به گزارش خبرنگار مهر، پرویز قاسمی، رایزن فرهنگی ایران در قرقیزستان در بیستونهمین قسمت از سلسله یادداشتهای غیراداری خود نیز درباره جولان کرونا در تابستان نوشته و وضعیت بیمارستانهای قرقیزستان و کادر پزشکی این کشور در مبارزه با کرونا را شرح داده است.
قاسمی از مردمی نوشته که در تابستان امسال راهی به بیمارستانها نداشته و از کمبود کپسول اکسیژن رنج میبردند. همچنین او از کمپینهای کمک رسانی قرقیزها به کادر درمان این کشور صحبت میکند.
این یادداشت را در ادامه بخوانید:
بعدازظهر یکی از روزهای اول خرداد، تازه از سر کار برگشته بودم و به رسم معمولِ همه روزها پس از بازگشت از محل کار؛ یک فنجان چایی را با اعضای خانواده ۴ نفرهام به دورهمی و اشتراک نشسته بودیم. صدای بازی و سروصدای بچهها از حیات مجتمع به گوش میرسید. راغب شدم تا از بالکن اتاق؛ نظارهگر بازیها و شادیهای کودکانه شأن شوم. ویوی پنجره آشپزخانه بهتر و کاملتر از بالکن پذیرایی است لذا ترجیح دادم از آنجا همراه با دختر ۱۲ سالهام یک دل سیر تماشایشان کنم.
مدتها بود چنین شور و سر و صدا و همهمه کودکانهای را ندیده و نشنیده بودم. اساساً عاشق هر سر و صدای اینچنینی هستم چون جاری و ساری بودن زندگی را در این شور و حالها بهتر و بیشتر حس و بلکه درک میکنم. برای من یکی؛ آپارتمان و مجتمعی که سوت و کور باشد و پرندهای در آن پر نزند؛ آسانسورها و راه پلههایش خلوتِ خلوت باشد و صدای باز و بسته شدن درب وردی مجتمع و آسانسورش به گوش نرسد؛ چندان جذاب نیست. ولی واقعیتش در این ساختمان جدیدی که یک ماهی بیشتر نیست ساکن شدهایم؛ وضعیت کمی فراتر از آنی ست که انتظارش را داشتیم!
اینجا هر چند در مرکز شهر؛ در ۵۰ متری بلوار زیبای ارکیندیک و ۵۰۰ متری میدان اصلیاش - آلاتو - قرار دارد ولی از لحاظ تراکم جمعیتی بیشتر به خیابان دامپزشکی و یا تهرانسر تهران میماند. بچهها قد و نیم قد در حیات مجتمع میلولند و تعدادشان به بیش از ۳۰ نفر میرسد. از پنجره آشپزخانه که نگاه میکردم توانستم در یک آن تا ۲۰ نفرشان را شمارش کنم. طبقات مجتمع و پارکینگ زیرزمین پر است از دوچرخهها و اسکیتهای این بچهها. و این روزها که کمی گشایش درمحدودیتهای کرونایی حاصل شده؛ همه بسان کسانی که مدتها زندانی بودهاند؛ فرصت را مغتنم شمرده و آمدهاند بیرون برای تخلیه انرژیهای انباشته شده در دوران محدودیت و قرنطینه کرونایی.
تعجب کنان دوربین را برداشتم و شروع کردم به فیلم و عکس گرفتن. صحنه جالبی بود. میدانستم که این وضعیت زیاد دوام نخواهد آورد. با تعجب به همسرم از این همه تعداد بچه با سنین محتلف در حیات مجتمع گفتم و اینکه چرا در حالیکه هنوز این میهمان ناخوانده حضور دارد؛ خطرش را اینها و والدین شأن جدی نمیگیرند.
تقریباً یک ماهی میشود در اینجا ساکن شدهایم؛ دیگر به این محیط و ساختمان جدید و سروصدای زیاد بچهها در داخل حیات مجتمع و ایضا گاه بیگاه وجود حیوانی به نام سگ در اندازههای مختلفش در راه پلهها و آسانسورش عادت کردهایم.
تقریباً یک هفته یا ده روز به همین منوال گذشت یهو متوجه شدیم دیگر مثل گذشته اصلاً اثری از بازیها و سروصداهای همیشگی بچهها نیست. درست است. کرونا دیگر برگشته بود؛ البته نرفته بود که برگردد. بخاطر کاهش محدودیتهای قرنطینه و گشایشی که در ترددها صورت گرفته بود؛ مردم بی خیال کرونا شده بودند و همین باعث شد روند ابتلاء به کرونا در قرقیزستان این بار بیشتر از گذشته اوج بگیرد.
حالا دیگر آمارها یواش یواش نگران کنندهتر میشد. اگر در روزهای اول کرونا؛ آمارهای روزانه ابتلاء به کمتر از تعداد انگشتان دو دست میرسید؛ اوضاع اکنون کاملاً فرق کرده بود. آمار روزانه امروز عدد بیش از ۲۰۰ نفر را نشان میدهد بعضاً هم ۳۰۰ نفر. حالا دیگر صحبت از افزایش تعداد ذات الریهایهای ناشی از کرونا؛ نبود جا در کلینیکها و بیمارستانها برای پذیرش بیماران و افزایش قابل توجه تعداد فوتیها در شبانه روز است. این بار خیلیها خطر را به عینه احساس کردهاند. حتی ایرانیان مقیم. چه دیپلماتهایشان و چه غیر آنها.
هم دربین دیپلماتها و اعضای خانوادههایشان (از جمله خانواده نگارنده) و هم بین ایرانیان مقیم تعدادی به کرونا مبتلا شدهاند. همانگونه که اوضاع کرونایی در قرقیزستان نگران کننده است؛ در ایران هم همین شرایط حاکم است. تعداد استانهای دارای حالت و وضعیت هشدار و قرمز کرونایی به بیش از ۱۵ میرسد. شهر خود ما خوی نیز وضعیش قرمز است و حالا که پس از مدتها صحبت از برقراری پرواز چارتر بین بیشکک – مشهد هست و ما مدتهاست منتظر اولین فرصت برای استفاده از مرخصی و رفتن به ایران بودیم؛ با این وضعیت مجبور هستیم قید مرخصی و سفر به ایران را بزنیم و چه بسا ماندن در وضعیت کرونایی بیشکک بهتر و به صلاحتر از رفتن به ایرانی باشد که درصورت سفر نه میتوانیم دید و بازدیدی داشته باشیم و نه به رتق و فتق کارهای اداری و غیراداری بپردازیم. مضافاً اینکه حتی درصورت انجام این پرواز در ۳۱ تیرماه؛ بخاطر قابل پیشبینی نبودن وضعیت؛ هیچ تضمینی برای پرواز بازگشت به بیشکک وجود ندارد.
خبرها و گزارشهایی که این روزها از وضعیت کرونا درقرقیزستان و مشکلات دارو و درمان؛ کمبود و یا حتی نبود داروهای اولیه در داروخانهها و نیز کمبود کادر پزشکی؛ به گوش میرسد؛ خبرهای خوشایند و امیدوار کنندهای نیست. اکثر مردم رو در رو با این ویروس به تنهایی و بدون کمک پزشکان در خانههایشان مبارزه میکنند. آنها تقریباً راهی به بیمارستانها و مراکز درمانی ندارند.
یکی از دوستان که مادرش سابقه بیماری آسم دارد نقل میکرد وقتی که دنبال جایی برای بستری کردن مادرش در بیمارستان میگشت؛ به او گفتهاند یا با پول یا با پارتی شاید بتوانی جایی در بیمارستان بگیری. براساس نقل قولی از یک پزشک که نخواسته نامش فاش شود (و البته نمیتوان با قاطعیت این گفته را تأیید کرد) از بالا دستور رسیده که افراد بالای ۶۰ سال را در بیمارستانها بستری نکنند و حتی آمبولانس برایشان نفرستند. متأسفانه مصادیق زیادی در خصوص وضعیت نگران کننده رسیدگی به درمان بیماران مبتلا به کرونا در قرقیزستان وجود دارد. اکثر مبتلایان در شرایط سخت کنونی به کپسول اکسیژن نیاز دارند و درخواست خود را در این خصوص از طریق شبکههای اجتماعی و پیام رسانها اطلاع رسانی میکنند. ولی هزینه آن خیلی بالاست تقریباً ۸۵۰ دلار و طبیعی است فقط افراد پولدار و یا مقامات میتوانند آن را تهیه کنند.
این دوره بخصوص دو هفته آخر نشان داد که مردم قرقیز در مبارزه با این بلای ناشناس عالمگیر چقدر تنها هستند. آنها با داروهایی که پیدا نمیشود (و اگر هم یافت شود با دو سه برابر قیمت همراه خواهد بود) به مصاف این بیماری رفتهاند. همین مردم علیرغم مشکلاتی که خودشان دارند داوطلبانه و خودجوش کمپینهایی را تشکیل داده و تلاش میکنند هر اندازه که میتوانند؛ هر چند کوچک و کم؛ امکاناتی را به دست پزشکان و پرستاران برسانند. آنها حتی از غذای ناهارشان نیز برای این کمک دریغ نمیکنند. بسیاری از جوانان داوطلب شدهاند و به عنوان خدمتگزار در بیمارستانها کمک میکنند. اتاقها را تمیز میکنند، غذا توزیع میکنند، اموات کرونایی را کفن و دفن میکنند و… همین مردم بیچاره امیدشان در مبارزه با این بیماری و مشکلات به خداوند و به خودشان و همت و ارادهشان است.
مشکلات خاص کادر درمان کرونا در قرقیزستان نیز موضوع مهم دیگری است: کمبود کادر پزشکی؛ مبتلا شدن تعداد قابل توجه کادر درمان به کرونا و تهیه لباسهای مخصوص سفیدپوشان از جمله مهمترین آنها هستند. لباسهای مخصوص سفیدپوشان باید هر ۴ ساعت عوض شود اما دکترهای بیچاره قرقیز هفتهها این لباس فرم را عوض نمیکنند چون ندارند. گزارشهای اوایل شیوع کرونا در قرقیزستان حاکی از دریافت کمکهای کلان از حامیان؛ بنیادها و سازمانهای بین المللی است اما حالا با پیچیدهتر شدن اوضاع در کشور؛ این سوال و ذهنیت در جامعه قرقیز وجود دارد که این کمکها در کجا و چگونه هزینه شده است.
پرویز قاسمی
۲۰ تیر ۱۳۹۹
نظر شما