خبرگزاری مهر، گروه دین و آئین، فاطمه علی آبادی: شش سال پیش در چنین روزی رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به جوانان اروپا و آمریکای شمالی آنها را به شناخت بی واسطه اسلام دعوت کردند و از آنها خواستند حقایق اسلام را از طریق منابع اصلی آن بشناسند.
در بخشهایی از این نامه آمده است:
«از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشیهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضا میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن می گریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید.»
در همین راستا برای بررسی ابعاد نامه کوتاه ولی عمیق حضرت آیت الله خامنهای (مدظلهالعالی) با دکتر روحالامین سعیدی عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
*هدف رهبر معظم انقلاب از صدور نامه خطاب به جوانان اروپایی چه بود؟
سال ۲۰۱۵ بود که دو حادثه تروریستی مهم در پاریس توسط داعش اتفاق افتاد و داعش در قلب اروپا اقدام به انجام عملیات تروریستی کرد؛ داعشی که خود کشورهای غربی آن را به وجود آورده و به آن اعتراف کرده بودند، بخصوص آمریکا که گفته بود داعش را ما به وجود آوردیم، در منطقه فعال کردیم، تجهیزات در اختیارش گذاشتیم و از طریق پولهای عربی نیروهای داعشی را آموزش دادیم.
اتفاقات تروریستی که در فرانسه رقم خورد بسیار مهم بود اما مسألهای که وجود داشت اینکه به صورت بسیار مزورانه نوک پیکان اتهامات را متوجه اسلام کرده بودند، چرا که داعش را مساوی اسلام میدانستند و داعش نیز خود را دولت اسلامی شام و عراق معرفی کرده بود. لذا با این اقدام تروریستی عملاً اسلام در کشورهای غربی به عنوان تروریست معرفی میشد و این یک اقدام کاملاً مزورانه بود.
مقام معظم رهبری در این نامه به جای اینکه مطلبی را به جوان غربی دیکته کند او را به تفکر دعوت میکند و میخواهد خودش حقیقت را جستجو کند و برای یافتن حقیقت تاکید میکنند اسلام را از منابع اصلی آن یعنی قرآن و عترت بشناسد نه اینکه تحت تأثیر القائات رسانهای قرار بگیرد.
کسانی که خودشان داعش را به وجود آوردند، به آن برچسب اسلام میزنند و اسلام را در مقابل چشم ملتهای اروپایی مساوی تروریسم معرفی میکنند و چون ملتهای اروپایی تحت تأثیر رسانهها و القائات آنان و گفتمان مسلط هستند، طبیعتاً چیزهایی را که به آنان القا میشود، به عنوان تنها روایت و گفتمان موجود میپذیرند. اینجا لازم بود رهبر معظم انقلاب اسلامی گفتمان و روایت متفاوتی را در مقابل روایت مسلط غربی از اسلام ارائه دهند. برای همین ایشان در نامه اول که نامه بسیار کوتاهتری نسبت به نامه دوم بود سعی میکنند این پنجره را در مقابل جوانان اروپایی باز کنند تا نشان دهند روایتی که از حوادث جهان به آنان ارائه میشود، یک روایت صادق و ابدی و ازلی نیست بلکه آن روایت ساخته و پرداخته دولت مردان اروپایی و آمریکایی است.
رهبر انقلاب در ادامه این نامه خطاب به جوانان اشاره میکنند که اگر بخواهید حقیقت را کشف کنید، روایتهای دیگری درباره عملکرد اسلام و حقایق آن و همچنین اقداماتی که دولت مردان اروپایی علیه اسلام انجام میدهند نیز وجود دارد. از این رو زمانی که این اتفاق برای نخستین بار در سال ۲۰۱۵ رخ میدهد ایشان نامه اول را صادر میکنند و در حادثه تروریستی بعدی که پایان همان سال اتفاق افتاد، میکوشند همان مسیر نامه را پی بگیرند و دومین نامه را نیز بنویسند که البته مفصل تر از نامه اول بود و وارد مباحث مهمی شده بود. لذا انگیزه رهبر انقلاب از نوشتن این نامه ارائه روایتی متفاوت برای دفاع از حقانیت و کیان اسلام بود که عملاً داشت مساوی با تروریسم معرفی میشد.
*مضامین نامه حاوی چه پیامهایی است؟
در نامه اول و حتی در نامه دوم بیشتر تلاش میشود با استناد به برخی شواهد تاریخی جوانان غربی را به این فکر بیندازند که آن چیزی که تا به حال به شما آموخته شده کل حقیقت نبوده است، برای مثال در نامه اول اشاره میشود به ماجرای جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و اقداماتی که خود کشورهای غربی در نسل کشیها انجام داده بودند و حال امروز آنان اسلام را به عنوان یک جریان تروریستی قلمداد و معرفی میکنند در حالی که خود آنان در دوره جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم صفحههای بسیار سیاهی را در تاریخ بشر رقم زدند.
در نامه دوم معظمله به اقداماتی که در سرزمینهای اشغالی توسط رژیم غاصب صهیونیستی انجام میشود، اشاره میکنند. ایشان با یادآوری نقض حقوق بشر، نقض آزادی انسان، زندانی کردن انسانهای بی گناه، ترور، آدم کشی و… تلاش میکنند جوان غربی این واقعیات را ببیند و متوجه ریشه آنها باشد. خصوصاً در این نامه درباره ریشه داعش تاکید میکنند این داعشی که امروز با عنوان نماد اسلام معرفی میشود، محصول خود قدرتهای بزرگ است غربی که با همکاری کشورهای مرتجع عربی منطقه آن را به وجود آوردند. در غیر این صورت چه کسی میتواند بپذیرد اسلامی که در قرآنش گفته شده اگر یک نفر را بکشید گویی همه انسانها و انسانیت را کشتهاید، مروج چنین ترورها و آدم کشیهایی باشد؟ ایشان با استناد به این حوادث تاریخی جوان غربی را متوجه حقایق بسیاری میکنند.
کسانی که خودشان داعش را به وجود آوردند، به آن برچسب اسلام میزنند و اسلام را در مقابل چشم ملتهای اروپایی مساوی تروریسم معرفی میکنند و چون ملتهای اروپایی تحت تأثیر رسانهها و القائات آنان و گفتمان مسلط هستند، طبیعتاً چیزهایی را که به آنان القا میشود، به عنوان تنها روایت و گفتمان موجود میپذیرند.
مقام معظم رهبری در این نامه به جای اینکه مطلبی را به جوان غربی دیکته کند او را به تفکر دعوت میکند و میخواهد خودش حقیقت را جستجو کند و برای یافتن حقیقت تاکید میکنند اسلام را از منابع اصلی آن یعنی قرآن و عترت بشناسد نه اینکه تحت تأثیر القائات رسانهای قرار بگیرد. همچنین جوان غربی را به آزاد اندیشی دعوت و ترغیب میکنند و این نکته بسیار جالبی است خصوصاً در کشورهای غربی که در سالها و دهههای اخیر جوانان به شدت تلاش میکنند آن آزادی فکر و انفتاح را داشته باشند، ایشان نیز در همان راستا به جای اینکه بخواهند چیزی را به جوانان اروپایی تحمیل کنند و بگویند حتماً باید دیدگاه مرا بپذیرید جوان غربی را تشویق میکنند به اینکه بروید خودتان تحقیق و بررسی کنید و اسلام را از منابع اصلی آن بشناسید و میفرمایند آیا تا به حال قرآن را خوانده اید؟ آیا تا به حال به سنت پیامبر اسلام مراجعه کردهاید؟ ایشان میخواهند که جوان غربی خودش آزاداندیش باشد.
*راز مخاطب قرار دادن جوانان چیست؟
جواب این سوال بسیار واضح و مشخص است؛ جوان انعطاف فکری دارد و نگاهش متصلب نشده برخلاف افراد میان سال که بعضاً نگاه، رویکرد و ذهنشان متصلب شده است. جوان همواره در نتیجه تحولات اجتماعی ذهنش آماده تغییر بوده و حتی حاضر میشود مسیر زندگی و نگاه خود را تغییر دهد. جوان حقیقت جو است، سوال میکند و هر چیزی را به راحتی نمیپذیرد. جوان اروپایی امروز نیز اینگونه است و با گذشته بسیار متفاوت شده و دیگر آنگونه نیست که هر چیزی را که دولت مردان گفتند سمعا و طاعتا بپذیرد بلکه چالش میکند و همواره به دنبال حقیقت است.
امروز بسترهای متفاوتی برای جوانان اروپایی به وجود آمده تا حقیقت را پیدا کنند و مانند گذشته نیست که تنها یک سی ان ان داشته باشند و از طریق آن با حوادث مواجه شوند بلکه خودشان در فضای مجازی تولید کننده محتوا و پیام هستند؛ بنابراین انعطاف پذیری، داشتن روحیه آزاد و ذهن پویا از ویژگیهای جوان غربی است و لذا اگر روایت جدیدی در مقابلش قرار گیرد میتواند به این روایت متمایل شود زیرا جوان حقیقت جو است و هنوز روحش کدر نشده و آمادگی دریافت نور و حقیقت را دارد و اگر حقیقت به او ارائه شود کاملاً میپذیرد و نگاهش ممکن است تغییر کند. برای همین رهبر انقلاب صراحتاً میگویند من شما را مخاطب اصلی خود قرار دادم نه دولت مردان شما را که افرادی مزور هستند. شما را خطاب قرار دادم که روح آزاد اندیشی در وجود شما هست.
*چرا معظمله جوانان اروپایی را به قرآن و عترت ارجاع دادند؟
قرآن و عترت منابع دست اول برای شناخت اسلام به شمار میروند؛ رهبر انقلاب جوانان اروپایی را به قرآن و عترت ارجاع میدهند چون میدانند خیلی از مسائلی که از سینمای هالیوود و رسانههای غربی درباره اسلام مشاهده کردند و توسط اساتیدشان آموزش دیدند با روایت اصلی اسلام مغایر است ما در مباحث شرق شناسی میگوئیم کشورهای غربی در طول سالها و سدههای اخیر از دوران استعمار تا الان آن چیزی را که دلشان خواسته درباره مسلمان، جوامع اسلامی، آسیاییها و شرقیها ساختند، نوشتند، روایت کردند و همه را به خورد ملت خودشان دادند در حالی که این روایت که در کتابها، فیلمها و رسانههای آنان است، با روایت واقعی اسلام و شرق بسیار فرق دارد. به همین خاطر اگر قرار است که رویکرد انسان و جوان غربی نسبت به اسلام، شرق و آسیا تغییر کند باید به منابع اصلی چون قرآن و روایات مراجعه کند.
نباید این نامه را تقلیل دهیم و در سالگرد نامه کنفرانس و یا همایشی برگزار شود و عدهای دعوت شوند تا نامه رهبری گرامی داشته شود، این واقعاً جفا به نامه رهبری است.
جوان غربی با مراجعه به منابع اصلی میتواند حقایق اسلام را بشناسد حال میخواهد بپسندد میخواهد نپسندد و با مراجعه به سنت پیامبر اکرم (ص) میتواند بفهمد سیره عملی و اخلاقی حضرت چگونه بوده است. اما اگر بخواهند اسلام را از منظر همان هالیوود و رسانههای سی ان ان و بی بی سی بشناسد طبیعتاً همان چیزی میشود که اسلام را معادل تروریست میداند. از این رو برای شکستن این فضا رهبر معظم انقلاب جوانان را به قرآن و سنت پیامبر ارجاع میدهند زیرا راحتترین و سهلالوصول ترین شیوه شناخت اسلام محسوب میشود.
*برای ادامه دادن راهی که رهبر معظم انقلاب با صدور این نامه گشودند چه باید کرد؟
رهبر معظم انقلاب با صدور این نامه یک چراغ روشن کردند بنابراین باید حواسمان باشد سالگرد صدور این نامه حالت تشریفاتی نداشته باشد زیرا این جفا به نامه رهبری است. رهبر انقلاب سال ۲۰۱۵ این نامه را منتشر کردند تا در حقیقت با جوان غربی مخاطبه، دیالوگ و گفتگو برقرار کنند. بنابراین نباید این نامه را تقلیل دهیم و در سالگرد نامه کنفرانس و یا همایشی برگزار شود و عدهای دعوت شوند تا نامه رهبری گرامی داشته شود، این واقعاً جفا به نامه رهبری است.
لازم است اساتید دانشگاهی، جامعه نخبگانی، اصحاب رسانه، صاحبان تریبون و همه کسانی که میتوانند فعالیتهای برون مرزی داشته باشند از جمله وزارت خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات در کنار نامه رهبری برای ارتباطگیری با جوانان و اساتید دانشگاههای غربی هزاران هزار کار انجام دهند تا این دیالوگ، رفت و آمد و گفتگوی ادیان برقرار شود. در غیر این صورت اگر بخواهیم به صورت کلیشهای با نامه رهبری برخورد کنیم، در حق نامه ایشان جفا میشود. هرکس در حیطه مسئولیت خود لازم است تلاش کند تا فضای گفتگوی ادیان، گفتگوی فرهنگها، گفتگوی مذاهب و گفتگوی تمدنها شروع شود و ما امروز به شدت نیازمند این گفتگوها هستیم تا آن دیوارها و تابوهایی که غرب از اسلام ساخته است فرو بریزد تا در نهایت با این گفتگوها و جدال احسن حقیقت واقعی آشکار شود. اتفاقاً رویکرد جوانان و روشنفکران و دانشگاهیان غربی برخلاف سیاستمدارانشان که به دنبال مناسبات قدرت هستند، بسیار باز است و چنانچه آغوش باز ببیند کاملاً به سوی حقیقت و برقراری گفتگو میآیند و این همان چیزی است که رهبر انقلاب میخواهند محقق شود.
فعالان رسانهای که فضایِ رسانهها را در مقطع زمانی انتشار این نامه را رصد کردهاند، خبر از آن دادهاند که این پیام ۱۶ میلیون بار در توئیتر بازنشر شده بود و جزو ۲۲ هشتگ مهم جهان به شمار میرفت. نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان اروپایی، گشودن راهی برای گفتگوی بی واسطه با جوانان غربی بود. رسانه و فعالان فرهنگی میتوانند از این راه برای برقراری گفتگوهای اندیشهای استفاده کرده تا بیش از پیش، هدف از انتشار این نامه که توجه دادن جوانان اروپایی به حقیقت اسلام ناب بود محقق شود.
نظر شما