به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «عمونوروز و پیرزن» با بازنویسی اسدالله شعبانی بهتازگی توسط انتشارات فاطمی منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب یکی از عناوین سری جدید مجموعه «قصههایی از ادبیات شفاهی ایران» است که پروژه بازنویسی افسانهها و قصههای قدیمی ادبیات فارسی را شامل؛ و توسط کتابهای طوطی (واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) منتشر میشود.
«دختر نارنج و ترنج» با بازنویسی اسدالله شعبانی و تصویرگری مهکامه شعبانی، «خالهسوسکه» با بازنویسی محمدرضا شمس و تصویرگری هدا حدادی، «نمکی» با بازنویسی محمدرضا شمس و تصویرگری زهرا محمدنژاد، «موش گرسنه» با بازنویسی افسانه شعباننژاد و تصویرگری غزاله بیگدلو و «ماچوچه و کلاغ» هم با بازنویسی همیننویسنده و تصویرگری محمدحسین ماتک، پنجکتابی بودند که پیش از این در قالب اینمجموعه چاپ شدند.
ادبیات شفاهی، بهویژه افسانههای جن و پری، از جنبههای مختلفی مثل مردمشناسی، زبانشناسی و قصهپژوهی مورد توجه مردم قرار میگیرند. اما پدر و مادرها، مربیان و مروجان کتابخوانی بیشتر به تاثیر اینافسانهها بر کودکان توجه دارند. به اینترتیب مساله بازنویسی قصهها و افسانهها قدیمی برای بچهها اهمیت پیدا میکند. در مجموعهای که بناست توسط «کتابهای طوطی» منتشر شود، ۱۰ قصه انتخابی از افسانههای قدیم توسط نویسندگان کودک و نوجوان بازنویسی شده و میشوند. اینقصهها از بین ۲۰۰ قصه پیشنهادی انتشارات فاطمی انتخاب و توسط نویسندگان به زبان امروزی نوشته، با بهقول معروف، بازنویسی ساده شدهاند.
«عمونوروز و پیرزن» کتاب جدید اینمجموعه، با تصویرگری حمادالدین جوادزاده همراه شده و درباره عمونوروز، یکی از شخصیتهای افسانهای قصههای قدیمی ایرانی است که هیچکس محل زندگیاش را نمیشناخت. اما مردم با ذوق و شوق در و پنجره خانهها را باز میکردند یا به باغ و صحرا میرفتند که آمدنش را تماشا کنند. اینمیان، یکنفر بیشتر از همه دوست داشت عمو نوروز را ببیند. بههمینخاطر هرسال، روز اول بهار، پس از آب و جاروکردن خانه، کنار سفره هفتسیناش مینشست و منتظر میشد.
کسی که منتظر عمو نوروز میشود، یکپیرزن مهربان است. اما عمونوروز وقتی پیرزن در خواب است به خانه او میآید و وقتی پیرزن بیدار میشود، او رفته است. در افسانههای قدیمی میگویند ایندو نمیتوانند همدیگر را ببینند چون اگر ایناتفاق بیافتد، دنیا به آخر میرسد...
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
پیرزن سینی مسی بزرگی را میگذاشت روی قالیچه و هفتتر ظرف سفالی توی آن میچید. توی ظرفها کمی سیر، سرکه، سیب، سمنو، سنجد و سماق میریخت و سبزه عید را هم میآورد و تو یکی از ظرفها جا میداد.
بعد با دقت نگاه میکرد تا ببیند چیزی کم و کسر هست یا نه. وقتی میدید که سفره هفتسین به خوبی چیده شده، از خوشحالی میخواند:
«سنجد و سیب، بامزه
سمنو کنار سبزه
سیر و سماق و سرکه
ماهی کجاست؟ تو برکه...»
اینکتاب با ۳۲ صفحه مصور رنگی، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۳۸ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما