خبرگزاری مهر، گروه بینالملل - وحید پورتجریشی: روی کار آمدن طالبان در افغانستان و سقوط دولت نوپای این کشور، علاوه بر نگرانیهایی که از آینده افغانستان و شرایط سیاست داخلی این کشور در دل همسایگان و حتی کشورهای غیر همسایه اروپایی ایجاد کرد، بحث مهمتری را نیز پیش کشید و آن تغییر کامل موازنه قوا در منطقه و زمین بازی میان بازیگران منطقهای و فرا منطقهای در افغانستان است.
آنچه مسلم است، افغانستان و دولت این کشور، طی بیست سال حضور آمریکا، به نوعی مستعمره ایالات متحده و قدرتهای اروپایی محسوب میشد. اکنون اما با خروج نیروهای نظامی آمریکا و متحدین واشنگتن در ناتو، افغانستان به دست طالبان افتاده است. رهبران این گروه، علیرغم دوران زمامداری گذشته خود، اعلام کردهاند که کابل در دوران حکومت «نو طالبان ها» شرایطی متفاوت از گذشته را تجربه کرده و حکومت جدید طالبان خواستار برقراری ارتباط مستمر دیپلماتیک با تمامی کشورهای جهان بر اساساً موازین شریعت اسلام است.
همین موضع جدید طالبان اما سختترین بخش ماجرا بوده و تمامی بازیگران خارجی در افغانستان را سردرگم کرده است. سوال این است که اگر طالبان طی بیست سال گذشته، آنطور که طرفداران این گروه مدعی هستند، سیاستورزی را آموخته و به دنبال محقق ساختن شعارهای خود باشد، آنگاه باید منتظر نشست و دید که تصمیم آنها در خصوص حوزه سیاست خارجی چیست. آیا متحدین آمریکا و غرب در آینده افغانستان جایگاهی خواهند داشت یا باید تسلیم اقبال بد خود شوند؟
بدون شک، یکی از کشورهای نقش آفرین و مهم در عرصه سیاست خارجی دولت پیشین افغانستان، هند و دولت «نارندرا مودی» نخست وزیر این کشور بود. حال شاید نگرانترین کشور همسایه افغانستان از روی کار آمدن طالبان در این کشور اما، هند باشد که نه تنها از آینده سرمایه گذاریهای انجام شده خود در افغانستان، بلکه حتی از امنیت داخلی خود نیز نگران و مضطرب است.
نگرانیهای امنیتی هند
روز نهم شهریور ماه، وزارت خارجه هند از برگزاری نخستین نشست رسمی سفیر این کشور با یکی از رهبران ارشد طالبان در قطر خبر داد. وزارت خارجه هند با انتشار بیانیهای اعلام کرد که «دیپاک میتال» سفیر این کشور در قطر امروز نشستی رسمی با «شیر محمد عباس ستانکزی» از رهبران ارشد طالبان در قطر داشته که این نشست به درخواست طالبان انجام شده است.
به گفته وزارت خارجه هند، مذاکره در خصوص اتباع هندی حاضر در افغانستان و تأمین امنیت آنها در این کشور از جمله موارد مهم مطرح شده در جریان نشست دو طرف بوده است.
همچنین سفیر هند در قطر، در خصوص نگرانیهای کشورش بر سر احتمال استفاده شبه نظامیان مخالف هند از خاک افغانستان برای حملات تروریستی علیه کشورش با رهبر ارشد طالبان گفتگو کرده که شیر محمد عباس ستانکزی نیز به طرف هندی اطمینان داده که چنین مشکلی رخ نخواهد داد.
محورهای این گفتگو شاید نشان دهنده مهمترین نگرانیهای هند در خصوص روی کار آمدن طالبان در افغانستان از حیث امنیتی باشند. دولت هند در دوران زمامداری دولت نوپای افغانستان در دوران ریاست جمهوری «حامد کرزای» و «اشرف غنی»، کمکهای نظامی زیادی به افغانستان کرده که همین امر باعث شد تا اشرف غنی در واپسین روزهای زمامداری خود دست به دامن دهلی نو برای یافتن راهکاری برای مقابله با طالبان شود؛ درخواستی که البته با پاسخ سرد دهلی نو مواجه شد و در عمل، هند علیرغم کمکهای گسترده سالهای گذشته خود به دولت افغانستان، ترجیح داد در خصوص این فقره بی تفاوت و ساکت بماند. دلیل این اقدام هند نیز روشن است؛ در صورت به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، شاید هند قربانی اصلی این تغییر در ساختار قدرت افغانستان باشد.
یکی از ویژگیهای جامعه هند، وجود باورهای مذهبی قوی در پس ذهن اکثر شهروندان این کشور است. جایگاه مذهب در هند به گونهای است که حتی دو حزب قدرتمند این کشور یعنی «باهارات جاناتان پارتی» و «حزب کنگره» در کنار سایر احزاب بزرگی مانند «مسلم لیگ»، کاملاً بر اساس باورهای مذهبی عمل کرده و شعارهای انتخاباتی آنها نیز در راستای مذهب هندوئیسم یا اسلام، به عنوان دو مذهب بزرگ در این کشور، تنظیم و تبلیغ میشوند. متأسفانه تاریخ ارتباطات مسلمانان و هندوها در هند در بسیاری از برهههای زمانی، سرشار از درگیریهای مذهبی خونین بوده که همچنان نیز این درگیریها در هند ادامه دارد. از سوی دیگر، دولت مودی که برآمده از حزب بهارات جاناتان است، به شدت به مذهب هندوئیسم معتقد بوده و شاید بیشترین میزان نارضایتی از سالها فعالیت دولت وی در هند، متوجه مسلمانان این کشور باشد.
اکنون اما شرایط متفاوت بوده و همانطور که سفیر هند نیز در دیدار خود با نماینده طالبان به وی اشاره کرد، با توجه به وجود یکی از شاخههای مهم و اصلی القاعده در این کشور که تحت رهبری «ایمن الظواهری» رهبر القاعده مدیریت میشود، رشد احتمالی اسلام هراسی در هند میتواند منجر به ایجاد درگیریهای خونین، افزایش تعداد عملیات تروریستی توسط بنیادگرایان هر دو طیف و نهایتاً ایجاد ناامنی گسترده در این کشور شود.
«تحریک طالبان» و مساله کشمیر
موضوع کشمیر ظاهراً یکی از تنشهای دائمی و بی پایان نه تنها میان هند و پاکستان، بلکه میان مسلمانان و هندوهای دو کشور محسوب میشود. طی سالهای گذشته اما به دلیل محدود شدن شدید بنیادگرایان اسلامی مانند گروه «تحریک طالبان پاکستان» یا «شبکه حقانی» در این کشور، درگیری و تنشهای خونین در این منطقه کاهش یافته بود. اما از یاد نبریم که در بخش هندی کشمیر نیز، اکثریت مسلمان ساکن بوده و همانطور که گفته شد، طی سالهای گذشته تحت فشار بیشتری با دوران زمامداری حزب کنگره به رهبری «سونیا گاندی» قرار داشتهاند. اکنون اما با بازگشت طالبان به صحنه قدرت در افغانستان و ارتباطات گسترده این گروه با تحریک طالبان پاکستان، بدون شک، جنبشهای اسلامگرا در بخش هندی کشمیر نیز جانی تازه به خود خواهد گرفت و این موضوع ممکن است به تنش میان بخشهای هندی و پاکستانی کشمیر از یک سو و مسلمانان ساکن کشمیر هند با دولت محلی این ایالت از سوی دیگر منجر شود.
موضع احتمالی دولت هند در برابر طالبان
اما با توجه به مطالب مذکور، سوال مهم اینجاست که موضع دولت هند در برابر طالبان چگونه خواهد بود؟ آیا باید شاهد تنش در روابط میان دولت جدید افغانستان به رهبری طالبان باشیم یا بر عکس، دهلی نو دست به مدارا و تساهل و تسامح احتمالی در برابر کابل خواهد زد؟
اکنون به نظر میرسد پاسخ به این سوال با ذکر موارد مذکور، کمی سادهتر شده باشد. هر چند که در جهان سیاست همه چیز ممکن است ظرف چند ساعت تغییر کند، اما به نظر میرسد موضع کلی دهلی نو در برابر طالبان، در ادامه مواضع محافظه کارانه و مداراجویانه سفیر هند در قطر باشد. حقیقت امر این است که با وجود انتقادات گسترده موجود در جامعه هند علیه سیاستهای نارندرا مودی به ویژه در بخش سیاست خارجی و کنترل داخلی این کشور به ویژه در خصوص مقابله با شیوع کرونا، نخست وزیر هند و دولت وی اکنون در موضعی نیستند که توانایی افزودن یک چالش امنیتی بزرگ به دردسرهای فعلی خود را داشته باشند. همچنین انتظار میرود مواضع گاهاً سخت دولتهای محلی هندو تبار هند در برابر مسلمانان این کشور نیز تا حد زیادی تلطیف شده و حتی دولت هند برای جلوگیری از رشد بنیادگرایان اسلامی در داخل این کشور، تا حد ممکن، به سمت تعمیق بیشتر روابط خارجی خود با کشورهای اسلامی به ویژه ایران حرکت کند. آنچه مسلم است، نقش فعلی تهران در شرایط فعلی آنچنان برای دهلی نو مهم و با ارزش است که شاید بتوان گفت ایران تنها ناجی دولت هند از مخمصهای به نام طالبان محسوب میشود.
نظر شما