در حوزه ادبیات، از نوجوانی، مضامین سیاسی و اجتماعی پای ثابت کارهای من بود؛ مباحثی نظیر وقوع انقلاب اسلامی که با نوجوانی من مصادف شده بود و بعد دفاع مقدس و سایر مسائلی که در این ۴ دهه بر مردم ما گذشته است، مورد توجه و برای من جذاب بوده است.
ادبیات را تنها تغزل و عاطفه و تخیل نمی دانم بلکه معتقدم ادبیات باید مثل دوره مشروطه، وارد زندگی مردم شود و تحول عمیق بر آن بگذارد. ادبیات را تنها تغزل و عاطفه و تخیل نمی دانم بلکه معتقدم ادبیات باید مثل دوره مشروطه، وارد زندگی مردم شود و تحول عمیق بر آن بگذارد. این طور هم نیست که این سرودهها تاریخ مصرف داشته باشد. با نگاهی به امروز، میبینیم که شعرهای روز، شعرهای آرمانی، شهرهای انقلابی و شعرهای سیاسی سروده شده توسط آنان منحصر به همان مقطع تاریخی نمانده و از زمان خود گذر کرده است و ما هنوز هم داریم از آثار آن بزرگان بهره می بریم.
بنابراین ضمن اینکه من هرگز برای سایر فعالان این عرصه حکم نکرده ام، این توقع را دارم که دیگران هم حکم و قضاوت نکنند که نباید به عرصههای دیگر ورود کرد.
جزیره کیش از نگاه شما با آن پیشینه فرهنگی و رسانهای که دارید چه ویژگیهایی دارد؟
ظرفیتهای کیش به عنوان پیشانی گردشگری کشور بر همگان آشکار و مشخص است و کمتر کسی است که نداند چه قابلیتهایی در این جزیره با وجود وسعت کم آن وجود دارد. در این مساحت کوچک هم میتوان ماکت و مدلی از جزیره گردشگر پذیر با جنبه تفریح سالم و تفریح حلال لااقل برای جهان اسلام از کیش پدید آورد.
در دهههای اخیر خدمات فراوانی به ویژه در بخش اقتصادی و عمرانی در کیش صورت گرفته که قابل انکار نیست. اما من همیشه احساس کرده ام که در زمینه گردشگری بیش از اینها میتوانیم از ظرفیت گردشگری کیش استفاده کنیم.
موضوع ورود من به سازمان اگرچه بیشتر از روی تصادف و با پیشنهاد بزرگان از جمله دکترمرتضی بانک دبیر شورای عالی مناطق آزاد بود که به این حوزه بپیوندم، در زمان مدیرعاملی دکتر انصاری لاری در کیش مطرح شد. اما بخاطر کنار رفتن ایشان از مسئولیت مدیرعاملی سازمان بخاطر قانون منع بکارگیری بازنشستگان، مسکوت ماند و دکتر مظفری پس از انتصاب، همان موضوع را با علاقه پیگیر شدند و قرار شد در حوزه گردشگری در خدمت سازمان باشم.
مشوقهای شما در عرصه ادبیات و شعر چه کسانی بوده اند؟
من مشوقهای خوبی در عرصه ادبیات و سرودن شعر داشته ام که در رأس آن رهبر معظم انقلاب بوده است. هر وقت در زمینه حوادث مهم کشور، خاورمیانه و جهان اسلام شعری سروده ام، ایشان بدون اینکه ابایی داشته باشند یا احساس کنند که شانشان فراتر از این است، رسماً به صورت حضوری، کتبی یا تماس تقدیروتجلیل کردند و من این دقت و کیاست و رصد کردن دائمی را در هیچ یک از مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی کشور ندیدم.
یعنی شخص رهبر انقلاب هست که به شدت مراقب تمام جوانب است و این پیام را برای جامعه دارد که کار کنید تا نهضت مترقی ۵۷، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به عنوان یک حرکت شتابان رو به جلو تبیین شود. فقط قرار نیست که شخص رهبری سخنگوی این جریان باشد. ایشان در عرصههای علمی، فقاهت، اقتصاد، دیپلماسی، فرهنگی و بویژه در عرصه ادبیات نیازمند بازوان متعددی هستند.
شما بر نقش و قدرت ادبیات در مدیریت و سیاست تأکید زیادی دارید. در این خصوص توضیح میدهید؟
من معتقدم ثروت اصلی ما، نفت و گاز نیست. این نفت و گاز را دولتهای حقیر حاشیه جنوبی خلیج فارس هم دارند، ولی تمدن و تعالی ملت ایران موضوع ویژه ای است که آنها از آن برخوردار نیستند. ما متکی به گنجینهای از آثار بزرگان سخن هستیم که متکی به آموزههای قرآن بوده و چه در قالب نظم یا نثر، پر از حمکت و درسهای نو به نو برای بشر در همه عصرها و برای همه نسلها است.
امروز آثار بزرگان ما مثل مولانا در جهان مخصوصاً غرب حرف اول را میزند. حکایتهای مثنوی زمان بردار و مکان بردار نیست. در هر اقلیم و در هر تاریخی برای بشریت حرفهای جدید دارد و گرههای کور را باز میکند.
ما سعدی معمار کلام و استاد سخن در ادبیات پارسی را داریم که حکمتها و حکایاتش در جهان همچنان سرفصل پویشها و ترقیات بشری است و دنیا از آن استفاده میکند.
ما حافظ را داریم که بزرگترین شاعر جهان شناخته شده است. ما حماسههای بزرگ فردوسی را داریم. ما خیام را داریم که در کشورهایی چون روسیه، او را شاعر ملی خودشان میدانند.
این ذخایر که ذکر نامشان، ساعتها زمان میبرد، در جای جای دنیا تأثیر گذار بوده و منشأ بهبود و تحولات عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شده اند. چه بسا ایرانیانی که از پیشتازان تبلیغ مکتب تشیع و دین اسلام بوده اند، به مدد همین ادبیات و سخنوری و آموزههایی که نه سست و لرزان بلکه از سر حکمت و با استادی برای بشریت گفته شده، توفیق بیشتری یافته اند. پس ما باید از آموزههای این بزرگان در همه عرصهها بهره ببریم؛ این داشتهها به مانند پشتوانه ارزی، ذخایر نفت و گاز، انرژی هستهای و سایر ثروتها، از پشتوانههای قدرت ملی ما هستند.
یعنی همانطور که در اقتصاد، اعتبار اسکناس و پول وابسته به پشتوانه طلا یا نقره موجود در بانک مرکزی است، اقتدار و عظمت تاریخی ما در منطقه و جهان مدیون زبان و ادبیات شیرین و پرحکمت فارسی است. این حرکت نباید متوقف شود.
من معتقدم دیپلماتهای ما باید با آموزههایی که در آثار سعدی، در قابوسنامه آشنا باشند. در این متون آداب حکومت داری، مدیریت، صحبت، روداری و حتی آداب دشمنی داریم. من معتقدم دیپلماتهای ما باید با آموزههایی که در آثار سعدی، در قابوسنامه آشنا باشند. در این متون آداب حکومت داری، مدیریت، صحبت، روداری و حتی آداب دشمنی داریم. پس سیاست و حکمت در هم تنیده است. اینکه در گذشته پادشاهان در دربار خود شاعرانی را به عنوان ملازم و همراه داشتند، فقط برای مداحی که نبود، بلکه بیشتربه این دلیل بود که از کیاست آنها برای ارتقای قدرت خود و کشور استفاده کنند.
جمع بندی آنکه نگاه یک اهل فرهنگ و هنر با دقت و ظرافت همراه است و من با این نگرش وارد عرصه گردشگری شدم. چرا که همیشه در این حوزه دغدغه داشته ام و بنظرم باید از شرایط و فرصت کنونی در حوزه گردشگری که به خاطر ابتلای جهانی به ویروس کرونا ایجاد شده، به عنوان دوران فترت برای اصلاح و بهبود استفاده کنیم و به سمت پی ریزی یک نماد شایسته فرهنگ و تمدن در کیش برویم؛ نه صرفاً یک ماکت ظاهری مشابه آنچه در دوبی و سایر سواحل جنوبی خلیج فارس بوجود آمده است. امکانات توریستی و تفریحی در مناطق آزاد، قطعاً اولویت دارد؛ اما معرفی هویت ایرانی و اسلامی و پیامی که انقلاب ما برای جهان دارد، باید هم در شکل دیداری و بصری و هم در شکل مفهومی و کالبدی خود را نشان دهد.
با این تفاصیل، اقدامات صورت گرفته در سازمان منطقه آزاد کیش را چگونه میبینید؟
بنظرم سازمان منطقه آزاد کیش در این زمینه نیاز به تجدید نظر دارد تا با استفاده از دقت اهل فکر و صاحب نظران، به خط مشی ایجاد جزیرهای هدفمند برای همه گردشگران اعم از مسلمان و غیر مسلمان و ایرانی و غیر ایرانی دست بیابیم.
حکام امارات با باز کردن پای صهیونیستها به منطقه اشتباه بزرگی کردند و با برخورد جدی ایران مواجه شدند. این فرصت خوبی است که به ایجاد زیرساختها و امکاناتی فکرکنیم تا پس از دوران کرونا بتوانیم حجم زیادی از گردشگران کشورهای اسلامی یا همین گردشگران کشورهای عضو اکو را جذب کنیم. چرا که جذب آنها با جسارت اخیر امارات، امکان پذیرتر از گذشته است. حکام امارات متحده عربی با باز کردن پای صهیونیستها به منطقه اشتباه بزرگی کردند و با برخورد جدی ایران مواجه شدند. این اتفاق و وضعیت ایجاد شده، فرصت خوبی است که بنشینیم به ایجاد زیرساختها و امکاناتی فکرکنیم تا پس از دوران کرونا بتوانیم حجم زیادی از گردشگران کشورهای اسلامی و یا همین گردشگران کشورهای عضو اکو را جذب کنیم. چرا که جذب آنها با جسارت اخیر امارات، امکان پذیرتراز گذشته است. منظور من از این الگو، الگویی مناسبتی یا جشنوارهای و شعاری نیست، بلکه الگویی مهندسی شده برای تفریح حلال است که بسیار در جهان اسلام طرفدار دارد.
بانوان مسلمان زیادی هستند که دلشان میخواهد در یک ساحل بکر و زیبا مثل جزیره زیبای کیش با فراغت تفریح کنند. آنها در دیگر کشورها این امکان را ندارند و ما در این زمینه تا کنون کار خاصی نکرده ایم و اکنون فرصت بی نظیری برای ما ومهیا شده که باید از آن به سرعت استفاده کنیم.
در زمینه کودکان هم وضع به همین منوال است. اولین پیشنهاد من در زمینه کودک و ایجاد زمینه لازم برای تفریحات این گروه سنی است. ما میتوانیم کیش را به پایتخت گردشگری کودک تبدیل کنیم. همه میدانیم، کودکان یکی از مهمترین انگیزههای مسافرت خانوادهها هستند.
اینها نیاز به برنامه ریزی هوشمندسازی و دقیق دارد و من این ظرفیت را بین صاحبنظران و متخصصن ایرانی می بی نم و اصرار دارم به سرعت به ایجاد زمینههایی برای تبدیل کیش به یکی از مقاصد اصلی گردشگری مختص کودکان اقدام نماید.
مسیری که باید به سمت آن عزیمت کنیم، تا به نقطه آرمانی و مطلوب به زعم شمابرسیم، چگونه باید باشد؟
رهبر انقلاب در گفت و گوی اخیر خود با هیأت دولت، فرمودند که امسال، سال پایانی فعالیت دولت است، اما فکر نکنید که یکسال مدت کمی است. من متأسفانه در نگاه و اعلام نظر برخی از مسئولان می بی نم که میگویند دیگر ماههای پایانی است. این اظهارات، روحیه کارشناسان را کم میکند. اتفاقاً مثل فوتبال، هرچه ما به دقایق پایانی بازی نزدیک میشویم، باید تلاش کنیم بیشتر گل بزنیم و این حرکت نباید سیر نزولی و روزمرگی به خودش بگیرد.
اتفاقاً در سازمان منطقه آزاد کیش، باید در همین زمان بازمانده باید بنشینیم و مهندسی دوباره را انجام دهیم. در حال حاضر بین مدیران سازمان و نیز مدیران و کارشناسان، ارتباط دائمی و خودجوشی وجود ندارد و این به هر دلیلی اعم از ضیق وقت و کثرت مشغله و مسائل دیگر باشد، باعث دست نیافتن به نتیجه مطلوب میشود.
در زمینههای اقتصادی، زیربنایی، عمرانی و خدماتی کارهای بسیاری شده و درحال انجام است که همگی قابل تقدیر است. اما بنظر من هویت اصلی کیش گردشگری است و با لحاظ اقدامات انجام شده، باید بگویم جای کار بسیار بیشتری وجود دارد. لازمه این کار هم آن است که مدیرعامل محترم شخصاً و بیش از گذشته در این زمینه ورود کنند.
دکتر مظفری بطور شبانه روز تلاش میکنند و کارهای بسیار خوبی انجام داده اند. همه اینها بیانگر آن است که مدیرعامل سازمان، فرد دغدغه مندی برای تعالی و پیشرفت کیش است، اما من فکر میکنم باید امکانی را ایجاد کنیم که وقت شخص اول سازمان بطور کامل در امور اجرایی و پیگیریها نگذرد و فرصت یا فرصتهایی ایجاد شود تا با ایجاد هستههای تخصصی در حوزههای مختلف، رسیدن کیش به ترازهای جهانی با سرعت و دقت بیشتری دنبال شود.
این نگین چنان باید در خلیج فارس بدرخشد که جاهای دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشند و این شدنی است. استعدادهای کیش زیاد است؛ سواحل مرجانی کیش بی نظیر است. اقلیم کیش بی نظیر است. در بخش مدرن و بومی جاذبههای خوبی داریم.
در زمینه بضاعتهای بخش بومی کیش از منظر گردشگری برایمان بیشتر بگویید.
در این جزیره چندین هزار انسان شریف و عرب زبان از دو مذهب شیعه و سنی قرنهاست مسالمت آمیز در کنار هم زندگی میکنند. این یک الگو برای جهان اسلام است. ما ضمن توجه به جنبههای مدرن کیش، باید به جنبههای بومی نه در حاشیه که در متن فکر کنیم. از منظر من، باید به هر دو جنبه سنت و تجدد در کیش به موازات هم بها داد و آنرا حفظ کرد.
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در روند توسعه خود، آنقدر گرفتار تجدد شده اند که جلوههای اقلیمی شأن در حال از بین رفتن است. شماری از آنها در سفر به کیش، به سراغ بومیان میروند چون جلوههای این چنینی را در سرزمین شأن از دست داده اند. بومیان اقوام وفاداری به کشور و نظام هستند. جوانهای تحصیل کردهای دارند که برخی از آنها در بدنه سازمان هستند. در مدت کمتر از یکسالی که اینجا هستم، به دلایل عدیده که امکان فعالیتی وجود نداشت، وقت زیادی را صرف بومیان کردم.
رفتار و اداب و رسوم، پوشش و معماری بخش بومیان از جمله جاذبههای درخور توجه برای گردشگری کیش است.
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در روند توسعه خود، آنقدر گرفتار تجدد شده اند که جلوههای اقلیمی شأن در حال از بین رفتن است. شماری از آنها در سفر به کیش، به سراغ بومیان میروند چون جلوههای این چنینی را در سرزمین شأن از دست داده اند.
من منکر مدرنیته نیستم. باید به روز باشیم. کیش در مدرن سازی باید همراستا به جهان حرکت کند، اما ماهیت تاریخی و اقلیمی خود را حفظ کند.
ظرفیت و استعداد موجود در کیشوندان را چگونه ارزیابی میکنید؟
در میان جمعیت کیشوند، نیروهای متخصص و زبده زیادی وجود دارند. از فلیمساز و نویسنده و شاعر و خوشنویس گرفته تا سایر عرصهها، افراد رتبه یک زیادی داریم و معتقدم باید سراغ اینها هم برویم. آنها بهتر از امثال من که تازه وارد هستم، چم و خم کار و کیش را میشناسند. سازمان باید به این بدنه مؤثر هم بیش از گذشته توجه کند.
من بشخصه سنگ صبور بسیاری از بومیها و کیشوندان که سرشار از محبت و امید هستند، بوده ام و فکر میکنم این تعامل باید در سطح سازمان تعمیم پیدا کند.
منظورتان سازوکار نقادی است؟
ما باید حواسمان به مکر بدخواهان باشد. ولی معتقدم باید انتقاد از درون را برای اصلاح خود و سازمان مان جدی بگیریم. ما میتوانیم مثل آینههای روبروی هم باشیم که اگر لکی بر یکی افتاد، دیگران آن را نشان دهند و پاک کنند. الان معاونتها و مدیریتها، بستر انتقاد از درون را مهیا نکرده اند. در این زمینه باید بازنگری صورت گیرد و دوستی و مهربانی را افزون کنیم.
به عنوان یک هنرمند و اهل نظر، در بین پروژهای اجرا شده درکیش، با کدامها احساس قرابت بیشتری دارید؟
کاریز یکی از جاهایی است که برای من به شدت جذاب است. آنجا یک جذابیت اسرارآمیزی دارد. از آن فضا میتوان خیلی بهره برداری کرد. من تعجب میکنم که چرا ما تا حالا نتوانستیم استفادههای بیشتر و موثرتری از آنجا بکنیم.
آنجا را فقط در حد یک مکان گذرا برای گردشگران گذاشتیم. در حالی که آن فضاهای وسیع و اعجاب برانگیز تودرتو، میتواند اتفاقات عظیم فرهنگی و گردشگری شکل بگیرد که هر کشوری آن را داشت، بهترین استفادهها را از آن میکرد.
همچنین برخی سواحل ما نمونهای در جاهایی نداریم. من به گردشگری اسپانیایی برخوردم که او میگفت من در هیچ جا حتی کشور خودم چنین سواحل بکر و نابی را ندیده ام.
ظرفیتهای سوحل شمالی خلیج فارس، بی بدیل است. در سواحل جنوبی خلیج فارس، عمده ساحل صاف است و امتدادی از بیابان است. در حالی که ما در سواحل شمالی از جمله کیش، انواع ساحلها نظیر ساحل مرتفع، ساحل پست، ساحل صخرهای و سواحل مرجانی همراه با چشم اندازهای زیبا داریم. اینجا با ساحل دوبی خیلی فرق دارد. امیرنشین دوبی، نان سازههایش را میخورد نه نان اقلیمش را و ما میتوانیم دقیقاً برعکس باشیم. راه ارتقا کیش، تقلید از دوبی نیست و نباید هم بشود.
شما تحولات حوزه جنوبی خلیج فارس را هم به دقت رصد میکنید.
بنده تحصیلکرده علوم سیاسی هستم و در این زمینه بطور مستمر مطالعه دارم. بسیاری از عوام و نخبگان غرب هم با موضوع صهیونیسم مشکل دارند. ما باید از فرصتی که امارات ایجاد کرده، به نفع خودمان استفاده کنیم و اتفاقات خیلی خوبی را برای کشور و سواحل جنوبی رقم بزنیم.
وزارت ارشاد تفاهم نامهای را با مدیرعامل محترم سازمان امضا کرده اند و طرحهای خوبی برای توسعه هنری کیش در آن لحاظ شده است. ارتباط تنگاتنگی با دکتر حسینی معاون هنری وزارت ارشاد وجود دارد و امیدواریم هرچه زودتر این تفاهم نامه عملی شود که نیازمند تحول است.
در حال حاضر شیخ نشین شارجه تبدیل شدن به مرکز تخصصی تصویرگری کتاب کودک شده است. این موقعیت به دلیل علاقمندی یکی از دختران شیخ شارجه رخ داده است. در پیوند با بحث ابتدایی مربوط به تبدیل کیش به پایتخت گردشگری کودک، باید کاری کنیم که این مرکزیت هم اینجا باشد. تصویرگری در ادبیات کودک بسیار مهم است و در حال حاضر در کشور رو به افول است. با کمال تأسف باید بگویم کارهای خیلی از تصویرگران برجسته حوزه کودک از ایران توسط دختر شیخ امارات خریداری و در نمایشگاههای برگزار شده، به فروش میرسد.
دیدن افقهای وسیع مهم است. نگاه کوتاه برد اهمیتی ندارد.
و کلام آخر، اگر مایلید با شعر اخیر و بازتابهایش گفت و گو را به پایان ببریم.
زمانی که من دانش آموز بودم، رهبر کنونی انقلاب در سمت رئیس جمهوری به خدمت مشغول بودند. ما در اردوها با ایشان دیدار داشتیم. من در برنامههایی شعر خواندم و ایشان تشویق کردند.
رهبر معظم انقلاب، غیر از اینکه علاقمند ادبیات هستند، یک منتقد حرفهای هستند و اشراف ایشان به شعر و ادبیات، اعجاب آور است. در حوزه سینما، موسیقی، رمان، ایشان بسیار صاحبنظر و به روز هستند. یکی از اولین مخاطبان کتابهای پیشرویی که در ادبیات ایران و جهان منتشر میشود، شخص رهبری هستند و من نمیتوانم محاسبه کنم چطور ایشان میتوانند وقتشان را تنظیم کنند که این همه اشراف داشته باشند.
رهبر معظم انقلاب، غیر از اینکه علاقمند ادبیات هستند، یک منتقد حرفهای هستند و اشراف ایشان به شعر و ادبیات، اعجاب آور است. در حوزه سینما، موسیقی، رمان، ایشان بسیار صاحبنظر و به روز هستند. یکی از اولین مخاطبان کتابهای پیشرویی که در ادبیات ایران و جهان منتشر میشود، شخص رهبری هستند و من نمیتوانم محاسبه کنم چطور ایشان میتوانند وقتشان را تنظیم کنند که این همه اشراف داشته باشند.
ادبیات یکی از محورهایی است که ایشان با حساسیت آن را دنبال میکنند. در این زمینه دیدارهای رسمی و غیر رسمی با هنرمندان برای مشورت یا نقد دارند و در این دیدارها به نکات بسیار ریز دقت میکنند. من از همان زمان نوجوانی تا اکنون خاطرات شیرین زیادی از این درایت و ظریف بینی ایشان در خاطر دارم. وقتی به تهران آمدم و توانستم معظم له را بیشتر در دیدارهای عمومی و بعضاً دیدارهای خصوصی ببینم، هر بار چشمه و کرشمه جدیدی در ایشان دیدم و بیشتر اشراف ایشان را ستودم.
مثلاً در سالیان گذشته در ماه محرم، در خلوت به مظلومیت حضرت ام کلثوم فکر میکردم. خب این بانوی گرامی در کنار حضرت زینب کبری - سلام الله علیها - در حادثه کربلا حاضر بوده و ایشان هم درباره آن حادثه عظیم خطبه خوانده و تبلیغ کرده و مورد آزار قرار گرفته است. جستجو کردم و ندیدم کسی برای این بانوی گرامی که دختر حضرت امیرالمومنین (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) است، شعری نسروده است.
خدا عنایتی کرد و من درباره این شخصیت گرانقدر و مظلوم غزلی سرودم. مدتی بعد در جمع محدودی از اهالی دولت، مسئولان و فرهنگ با مقام معظم رهبری، توفیق حضور داشتم. حضرت آقا به محض ورود با محبت تمام به بنده گفتند که شعر ام کلثوم بی نظیر بود. من تعجب کردم که ایشان چقدر زود متوجه شده و شعر را خوانده اند. اظهار خوشحالی کردند و گفتند درمورد ایشان کمتر گفته شده و کمتر سروده شده است. بعد از دیدار و انجام سخنرانی و هنگام خداحافظی، باز هم درنگی کوتاه داشتند و درباره شعر و نقاط قوت آن با من صحبت کردند. مشخصاً در بیتی از این غزل گفته بودم، " نان و نمک تو خورده مولا / در آن شب واپسین محتوم " که اشاره به شب آخر زندگی مولا امیرالمومنین دارند که میهمان دخترشان بودند و سر سفره نان و نمک و شیر بود. حضرت به ام کلثوم میفرمایند که شیر را بردارند و با همان نان و نمک افطار میکنند و بعد برای نماز به مسجد میروند. در واقع ایشان از آغوش ام کلثوم به دامان شهادت رسید. این نان و نمک، در واقع یک اغراق شاعرانه است و ما شعرا از این ظرافتها خودمان خوشمان میآید، هرچند شاید عدهای از مخاطبان متوجه این ظرافتها نشوند.
مقام معظم رهبری همه این نکات را به ظرافت میبینند و متوجه میشوند و هیچ ابایی از ابراز آن ندارند. بنده برای حضرت فاطمه، حضرت ام البنین، شهید حججی، شهید قاسم سلیمانی، برای مردم مظلوم یمن، برای شیخ زکزاکی اهل نیجریه شعر سروده ام. حتی در زمان زمزمه رفراندوم برای استقلال کردستان عراق هم شعر سروده ام. پس از سرودن این شعر که به هوشیاری قوم کرد و مردم خوبش پرداخته بودم، مقام معظم رهبری بلافاصله از آن تجلیل کرد. برای من این سرعت عمل خیلی عجیب بود. بعضی وقتها به مسئولان فرهنگی می گویم کاری که شما باید انجام دهید را ایشان شخصاً به عهده میگیرند.
رهبری با آن همه مشغله و گرفتاری کاری عظیم، باز نکاتی را میبینند که هیچکس دیگر نمی بیند. پس از سرودن شماری از شعرهایم، بارها با تماس از بیت یا صدور پیامی مرا مورد حمایت و لطف قرار دادند و مرا شرمنده کردند. با خود میگفتم شاید با تکرار این تجلیلها، از شأن ایشان کاسته نشود و یا برخی فکر کنند شاید من شاعری هستم که دارم سعی میکنم خود را به رهبری نزدیک کنم. ولی دیدم ایشان بدون تعارف، تاکید دارم این حمایتها آشکار شود و همه بدانند و آن را تکرار کنند.
البته میدانید که حوزه شعرهای من فقط به این مضامین بر نمیگردد. من شعرهای نقادانه هم درباره معیشت مردم، آفات تهدید کننده انقلاب و عدالت اجتماعی و معضلات سیاسی هم داشته ام. حتی اگر موردی بوده که از زاویه سیاسی مورد نظر رهبری نبوده، ولی این بزرگوار در یکی از نامههایشان به این حقیرمرقوم فرموده اند که با هر سلیقه سیاسی، من شما را شاعر انقلاب می دانم. این برای من اهمیت دارد و به آن افتخار میکنم. من از فحاشی برخی نمیهراسم. اینها گذراست. شعر خوب است که ماندگار خواهد بود.
وقتی بزرگی مثل رهبر انقلاب خود ورود میکنند، مرا به این نتیجه رهنمون میکند که پیام ایشان آن است که دیگران هم ورود کنند. امیدوارم ما بتوانیم آن افقهای بسیار وسیع و برازنده ای که این رهبر بزرگوار برای این کشور و برای جهان اسلام در نظر دارند، را بشناسیم و با خلاقیت، دلسوزی و مدیریت جهادی، پیشرفتهای بدست آمده را تداوم ببخشیم و با روحیه ایثارگرایانه و مقاومتی، حداکثر استفاده را از فرصتها داشته باشیم.
نظر شما