۹ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۵۴

علیرضا قائمی‌نیا:

فلسفه دین اسلامی مبتنی بر پارادایم اسلامی است

فلسفه دین اسلامی مبتنی بر پارادایم اسلامی است

حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا در نشست چیستی و امکان فلسفه دین اسلامی گفت: فلسفه دین اسلامی مبتنی بر پارادایم اسلامی است.

به گزارش خبرگزاری مهر، نخستین پیش نشست علمی همایش ملی فلسفه دین اسلامی با عنوان نشست چیستی و امکان فلسفه دین اسلامی تحت نرم افزار اسکایپ و با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا قائمی‌نیا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد جعفری، رضا اکبری و رسول رسولی‌پور برگزار شد.

در این نشست علمی که به همت قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با همکاری برخی مؤسسات علمی همچون مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، هر یک از اساتید دیدگاه‌ها و نکات خود را درباره چیستی و امکان فلسفه دین اسلامی بیان کردند.

رضا اکبری به عنوان نخستین سخنران نشست در ابتدا گفت: ما نمی‌توانیم از اصطلاحات به شکل دلخواه استفاده کنیم و در برابر استفاده از اصطلاحات یک وظیفه اخلاقی داریم. همچنین مقبولیت اصطلاح در جامعه علمی هم حائز اهمیت است. اگر از اصطلاحی بدون دقت استفاده شود در جامعه علمی مقبولیت نخواهد یافت. لذا اگر از اصطلاح فلسفه دین اسلامی استفاده می‌کنیم باید دقیقاً روشن کنیم که قرار است چه اتفاقی رقم بخورد.

وی افزود: نکته دیگر که لازم است دقت شود این است که کلمات سیال هستند و مفهوم آنها ممکن است تغییر کند. اصطلاحات متعددی در فضای علمی کشور ما بکار رفته است که در طی زمان تغییر کرده‌اند. کلام جدید، مسائل جدید کلامی، کلام عقلی، الهیات به معنی الاخص، الهیات فلسفی، کلام تطبیقی، دین‌شناسی مقایسه‌ای، الهیات اسلامی و مانند این اصطلاحات امروزه در ادبیات دین‌شناسی در کشور ما به کار می‌رود و اگر قرار است از اصطلاح فلسفه دین اسلامی استفاده شود باید دید نسبت آن با این اصطلاحات چیست؟

اکبری با طرح پرسشی به صحبت‌های خود ادمه داد و گفت: باید دید ایجاد یک اصطلاح جدید صرفاً بکار بردن یک اصطلاح زیباتر، به تعبیری واژه‌پراکنی صرف است یا قرار است اتفاق جدیدی رقم خورد و ایجاد اصطلاح جدید بنا بر ضرورتی بوده است؟ اکبری گفت: نکته سومی که باید توجه شود واژه اسلامی در این اصطلاح است. آیا در ادبیات علمی فلسفه دین در دنیا اصطلاح مشابهی بکار رفته و اگر بکار رفته چه کارکردی داشته است و به تبع اگر ما می‌خواهیم از این اصطلاح استفاده کنیم چه کارکردی می‌تواند داشته باشد؟ با جستجو می‌یابیم که در ادبیات معاصر از اصطلاح فلسفه دین مسیحی و یهودی استفاده شده، اگر چه این کاربرد محدود و اندک است، اما در این کاربردها قالب محتوا با آنچه در فلسفه دین مشاهده می‌کنیم یکی است یعنی درباره تجربه دینی، مسئله شر، کثرت‌گرایی دینی و مانند آن بحث شده است.

اکبری در ادامه ضمن تاکید بر کاربرد اصطلاح فلسفه دین مسیحی و یهودی در فلسفه دین رایج به تبیین کارکرد این اصطلاحات پرداخت و گفت: این اصطلاحات با دو کارکرد به کار رفته‌اند، یکی اینکه از منظر مسیحیت با یهودیت چه مسائلی را می‌توان وارد فضای فلسفه دین نمود و دوم اینکه اندیشمندان و متألهان مسیحی یا یهودی چه پاسخی به مسائل فلسفه دینی دارند.

وی با توجه به کارکردهای فلسفه دین اسلامی خاطرنشان کرد: بنابراین اگر امروزه بخواهیم از اصطلاح فلسفه دین اسلامی استفاده کنیم با دو کارکرد امکان‌پذیر است یکی اینکه ببینیم چه مسائلی را از منظر اسلام می‌توانیم وارد حوزه فلسفه دین کنیم و دیگر اینکه ببینیم اندیشمندان مسلمان چه بحث‌هایی را در حوزه مسائل فلسفه دین مطرح کرده‌اند.

اکبری در پایان سخنان خود گفت: برای ورود به حوزه هر یک از این دو کارکرد اقتضائاتی هست که باید به آنها توجه شود. مثلاً اگر بخواهیم دیدگاه اندیشمندان مسلمان را در حوزه مسائل فلسفه دین مورد توجه قرار دهیم باید همه اندیشمندان اسلامی در حوزه‌های الهیات، فلسفه، کلام، تفسیر، اصول و دیگر دانش‌های مرتبط مورد توجه باشند و به صورت تخصصی درباره آنها کار شود. فضای علمی حوزه فلسفه دین در جهان کاملاً شناخته شود. برخی ابزارهای فلسفی خودمان را تقویت کنیم و توانایی مسئله‌یابی پیدا کنیم و به تبع امکان بازپژوهی و بازپردازش نکات و اندیشه‌ها را به زبان معاصر داشته باشیم. در حوزه کارکرد دوم یعنی ورود مسائل جدید از منظر اسلام به حوزه فلسفه دین نیز مهمترین اقتضا امکان‌سنجی ورود مسائل جدید است.

در ادامه این نشست حجت‌الاسلام جعفری با بیان چند نکته مقدماتی بحث خود را آغاز کرد. وی ابتدا با اشاره به اینکه تعریف دقیق جامع و مانع از رشته‌های علمی به دلیل شکل‌گیری آنها در طول زمان ممکن نیست، فلسفه دین را هم از این قاعده مستثنی ندانست و اشاره کرد: ارائه تعریفی جامع و مانع که بر اساس همه مؤلفه‌های مقوم فلسفه دین باشد ممکن نیست. بنابراین به نظر می‌رسد برای دسترسی به تعریفی از یک رشته، راه ممکن، بررسی تاریخ اندیشه‌گی آن رشته نزد اندیشمندان و متخصصان آن رشته است تا به درکی از حدود و ثغور آن رشته برسیم، گرچه ممکن است در همین فرآیند هم اختلاف نظراتی وجود داشته باشد.

وی افزود: نکته دیگر این است که هر رشته علمی یک هویت جمعی دارد و صرفاً ناظر به یک نظریه یا مجموعه‌ای از گزاره‌های خاص نیست. بنابراین نمی‌توان به دیدگاه فرد خاص یا دیدگاه تعداد محدودی از صاحب‌نظران شناخته شده و مطرح بسنده کرد. همین هویت جمعی رشته می‌تواند در اینکه یک دانش می‌تواند قیدی را بپذیرد یا خیر مؤثر باشد. بنابراین اگر دانشی در بستر معینی شکل گرفته و رشد کرده لزوماً نمی‌توان الزامات آن بستر را به چیستی آن رشته تسری دارد.

حجت‌الاسلام جعفری گفت: نکته دیگر دشواری بررسی چیستی عناوین ترکیبی است. گاه یک امر آبژکتیو مورد بررسی قرار می‌گیرد و گاه یک امری که عنوان آن هم ترکیبی و تلفیقی است. بررسی و شناخت چیستی فلسفه‌های مضاف که فلسفه دین هم یکی از مصادیق آن است ما را با همین دشواری مواجه می‌کند. در ترکیب فلسفه دین با واژه‌های فلسفه و دین مواجهیم که درباره هر یک و نحوه ترکیب آنها دیدگاه‌ها و نظرات مختلفی وجود دارد که می‌تواند در تعریف و بیان چیستی فلسفه دین و حدود و ثغور آن و احیاناً جهت‌داری آن مؤثر باشد.

جعفری ادامه داد: در فلسفه‌های مضاف ما به بررسی مبادی تصوری و تصدیقی مضاف الیه که می‌تواند یک واقعیت یا یک دانش باشد، می‌پردازیم. در فلسفه دین ما با یک واقعیت به نام دین مواجه هستیم که به بررسی مبادی تصوری و تصدیقی، پیش‌فرض‌ها، روش و حتی مدعیات آن با نگاه فلسفی و عقلی می‌پردازیم. یعنی بررسی عقلانی دین که هم کلیت دین و هم موضوعات دین را در بر می‌گیرد. در این بررسی عقلانی، روش بسیار مؤثر است. مثلاً در فلسفه دین تحلیلی این روش تحلیلی منطبق بر رئالیسم انتقادی محصول خاص خود را بوجود آورده است یا در فلسفه دین قاره‌ای روش تحلیلی به رسمیت شناخته نشده و در بخشی از فلسفه دین قاره‌ای روش هرمنوتیکی و در بخشی مثلاً دیدگاه اگزیستانسیالیستی حاکم است. مبتنی بر همین نکته می‌توان گفت که می‌توانیم فلسفه دین اسلامی داشته باشیم که روش خاص خود را دارد.

عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) خاطر نشان کرد: فلسفه دین اسلامی دقیقاً به معنای فلسفه اسلامی دین است که البته کاملاً با فلسفه دین اسلام که به معنای الهیات فلسفی است، متمایز است.

وی در تعریف فلسفه دین اسلامی گفت: فلسفه دین اسلامی یعنی از منظر تفکر فلسفی اسلامی به دین نگاه کردن. مسائل آن همان مسائلی است که در فضای فلسفه دین موجود به آنها پرداخته می‌شود ولی این مسائل بر مبنای تفکر فلسفی اسلامی مورد توجه قرار می‌گیرد. فلسفه دین با وصف اسلامی ناظر به غایت و هدف دین نیست. ناظر به موضع فیلسوف نیست، حتی ناظر به تدین فاعل شناسا نیست. بنابراین نوع جهان‌بینی و به لحاظ روشی که می‌توانیم در فلسفه اسلامی پیدا کنیم، می‌توانیم به فلسفه دین اسلامی دست یابیم. پس فلسفه دین اسلامی به معنای فلسفه اسلامی دین است که هم در روش و هم در محتوا می‌تواند در ارزیابی عقلانی ما نسبت به دین تأثیرگذار باشد. از نظر روشی به همان روش فلسفه اسلامی عمل می‌کند و مبتنی بر روش قیاسی و برهانی پیش می‌رود و به لحاظ محتوا چون در فلسفه اسلامی غنای مباحث هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی و ارزش‌شناختی وجود دارد، این غنای موجود می‌تواند به فلسفه دین هم منتقل شود.

سومین سخنران این نشست رسولی‌پور بود. وی در ابتدا بر دقت در کاربرد اصطلاحات تأکید نمود. ایشان همچنین تأکید نمود گرچه رسیدن به اجماع در تعریف رشته‌های علمی دشوار است اما این بدان معنا نیست که کاری انجام شود که امری غیر عادی در میان صاحب‌نظران آن رشته تلقی شود. فلسفه دین یعنی فلسفه‌ورزی درباره دین. اما برای اینکه بدانیم خردورزی یا فلسفه‌ورزی چه ویژگی‌ای دارد مناسب است به دیدگاه آنتونی کنی در کتاب «ایمان چیست» توجه کنیم.

وی در این کتاب پس از یک بحث تاریخی به این نکته توجه می‌کند که ارسطو فضیلت را در رعایت حد وسط می‌داند و با تأکید بر اینکه نمی‌توان برای خردورزی حد وسطی تعیین نمود، در خلال بحث خود به این نکته اشاره می‌کند که حد وسط خردورزی حد میان زودباوری و افراط در پذیرش استدلال‌ها می‌باشد. حال وقتی از فلسفه دین سخن می‌گوئیم در واقع از کاربست عقلانیت درباره پدیده‌ای به نام دین سخن می‌گوئیم و بر مبنای بررسی فلاسفه دباره عقل باید بگوییم که عقل پرسش‌گر و به تعبیری وحشی است و هیچ حد و مرزی در پرسش‌گری نمی‌شناسد و مثلاً وقتی در حوزه دین وارد می‌شود مهمترین موضوع دینی یعنی خدا را نیز مورد پرسش قرار می‌دهد. وی ادامه داد: بنابراین در پاسخ به چیستی فلسفه دین باید پاسخ دهیم فلسفه دین ارزیابی عقلانی دین بدون حد و مرز و بدون قید و بند و البته با رعایت تعادل است.

رسولی‌پور گفت: بر این اساس من سه وجه برای فلسفه دین اسلامی می‌بینم:

۱. فلسفه دینی که موضوعش بررسی و پرسش‌گری درباره دین اسلام است. پس فلسفه دین اسلامی یعنی فلسفیدن درباره دین اسلام با عناوین عامی که در همه ادیان وجود دارد.

۲. فلسفه دین اسلامی یعنی ببینیم اندیشمندان مسلمان درباره مسائل عامی که در این رشته وجود دارد چه تلاشی کرده‌اند و بنابراین فلسفه دین اسلامی یعنی بررسی تلاش اندیشمندان مسلمان در حوزه‌های عام فلسفه دینی و ارزیابی و مقایسه آنها با تلاش سایر اندیشمندان در سایر نحله‌ها و مکاتب.

۳. فلسفه دین اسلامی یعنی اسلامی کردن فلسفه دین. یعنی مبانی، رویکردها و اهداف این شاخه معرفتی را اسلامی کنیم. یعنی مبتنی بر یک دیدگاه توحیدی و دیدگاه مبتنی بر قرآن کریم و سایر منابعی که در اسلام مورد تأکید است قرار دهیم.

وی ادامه داد: این تعریف با دو تعریف نخست بسیار متفاوت است. اما از نظر بنده هر سه وجه گفته شده امکان‌پذیر است. علیرغم اینکه آنچه محصول دیدگاه سوم است در کشور ما با اشکالاتی مواجه است و بنده نسبت به آن نقد دارم اما مبتنی بر آنچه در سایر سنت‌های دینی واقع شده این وجه سوم نیز قابل پذیرش است. چرا که در سنت‌های دینی دیگر مانند مسیحیت و یهودیت نیز این دغدغه وجود داشته و مثلاً پلانتینکا در دو سخنرانی به وظایف فلاسفه دین مسیحی در مقابل فلاسفه دین به اصطلاح سکولار پرداخته است.

وی خاطرنشان کرد: بنابراین در این وجه سوم فیلسوف دین متعهد به یک دین در مقابل فلاسفه دین ملحد یا حتی خنثی می‌تواند به مباحث حوزه فلسفه دین جهت دهد و به اصطلاح آنها را هدفمند کند. بنابراین مبتنی بر این وجه سوم در فلسفه دین اسلامی اولاً باید مبتنی بر مبانی الاهی و توحیدی بحث کنیم و ثانیاً مراقب باشیم کسانی که در این حوزه تربیت می‌شوند و مطالعه می‌کنند به سمت جریان‌هایی که بی‌بنیان هستند یا مخالف جریان الهی‌اند، نروند. دکتر رسولی‌پور در پایان سخنان خود گفت: باید پذیرفت که جریان الحاد از مراکز آکادمیک استفاده می‌کند و تلاش می‌کند تا مبانی و جهت تربیت شدگان در حوزه مباحث معرفتی به سمت جریان الهی نباشد. در نهایت تأکید می‌کنم که فلسفه دین به هر سه وجهی که بیان شد امکان‌پذیر است اما آنچه محصول وجه سوم در ایران است معلول و معیوب است و می‌توان درباره آن به بحث و نقد پرداخت.

حجت‌الاسلام قائمی‌نیا آخرین سخنران این نشست علمی بود.

وی در ابتدا به چند نکته اشاره نمود و گفت: در خصوص استفاده از واژه‌ها به خصوص واژه اسلامی در جامعه ما افراط و تفریط‌هایی وجود دارد و بنده نیز موافقم که باید این واژه‌ها با دقت بکار رود. این تنها در خصوص واژه اسلامی نیست. مثلاً سینمای متعالیه یا سیاست متعالیه بر اساس حکمت متعالیه اصطلاحاتی است که به کار می‌رود و البته معتقدم باید در کاربرد اینگونه واژه‌ها دقت نمود و افراط و تفریط نشود. البته درباره فلسفه دین اسلامی معتقدم این واژه را می‌توان و باید بکاربرد که در ادامه دلایل خود را درباره آن توضیح خواهم داد.

قائمی‌نیا درباره مقبولیت در جامعه علمی نیز گفت: لزوماً همه افرادی که به عنوان صاحب‌نظر در یک حوزه شناخته می‌شوند احاطه کامل به همه مباحث ندارند و مثلاً عدم استفاده از یک واژه توسط آنها نمی‌تواند به معنای عدم مقبولیت آن اصطلاح باشد. مثلاً در دیداری که با پلنتینکا داشتیم ایشان اذعان کرد که از مباحث اسلامی هیچ اطلاعی ندارد و هیچ مطالعه‌ای درباره قرآن نداشته است اما در عین حال تأکید می‌کرد که دین حق مسیحیت است. روشن است که برای ایشان به عنوان یک چهره شاخص در فلسفه دین، فلسفه دین اسلامی مقبولیت ندارد اما به نظر نمی‌رسد بتوان نظر ایشان را در این مورد ملاک قرار داد.

وی در ادامه افزود: اگر بخواهیم برای کاربرد اصطلاحات تحلیل علمی داشته باشیم، من در وهله نخست میان دانش‌های سخت مانند فیزیک، شیمی و امثال آن با دانش‌های نرم مانند جامعه‌شناسی و روانشناس تفاوت قائلم. در دانش‌های سخت بکار بردن این اصطلاحات و قیود به سهولت امکان‌پذیر نیست اما در دانش‌های نرم این اصطلاحات را با لحاظ حساسیت و دقت با سهولت بیشتری می‌توان به کار برد.

مدیر قطب علمی فلسف دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص مقبولیت اصطلاحات در دانش‌های نرم خاطرنشان کرد: مقبولیت آنها نیاز به زمان دارد. حتی در دانش‌های سخت هم اصطلاحات در همان ابتدا با مقبولیت مواجه نبوده‌اند. مثلاً معلوم نیست اصطلاحاتی مانند جرم یا انرژی یا انرژی اتمی از همان ابتدا با مقبولیت جامعه علمی مواجه بوده است.

وی افزود: به نظر می‌رسد بحث و بررسی درباره واژه‌ها و اصطلاحات و گفت‌وگوهای علمی به مقبولیت آنها در جامعه علمی کمک می‌کند و نیاز به گذشت زمان است. علاوه بر آن مقبولیت اصطلاحات در علوم انسانی ملاحظات خاص خود را دارد. قائمی‌نیا در ادامه گفت: به هر حال تأکید می‌کنم که کاربرد این اصطلاحات باید با دقت باشد و هم از افراط آن پرهیز کرد و هم در آن تفریط نورزید. همان طور که دوستان دیگر هم اشاره کردند اصطلاحاتی مانند فلسفه دین یهودی و مسیحی نیز در ادبیات فلسفه دین رایج بکار رفته و حتی چندین کتاب با عنوان فلسفه دین اسلامی به نگارش در آمده، اگر چه نمی‌خواهم در اینجا درباره قوت و ضعف آنها قضاوت کنم اما کاربرد این اصطلاح را در ادبیات فلسفه دین رایج نشان می‌دهد.

وی افزود: همچنین در کتب بسیاری بخش‌هایی به دیدگاه‌های فلاسفه اسلامی اشاره دارد. بنابراین مشکل اصلی خود اصطلاح نیست. نکته دیگر این است که بنده درباره فلسفه دین، فلسفه دین اسلامی و حتی عقل میان مقام تعریف و مقام تحقق تمایز می‌نهم.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تشریح مثالی به بحث خود ادامه داد و گفت: فرض کنید بپذیریم که فلسفه دین خردورزی متعادل درباره دین است – که البته درباره این تعریف هم نکاتی مطرح است – اما آیا در مقام تحقق هم فلسفه دین معاصر چنین بوده و عقل به همین معنا و مطابق همین تعریف در آن بکار رفته است یا در مقام تحقق فراز و نشیب داشته است؟ فلسفه دین در بدو پیدایش خود رنگ تحلیلی داشته و همین اواخر است که فلسفه دین قاره‌ای در حال اعلام وجود است و به عنوان یک دیسیپلین مشخص مطرح می‌شود و در عین حال در فلسفه دین قاره‌ای هم عقل به آن شکل که در تعریف ذکر شده به کار نرفته است. بله در مقام تعریف می‌توان سخن از اعتدال عقل گفت، حتی برخی گفته‌اند فلسفه دین از توجیه باورهای دینی بحث می‌کند و یا فلسفه دین را به نگاه عقلی نسبت به مسائل دینی تعریف کرده‌اند؛ اما همه اینها در مقام تعریف است، اما اگر در مقام تحقق نگاه کنیم به تعبیری با همان شباهت خانوادگی ویتگنشتاینی مواجهیم و فلسفه‌های دین داریم نه یک فلسفه دین واحد، حتی در فلسفه دین تحلیلی هم یک فلسفه دین واحد نداریم و با فلسفه‌های دین متعدد تحلیلی مواجهیم. هر یک از این فلسفه‌های دین برای خود پارادایمی دارند و البته دو به دو یا چند به چند با هم اشتراکاتی دارند ولی هر کدام را باید یک فلسفه دین با پارادایم خاص خود دانست.

قائمی‌نیا ادامه داد: بنابراین باید تشخیص دهیم که فلسفه‌های دین محقق در چه محدوده‌هایی قرار می‌گیرند. نکته دیگری که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که بنده نسبت به فلسفه دین بیشتر نگاه فلسفه علمی دارم. فلسفه دین هم از منظر فلسفه علم یک دانش است و برای خود پارادایم خاصی دارد. این پارادایم مبانی معرفت‌شناختی و متافیزیکی خاصی دارد. روش‌های خاصی دارد. مسائل خاصی دارد و تئوری‌های خاصی دارد، البته با یک علم بلوغ یافته مواجه نیستیم اما آنچه در فلسفه علم درباره دانش‌ها بیان شده، اختصاص به علوم سخت ندارد و علوم نرم را هم شامل می‌شود و فلسفه دین هم از آن مستثنی نیست. بنابراین در فلسفه دین اسلامی هم به همین نحو است، یعنی فلسفه دین اسلامی فقط آنچه فلاسفه مسلمان در حوزه دین گفته‌اند یا فقط مسائل دین اسلام نیست.

مدیر قطب علمی فلسف دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان گفت: فلسفه دینی اسلامی خوانده می‌شود که مبتنی بر پارادایم اسلامی باشد بنابراین می‌تواند مبانی – متافیزیکی، معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی و…- را شامل شود، مسائل را شامل شود و حتی روش را هم در بر گیرد. ممکن است کسی که در فلسفه دین اسلامی کار می‌کند روش تحلیلی را نپذیرد و مثلاً مبتنی بر روش برهان سینوی بحث کند.

کد خبر 5083251

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha