به گزارش خبرنگار مهر، عنوان تخیل سیاسی و بررسی نسبت سیاست با خیال ممکن است ثقیل، نامأنوس و تا حدی تعجببرانگیز به نظر آید و یا اینکه باعث آشفتگی و بیمبناشدن سیاست تلقی شود. اگر خیال را متعلق به حوزة خصوصی و در ماهیت خود بدون نظم و مبانی عقلی و واقعی بدانیم و برعکس سیاست را متعلق به حوزة جدی اجتماع و دارای مبانی قابلدرکی تعریف کنیم، چنین تلقی حاصل خواهد شد. خیال به این معنی پدیدهای در عرض سایر پدیدههای طبیعی و محسوسات عالم قرار دارد که در کنار درک آن پدیدهها و علاوهبر آنها به درک پدیدههای خیالی هم موفق میشویم و شاید در دسترس همه نباشد. افرادی چون هنرمندان، علاوهبر درک محسوسات، قدرت ارتباط با عالم خیال را هم دارند و بر اثر آن به کار هنری میپردازند.
اما تخیلی که در این پژوهش مورد نظر است خودسرانه یا خیالبافی و تجسم ذهنی نیست، بلکه تجربه وجودی و امر واقعی است. تخیل با توهم و هوسبازی هم تفاوت دارد. توهم یک امر عارضی و بیماری است و باعث عدم توان تمیز میان امر واقعی و غیرواقعی میشود و نوعی گریز از واقعیت است. بهویژه باید بین تخیل سیاسی و خیالبافی در سیاست فرق قایل شد. تخیل اصولاً فراتر از عالم ذهن قرار دارد و از لحاظ فلسفی به عنوان مرحلهای از سه ساحت اصلی تشکیلدهندة تجربة انسانی یک وضعیت اساسی و حقیقی از خود واقعیت است. این مرحله است که بدن خیالی و برزخی انسان را محقق میکند که پس از مرگ هم باقی میماند. رسیدن به مرتبة خیال و برزخ غیر از تصور ذهنی صورتهای خیالی است که واقعیتی ندارند.
تخیل ظرفیت والایی است که انسان به اتکای آن میتواند به درک واقعی از معنای باطن و حقیقت پدیدهها به جای ادراک حسی صرف دست یابد. بدون قوة تخیل نمیتوان جهان پیرامون، گذشته و آینده را ادراک کرد. تخیل فرآیندی ضروری و قابلپیشبینی است که با تجربة وجودی و تصویرسازی متناسب با آن بنای زندگی را میسازد. خیال عمق گریزناپذیر واقعیت طبیعی و عبارت از محتوای اصلی آن است و اینگونه نیست که با کنارزدن پردة خیال به واقعیت رسیده شود. تخیل روحی است که عناصر ظاهری طبیعت را در کنار یکدیگر نگه میدارد و انسجام میدهد. برای شناخت موجودات خارجی باید آنها را به عنوان امور خیالی دید و محسوسات در فضای خیالی که ایجاد میشود واقعیتر دیده میشوند. با تخیل، واقعیات ساختة آدمی به رسمیت شناخته میشود و بلکه میزان واقعیت میشود. واقعیت در نسبت با انسان و تلاش او فهمیده میشود و با تخیل به دست میآید. تخیل گذرگاهی برای تعریف واقعیتهای جدید است که بدون واسطه عنصر خیال هرگز به واقعیت عینی تبدیل نمیشود.
فهرست مطالب کتاب عبارت است از:
مقدمه
بخش اول: مبانی نظری تخیل سیاسی
فصل اول: عقل عملی و جایگاه تخیل در فلسفه اسلامی
فصل دوم: انسانشناسی مبتنی بر تخیل
فصل سوم: تخیل سیاسی، حقوقی و حوزه عمومی
بخش دوم: ویژگیهای تخیل سیاسی در اندیشه اسلامی
فصل اول: تحقق تخیل سیاسی با حضور سیاسی زنان و تشکیل مدینه
فصل دوم: ماهیت غمگنانه تخیل سیاسی با توجه به مصیبت عاشورا
فصل سوم: ویژگی تدریجیبودن تخیل سیاسی و انتظار آینده
فصل چهارم: تخیل سیاسی جنگ فقر و غنا
بخش سوم: مصادیق تحقق تخیل سیاسی در ایرانی اسلامی
فصل اول: تخیل انقلاب و تمدن نوین اسلامی
فصل دوم: تخیل ملیت ایرانی
فصل سوم: تخیل ولایت مطلقه فقیه
فصل چهارم: تخیل قانون اساسی و نظام مدیریت
فصل پنجم: علوم انسانی به مثابة تخیل سیاسی
خاتمه
در بخشی از مقدمه این اثر آمده است: بخش اول کتاب در سه فصل به مبانی نظری تخیل سیاسی میپردازد. ابتدا در فصل اول تلاش میشود تا درک روشنتری را از جایگاه هستیشناختی تخیل در فلسفه اسلامی و نسبت آن با عقل عملی و سیاسی ارائه شود. در ادامه با فصل دوم سعی میکنیم تا وسعت نظری را در مورد جایگاه تخیل در زندگی فرهنگی و اجتماعی انسان ایجاد کنیم و به ابعاد گوناگون این بحث توجه دهیم. این فصل، با عنوان انسانشناسی مبتنی بر تخیل و نیز توجه به تخیل اجتماعی و فرهنگی، تلاش دارد تا فضای بینرشتهای و هویتی بحث را نمایان سازد. سپس فصل سوم در پی آن است که ماهیت حقوقی تخیل سیاسی را موردتوجه قرار دهد و ایمان و آزادی را به گونة دو وجهه اصلی آن مطرح کند. بخش دوم کتاب نیز در چهار فصل، ویژگیهای تخیل سیاسی را در نظام اندیشه اسلامی بررسی میکند. به این ترتیب، شکلگیری تخیل با حضور سیاسی زنان و مدینه مبتنی بر قرارداد و اخوت ایمانی بحث فصل اول است. در فصل دوم هم ماهیت غمگنانة تخیل سیاسی با توجه به مصیبت عاشورا را بررسی میکنیم. فصل سوم این نوشتار، تدریجیبودن تخیّل سیاسی و نسبت آن با انتظار آینده و قیام مهدوی (عج) را بررسی میکند. در ادامه هم فصل چهارم به یکی از مهمترین ابتکارهای امام خمینی (ره) برای تبیین مناسبات کنونی جهان با تخیل مفهوم جنگ فقر و غنا میپردازد.
اما بخش سوم به دنبال آن است که جلوههای اصلی تحقق تخیل سیاسی در زیستجهان ایرانی اسلامی را روشن کند که پنج فصل آتی کتاب را در بر میگیرد. فصل اول، انقلاب اسلامی ایران و پیریزی تمدن نوین اسلامی را به عنوان یکی از جلوههای تخیل سیاسی در حوزة عمومی معرفی میکند و سعی میکند جایگاه آن را در عرصه اندیشه و عمل سیاسی تبیین کند. فصل دوم، شکلگیری ملیتها را جلوهای از تخیل سیاسی به عنوان کارویژة وجودی یک جامعه در نظر میگیرد و نمونة اعلای آن در زیستجهان ایرانی و اسلامی را با تخیل ملیت ایرانی و پرسشی که در اینباره با انقلاب اسلامی به وجود آمد نشان میدهد. فصل سوم هم تلاش دارد که ولایت مطلقة فقیه را به عنوان یک تخیل سیاسی و فقهی در زیستجهان ایرانی و اسلامی درک کند. قانون اساسی و نظام مدیریت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نیز جلوة دیگر تخیل سیاسی ایرانی است که در فصل چهارم بررسی خواهد شد. در نهایت، حکمت عملی و پژوهشهای علوم انسانی به مثابة تخیل سیاسی موضوع بحث فصل پنجم خواهد بود. خاتمه مباحث کتاب هم سعی خواهد کرد که با ارائة تصویری از تحولات تاریخی هویت ملی ایرانی در دوران معاصر و موقعیت آن در شرایط زندگی امروزی تحقق تخیل سیاسی متناسب با زیستجهان ایرانی اسلامی را آشکار سازد.
نظر شما