به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «زیرسیگاری؛ تامس کوهن مردی که واقعیت را انکار کرد» نوشته اِرول موریس بهتازگی با ترجمه رضا صادقی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۱۸ توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو منتشر شده است.
ارول موریس نویسنده اینکتاب، مستندساز آمریکایی در سال ۱۹۷۲ با یکتوصیهنامه به دانشگاه پرینستون رفت تا زیرنظر تامس کوهن در مقطع کارشناسی ارشد رشته فلسفه تحصیل کند. کوهن امیدوار بود ایندانشجوی با استعداد، عضو حلقه نسبیگرایانی شود که آنزمان اندیشهشان را با ادبیات و زبان کوهن ترویج میکردند. اما موریس با نسبیگرایی کنار نیامد. او بهطور مرتب نقدهایی را به نسبیگرایی وارد میکرد که کوهن پاسخی برای آنها نداشت. سرپیچیهای موریس از دستورات کوهن برای بازگشت به جایگاه یک دانشجوی خوب، باعث شد رابطه این دو به تیرگی بگراید. در نتیجه یکبار که موریس اشکال مهمی به نسبیگرایی وارد کرد، کوهن با زیرسیگاری با او حمله کرد. این استاد فلسفه در نهایت باعث اخراج موریس از دانشگاه شد.
موریس فلسفه را رها نکرد و بهعنوان یک کارگردان فیلسوف به شهرت رسید. او کتاب «زیرسیگاری» را سال ۲۰۱۸ یعنی زمانی که استاد سابقش سالها پیش از آن از دنیا رفته بود، چاپ کرد و در آن، به نسبیگرایی تاخت. کتاب پیشرو، پیشگفتاری دارد که موریس در آن نوشته است: «از همه جای اتاق خاکستر و تهسیگار فرو میریخت. زیرسیگاری بلوری را تامس کوهن یکی از برجستهترین روشنفکران قرن بیستم، پرتاب کرد. آیا سر من را هدف گرفت؟ مطمئن نیستم، اما یادم هست که زیرسیگاری به عمد و با نفرت به سمت من پرتاب شد. شاید تصور کنید این اتفاق در مکانی دورافتاده و احتمالا در زمانهای گذشته رخ داده است، اما اشتباه میکنید. کاملا اشتباه میکنید. این پرخاشگری در موسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون نیوجرسی رخ داد؛ مرکزی مستقل برای تحقیق نظری و پژوهش فکری که در سال ۱۹۳۰ تاسیس شده است...»
نویسنده کتاب پیشرو در مقدمه ایناثر خود اشاره میکند که بیش از ۵۰ سال از چاپ کتاب «ساختار انقلابهای علمی» تامس کوهن میگذرد؛ کتابی که بسیاری آن را یکی از شاهکارهای قرن بیستم میدانند اما او آن را یک شاهکار نمیداند. گرچه در مورد آن هزارها مقاله و کتاب ستایشآمیز نوشته شده اما از نظر موریس، در بهترین حالت، مثل سنگ خانگی مُد و هوسی زودگذر است. نویسنده کتاب «زیرسیگاری» از ماجرای خشنی که بین او و استادش پیش آمد، استفاده کرده و با ترکیب آن مسائل فلسفی، مصاحبهها و خاطراتش را در حوزه مردمنگاری فلسفه دانشگاهی روایت کرده است.
کتاب «زیرسیگاری» ۹ فصل اصلی دارد که بهترتیب عبارتاند از: «اولتیماتوم»، «تغییر پارادایمها»، «پارلمان ترسها»، «ببین پیرمرد، چه بلایی سر اینجا آمده؟»، «انقلابهای واقعی و خیالی»، «تیری در تاریکی»، «اسباب و اثاث جهان»، «نشانههای پیشرفت» و «مناقشه تفسیر».
موریس در اینکتاب اینانتقاد را به فلسفه دانشگاهی وارد کرده که بهجای اینکه در جستجوی حقیقت باشد، گرفتار هزارتوی تفسیر متنهایی پر از ابهام و ایهام است. در علم فلسفه، همیشه این خطر وجود دارد که انسان با انکار واقعیت، در خیالات خود غرق شود اما موریس میگوید خسارت اصلی مربوط به جایی است که انسان در خیالات دیگران غرق شود. او برای انتقاد از روش تدریس فلسفه در دانشگاهها، فیلم سینمایی «پلتفرم» را الگو قرار داده و میگوید دانشگاهها چیزی شبیه همانزندان طبقاتی فیلم «پلتفرم» هستند. در چنینساختاری، تهمانده غذای طبقه بالاییها، به طبقات پایین میرسد.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
بعضی از انسانها ممکن است از ساکنان معمولیِ کرتون تواناتر باشند _ اما آنها به طور ذاتی بهتر یا بدتر از اسمارتونیها نیستند. وقتی به حقیقتی ریاضی، حقیقتی ضروری، دسترسی داریم، شاید رازی در میان باشد. اما این حقایق برای همه یکساناند، یعنی برای اسمارتونیها، اَبَراسمارتونیها، فرااسمارتونیها و مانند آن.
نیوتن نوشت: «Hypotheses non fingo» (من فرضیه جعل نمیکنم). و تلاش زیادی کرد تا جهانبینی مکانیکی را کنار بگذارد. او هرگز نمیتواند تاثیر از راه دو را توضیح دهد. چگونه گرانش خورشید از میلیونها مایل فضای خالی عبور میکند و زمین را در مدار خود نگه میدارد؟ این راز نگرانی عمیقی در نیوتن ایجاد کرد.
این نگرانی یک قرن و نیم بعد در نامه معروف داروین به آسا گِرِی تکرار شد...
اینکتاب با ۳۶۰ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما