فاطمه حرب همسر شهید سید مصطفی بدرالدین (ذوالفقار)، فرمانده شاخه نظامی حزب الله لبنان و نایب رئیس اتحادیه جهانی فرزندان شهدا و ایثارگران در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری مهر درباره ویژگیها و منش و روش زندگی شهید مصطفی بدرالدین به گفتوگو نشست.
آیا شخصیت ذوالفقار قبل از شهادتش شناخته شده بود؟
تفاوت زیادی میان شخصی که در حزب الله زندگی نظامی دارد و انسانی که زندگی امنی دارد، وجود دارد. از زمان ازدواج، خانه ما برای همه ناشناخته بود و در سال ۸۳ همسرم هفت سال در کویت زندانی شد و سپس بازگشت و با سید عباس موسوی دیدار کرد و شروع به عهده دار شدن مأموریتهای رئیس ستاد مقاومت اسلامی در جنوب لبنان شد. غیر از مادر سید و خواهرش احدی از مکان و منزل ما اطلاع نداشت حتی پدر و مادرم و خویشاوندانم اطلاعی نداشتند. از آن هنگام میان خانههای متعددی جابجایی میشدیم از جمله خانه سیدحسن نصرالله و منزل حاج عماد، زندگی امنیتی بسیار سخت بود. آشناییهایی بود و از اوضاع و احوال یکدیگر آگاه و یکدیگر را ملاقات میکردیم اما به طور کلی احدی از جزئیات اطلاع نداشت حتی بچههای حزب الله مطلع نبودند. معذرت میخواهم نمیتوانم که وارد جزئیات بشوم. اما درباره کودکان هم زندگی امنیتی سخت داشتند و درس خواندن و مسائل دیگر در فضای امنیتی بود با این حال از این موضوع خرسند بودند.
حاجقاسم خطاب به فرزندانم گفت سربلند هستید زیرا ایشان در همه جبهههای جنگ حضور داشت و یاور مظلومان بود. شهید سلیمانی سپس گفت که از دست رفتن سیدمصطفی برای سیدحسن نصرالله به مثابه از دست رفتن مالک اشتر برای امیرالمومنین بود
چگونه با امام خمینی و انقلاب اسلامی آشنا شدید؟ چگونه به ایشان اقتدا کردید؟
در واقع در زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شهید موقعیت عجیبی داشت، من در آغاز آشنایی با خانواده آنها بودم و آن در مرحله نامزدی بود. سید در سال ۷۹ گفت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی مستقیماً به ایران خواهد رفت. سید مصطفی روحیه انقلابی عجیبی داشت و از زمان شروع حیاتش آگاهی کامل با تفکر شهید محمد باقر الصدر و امام موسی صدر داشت. ایشان از تجارب انقلابی بسیاری از احزاب در کشورهای دنیا آگاه بود، اما هنگامی که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد به من گفت که به ایران خواهد رفت و متعجب شدم زیرا حزب الله در آن زمان نبود. اگر بخواهم که از معرفت و شعور سید در آن زمان بگویم، گویای سلمان فارسی بود که در جستجوی رسول الله است و دین جدید را میجوید. سید تجارب جهادی بسیاری داشت. از گفتههای ایشان هنگامی که فرماندهی ستاد حزب الله را عهده دار شد این بود که مقاومت بدون ولایت فقیه نمیتواند که یک وضعیت جهادی سیستماتیک ایجاد کند و دچار هرج و مرج خواهد شد. یکروز قبل از شهادتش با سید ابوالفضل طباطبایی نماینده امام در سوریه ملاقات کرد و به من گفت که آن دیداری ویژه بود. آخرین سخنان سید این بود که او سید ابوالفضل طباطبایی را بیش از هفت بار ملاقات کرده است و سید به او گفته است که من بوی رهبر را از شما استشمام میکنم.
واکنش سید هنگامی که خبر رحلت امام را شنید چه بود؟
هنگامی که امام خمینی (ره) رحلت فرمودند، سید در زندان بود. بر حسب آموزههای علما ما آموخته بودیم و در واقع برداشت ما در آن مرحله این بود که امام خمینی همان شخصیتی است که پرچم را به امام مهدی (ع) خواهد سپرد. هنگامی که امام رحلت فرمودند این غافلگیری بزرگی در لبنان برای همه بود. همه شوکه شدند. ما میگفتیم چه بر ما خواهد گذشت. ما یقین داشتیم که خداوند عزوجل بر ما منت خواهد نهاد و رهبر بزرگ دیگری به عنوان نایب امام مهدی (ع) به ما میدهد. از خداوند میخواهیم که به دست امام خامنهای فتوحاتی در همه کشورهای اسلامی رخ دهد. ایران در این روزها برای یاری مستضعفان متحمل رنجهای زیادی شده است. به یاری خداوند اهداف امام خمینی (ره) باقی و جاودان در تاریخ خواهد ماند.
غیر از مادر سید و خواهرش احدی از مکان و منزل ما اطلاع نداشت حتی پدر و مادرم و خویشاوندانم اطلاعی نداشتند. از آن هنگام میان خانههای متعددی جابجایی میشدیم از جمله خانه سیدحسن نصرالله و منزل حاج عماد، زندگی امنیتی بسیار سخت بود
دلایلی که سید زندانی شد، چه بود؟
بیشتر آن به سبب اقتدای ایشان به امام خمینی (ره) بود. ایشان تحمیل حرف ظلمانی را نداشت. هنگامی که سید مصطفی در سال ۸۳ به کویت در یک مأموریت امنیتی با هماهنگی برادران رفت، به زندان افتاد و سه حکم اعدام و دو حکم ابد برای ایشان صادر شد. من از چیزی اطلاع نداشتم مگر پس از سال از زندانی شدن ایشان. هنگام بحث گروگانها در بیروت و طرح سلامت مصطفی بدرالدین در مقابل گروگانها، آمریکا به کویت در آن دوره به منظور عدم آزاد کردن ایشان از زندان فشار وارد کرد.
این گفته او را همیشه می گویم که میگفت من از سوریه شهید یا پیروز بازمی گردم. در سوریه به شهادت رسید و با شهادتش به پیروزی رسید و سوریه پیروز شد.
رابطه با شهید قاسم سلیمانی چگونه بود؟
همیشه در ارتباط با ما بود و تواضع، جهاد و مهربانی ایشان به خانوادههای شهیدان بسیار بود. هنگامی برای مراسم شهادت سید به ایران آمدیم ایشان حضور نداشتند و تلفنی به ما گفتند که در عراق در جبههها هستند و دو روز بعد به تهران خواهند آمد. سپس از خانواده و فرزندان پذیرایی کردند. ایشان خطاب به فرزندانم گفت سربلند هستید زیرا ایشان در همه جبهههای جنگ حضور داشت و یاور مظلومان بود. شهید سلیمانی سپس گفت که از دست رفتن سیدمصطفی برای سیدحسن نصرالله به مثابه از دست رفتن مالک اشتر برای امیرالمومنین بود. عظمت مادران شهدا از اهمیت و عظمت فرماندهان شهید کمتر نیست.
پیام شما به زن فلسطینی و ایرانی و زنان مقاومت در دنیا چیست؟
ما مبارزه زن فلسطینی را تحسین میگوئیم زنان فلسطینی بزرگ و قوی و راسخ هستند و در مقاومت تزلزل ندارند و به قضای الهی راضی هستند. اما درباره زن ایرانی باید بگویم که زن ایرانی الگویی هستند که باید در کل دنیا در سطح سیاسی، فرهنگی و عملی به آن اقتدا شود. زن ایرانی زنی بزرگ در همه زمینه هاست. امام خمینی به نقش زن ایران در انقلاب واقف بود. زن ایرانی توانست که دیدگاه دنیا را نسبت به زن تغییر دهد و توانست که شکل دنیا را عوض کند. تجربه زن امروز در حکومت اسلامی و مشارکت آن در تصمیمات سرنوشت ساز کشور، تجربه بسیار خوبی در سطوح سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بود. امام خمینی به زنان اجازه مشارکت در پارلمان را داد در حالی که برخی دیدگاه عدم ورود آنها را داشتند اما امام بر ضرورت مشارکت زن در این نقش مهم در جامعه تاکید کرد و احترام و منزلت زیادی به آن داد.
نظر شما