به گزارش خبرگزاری مهر، شهرام مکری فیلمساز ایرانی پس از نمایش فیلمش «جنایت بیدقت» در هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز با رادیو داخلی جشنواره صحبت کرد.
مصاحبه شهرام مکری درباره فیلم «جنایت بیدقت» در جشنواره فیلم ونیز:
* چند جمله درباره فیلم بگویید.
این فیلم درباره داستانی آشنا برای ایرانیهاست و آن داستان در مورد روزی است که یک تراژدی در تاریخ ایران اتفاق افتاده. چند نفر به یک سینما رفتند و آن را آتش زدند و آن سینما پر از جمعیت بود.
فیلم به این سیاهی نیست که در خلاصه داستان میگویم، ولی دارد به واقعه نگاه میکند با تطبیقی با امروز ایران.
* این داستان تکرار تاریخی در سینما را تعریف میکند.
به علاوه اینکه گفتید، یک تکرار در دل خود موقعیت دارد اتفاق میافتد. هم تاریخ دارد تکرار میشود هم تکرار تاریخ را در سینما میبینم و آن فیلم صامتی که اول فیلم میبینید خیلی داستانی شبیه این داستانی است که ما داریم میگوییم و همین تکرار را در میزانسنها میبینید. ما هر بار در میزانسها به موقعیتهای تکراری برمیخوریم. در میزانسنها و دیالوگها تکرار را میبینیم.
* پس بنابراین سینما میتواند شکل دیگری به دید ما نسبت به تاریخ بدهد
امیدوارم همین طوری باشد. سینما همیشه این امکان را به ما میدهد که لحظات طلایی تاریخ را یا تراژدیهای بزرگ تاریخ را جور دیگری ببینیم. تغییراتی که گاهی سینماگرها درباره مستندات تاریخی میدهند، یعنی اتفاقاتی که میدانیم افتاده اما آنها جور دیگری نشانش میدهند همیشه همین است.
* این سوال آخر است. درباره نحوه و استایل کار شما. اینجا فقط رئالیتی کار نکردید کمی با مکالمهها بازی کردید و کمی به سورئالیسم رسیدید.
ایده اولیه که در ذهنم بود این بود که با یک لایه اولیه هایپر رئالیستی شروع کنم ولی هر چه قدر جلو میروم تماشاچی فکر کند در این چیز خیلی رئالیستی، دارد یک اتفاق فراواقعی هم میافتد. نتوانیم خیلی راحت به عنوان یک فیلم رئال یا سورئال تعریفش کنیم. هر بار که میخواهیم تعریفش کنیم فیلم فرار کند از این تعریف. همه تلاشم این بود که این کار را بکنم.
* پس حالا من مجبور میشوم یک سوال دیگر بپرسم. این رئالیسم میتواند یک تله باشد برای بعضیها؟
میدانی از این گفتوگو خیلی خوشحالم و میتوانیم تا فردا بنشینیم و حرف بزنیم و من خیلی استقبال میکنم. آره سینمای ایران خیلی وابسته است به مفهوم رئالیسم و فیلمهایی از سینمای ایران در دنیا خیلی دیده شدند که پوسته رئالیستیشان را حفظ کردهاند و بله خیلی موافقم از این تعبیر که به کار میبری که میتوانیم رئالیسم را تلهای فرض کنیم که تماشاگرمان را در آن به دام بیندازیم.
نظر شما