خبرگزاری مهر، گروه استانها - پدرام حکیم*: «شاهوار ثبت ملی شد» این درست همان خبری بود که مردم استان سمنان و شهرستان شاهرود، دلسوزان و موثران، دوست داران محیط زیست و طبیعت، سازمانهای مردم نهاد و فعالان مدنی و رسانههای متعهد شهرستان منتظر شنیدنش بودند. تاکید نماینده شاهرود و میامی در مجلس شورای اسلامی مبنی بر عدم بهره برداری از معدن بوکسیت تاش نیز مهر تائید محکمی برای این دلگرمی مردم بود.
شاهوار بعد از ۱۰ سال معدنکاوی و تخریب امروز به نماد ایستادگی بر روی مطالبات مردمی بدل شده است شاهواری که در برابرش دو وزارت خانه و متأسفانه مسئولان دولتی شهرستانهای شاهرود و استان سمنان ایستاده بودند تا جلوی تعطیلی آن حتی موقت را بگیرند. مسئولانی که در برابر یک پرونده دوسویه قرار داشتند که یک سویش دولت متبوعشان و سوی دیگر مردم و ولی نعمتان شأن بود و تا واپسین روزهای سال ۱۴۰۰ همچنان پشت دولتشان را گرفتند.
دولت تا میتوانست کارشکنی کرد
گزارش نادرست و واهی به رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی از سوی یکی از دستگاههای اجرایی استاندار سمنان و گم شدن ۴۰۰ صفحه سند تخلفات شاهوار که از سوی نماینده سابق مردم شاهرود و میامی به مرکز استان فرستاده شده بود اما هرگز به دست مسئولان محیط زیست و منابع طبیعی نرسید نمونههای بارز از این رها کردن مردم در برابر مطالبه دولتی در شاهوار و استان سمنان بود.
امروز اما ثبت ملی شاهوار نشان داد که مردم یکپارچه مطالبه عدم تمدید پروانه و تعطیلی دائمی معدن مخرب بوکسیت را در بلندترین قله البرز شرقی دارند تا این کانون حیات بخش و آب ساز بیش از این دستخوش ویرانی نشود. قله آب سازی که وقتی بیلهای مکانیکی سر بر زمین میبردند تا نخاله و خاک بر کامیونها بریزند مکعبهای به اندازه یک موتورسیکلت از یخ این مایه حیات بخش انسان در دشت بسطام را نیز بیرون میآوردند تا در این بی آبی و خشکسالی، دولت خود دست به تخریب منابع آبی شاهرود بزند.
امروز اما شاهوار با بیم و امیدهای فراوانی روبرو است امید از آیندهای که دیگر در آن تخریب وجود ندارد اما بیم از اینکه لابیهای زرو زور و تزویر حال که از شاهوار ناامید شدهاند بساطشان را در پهنههای دیگر البرز شرقی مشابه شاهوار مانند نگارمن، ابرسج، میغان تا ابر و مرز استان گلستان و سمنان پیش ببرند زیرا شواهد و گمانهها در همین سه سال اخیر نشان از حضور معدن کاران در نگارمن و ارتفاعات پشت میغان برای برداشت بوکسیت دارد.
بیمهای شاهواری
بیم دیگر اما این است که صنعت و معدن و استانداری بار دیگر در جای دیگر و در کانون آبساز و حیات بخشی دیگر بساط معدن کاری و تخریب را دوباره برای مردم استان سمنان بگستراند و به بهانه واهی توسعه پایدار منابع مان را ببرد و تخریبش را برای مردم باقی بگذارد حال آنکه توسعه پایدار تخریب یک کانون حیات بهش برای نفع ۱۰ تا ۳۰ ساله یک کارخانه نیست و مردم معتقد هستند که تخریب یک شیء گران بها برای به دست آوردن هدفی کوچکتر آن هم در زمانی که دهها جایگزین برایش وجود دارد، دور از تعریف توسعه پایدار است.
همانطور که علی اصغر خانی نماینده شاهرود و میامی در مجلس بیان کرد این توسعه پایدار نیست که معادن و ذخایر استان سمنان برای اشتغال و تولید در دیگر استانها آن هم به صورت خام برده شود و در نتیجه تخریبش برای شاهرود باشد و اشتغالش برای خراسان شمالی. لذا مردم بیم دارند که پهنههای دیگری از شمال شهرستان شاهرود به دست معدن کاران بیفتد زیرا این منطقه دارای بوکسیت است اما از سوی دیگر کانون مهم آب ساز دشت بسطام نیز محسوب میشود.
امروز بیم آن میرود که یک بار دیگر معادن دولتی دست بر پهنههای وسیع و دارای ارزش استان سمنان بگذارند و چون شاهوار، تخریبش را برای مردم استان قرار داده و الماس خوش تراش محصولات معدنی اش را به استانی دیگر ببرند تا جوانان آنجا به اشتغال برسند زیرا رویه استانداری و صمت استان سمنان به خصوص در این یک دهه اخیر نشان میدهد از این اقدامات استقبال هم میکند زیرا تعریف توسعه از دید مسئولان که ۹۰ درصدشان هم غیر بومی استان هستند، متفاوت با دیدگاههای مردمی است.
مشکل بزرگ استان سمنان اما این است که مسئولان آن عمدتاً غیر بومی انتخاب میشوند و در نتیجه نمیتوان به درستی به حق مردم پرداخت، برای مثال فرماندار وقت شاهرود که قرار بود جلوی تخریب معدن در شاهوار را بگیرد خودش اهل خراسان شمالی بود که کارخانه آلومینا در آن قرار دارد! لذا این فقدان عرق بومی سبب شده تا مردم مدام از عملکرد مسئولان استان سمنان در هراس باشند اما بر عکس وقتی نمایندههای امروز و سابق مجلس شورای اسلامی در شهرستانهای شاهرود و میامی به یاری مردم آمده و طومار تخریب را پیچیدند، مردم حلاوت یک مسئول بومی را چشیدند.
امیدهایی که زنده شدند
ارتفاعات هستند که امروز آبشار یخی ابرسج وجود دارد این ارتفاعات هستند که امروز آب دشت بسطام تأمین میشود و این ارتفاعات و پوششهای گیاهی شأن هستند که جلوی سیلابهای احتمالی بخش بسطام و ویرانی روستاها را میگیرند. مردم همچنین بیم دارند که با تخریبهای فراوان در شاهوار، خدایی ناکرده با یک بارش شدید و سیل، روستاهای تاش و حوالی، با خطر ویرانی روبرو شوند در نتیجه باید تضامین لازم از معدن مخرب برای این منطقه گرفته شود زیرا این افراد با جان مردم بازی کردهاند.
امیدها اما در دلهای مردم روشن است امیدهایی از جنس رونق دوباره گردشگری و بومگردی، امید از جنس اشتغال پایدار بر مبنای گردشگری و نه کارگری و دربانی برای یک معدن که قرار است مدتی اینجا باشد و برود. توسعه منطقه شاهوار که یکی از زیباترین مناظر و تفریح گاههای طبیعی دامنه جنوبی البرز را دارد از امیدهای مردم شهرستان شاهرود و استان سمنان است مردمی که بسیار در این دوران دچار زحمت شدند.
امید مردم امروز به بازگشت خرس قهوهای و سار گپه و عقاب سانان، روباه گوش بلند و قوچ اورئال و کل و بز و دهها گونه دیگر است هر چند باید گفت متأسفانه گونههای گیاهی مانند اورس که صدها اصله از ریشه در آورده شدند، دیگر به سان روز نخستش نخواهند شد. اما باز هم جای امیدواری است که مام طبیعت و دست مهربان آن، دوباره خویشتن خویش را بسازد و این تخریبها را بر مردم ببخشد.
*روزنامه نگار، کنشگر اجتماعی و فعال مدنی
نظر شما