خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: نوشتن تاریخ ترجمه هر زبانی، یا هر کشوری، کار چند و چندین تن نیست. تا زمانی که همه آثار ترجمه شده یا دست کم بخشهایی از همه ترجمهها را مقابلهگران مسلط به دو زبان مبدأ و مقصد و موضوع اثر با اصل آنها مطابقت ندهند و جمع بندی حاصل از ارزشیابی مجموع ترجمهها، با توجه به عاملهای موثر بر آنها به دست نیامده باشد راه برای نگارش تاریخ ترجمه در معنای واقعی آن هموار نخواهد شد.
عبدالحسین آذرنگ از پژوهشگران مطلع تاریخ نشر ایران این بار به سراغ تاریخ ترجمه رفته است. تاریخ ترجمه در ایران، از دیرینه ترین روزگار تا عصر کنونی ما، شاهد بروز و ظهور چند جنبش ترجمه در چند دوره متفاوت تاریخی بوده است. مانند جنبشهایی در عصر ساسانیان، سامانیان، قاجاریان، دهههای ١٣٢٠-١٣٤٠ شمسی و پس از انقلاب ١٣٥٧. «تاریخ ترجمه از دوران باستان تا پایان عصر قاجار»، نخستین تاریخ ترجمه در زبان فارسی است که سال ۹۴ در ۴۴۰ صفحه به چاپ رسید و حالا نسخههای چاپ سومش راهی بازار نشر شدهاند.
در دوران ایران پس از اسلام، جنبش ترجمه به زبان عربی در عصر عباسیان، موضوع بررسی این کتاب نیست، اما میتوان گفت که ترجمه مایههای لازم را برای شکل دادن به تمدن جدید در اختیار میگذارد و اینمیان مترجمان بهسان پلی میان تمدنها و پیوندی میان فرهنگها عمل میکنند. کتاب حاضر تا پایان دوره قاجار به انتهای تحقیق و پژوهش خود میرسد و نویسنده تأکید دارد که باید همه ترجمهها از سال ١٣٠٠ خورشیدی تا ١٣٥٧ بررسی و ارزیابی شود تا بتوان تاریخ ترجمه بعد از دوره قاجار تا پایان دوره پهلوی را به نگارش درآورد. ویراستاری و نظارت محتوایی کتاب تاریخ ترجمه در ایران را همانگونه که نویسنده درخواست کرده کامران فانی ، ویراستار شناخته شده به انجام رسانده است. عبدالحسین آذرنگ را به عنوان محقق و پژوهشگر تاریخ نشر میشناسیم و از دغدغهاش آگاهیم.
هسته نخستین این کتاب با نگارش چند مقاله دانشنامهای درباره تاریخ ترجمه در عصر قاجار و پهلوی شکل گرفت. هرچند این سوال مطرح است که ترجمه در ایران از چه آغاز شده است؟ برمبنای پیشینههای زیان نوشتاری میتوان پاسخ گفت ؛ از آن هنگام که خط در ایرانزمین ابداع شده و به کار رفته است. شاهدهای تاریخی فرهنگها و تمدنهای جهان گواه بر آن است که همه ملتها و طایفههایی که زبانهایشان یکی نبوده است، از زمانی که با هم داد و ستد کالا داشتهاند، به تبع آن مبادله فرهنگی هم میکردند و این بدون ترجمه ممکن نبوده است. فعلا تا سندی مکتوب به دست آید، قدمت ترجمه نامکتوب در ایران به عصر ورود آریاییان باز میگردد، تقریبا به ۴ هزارسال پیش.
بیتردید تاریخ ترجمه با مسایل اجتماعی و سیاسی تلفیق شده، مثلا در سدههای پنجم و ششم که عصر شکوفایی فعالیتهای علمی و ادبی نبود و افول تدریجی را در همه عرصهها کم و بیش میتوان دید،تا جایی که ایران زمین به اشغال مغول درآمد و دوره تسلط سیاسی آنان همه فعالیتها را تغییر داد. یا گسترده ترین مناسبات خارجی ایران، در عصر حکومت شاه عباس یکم (۱۰۳۸-۹۹۶ ه ق ) بود. شاه عباس به خارجیان آزادی مذهب و دادو ستد داد، از مسیحیان حمایت کرد و همین سیاست سبب شد که خارجان به ایران سفر کنند به ویژه مسیحیان پروتستان.
خارجیانی که زمان بیشتری در ایران اقامت میکردند نیاز به ترجمه داشتند. عدهای زبان فارسی را یاد گرفتند، کشیشان به تدریس پرداختند و در ضمن شماری هم از ایرانیها به اروپا رفتند و با زبان ، تمدن جدید و فرهنگ های اروپایی آشنا شدند. سیاحتنامه نویسی رونق گرفت و ایرانشناسانی برجسته، اطلاعاتی دست اول از آن زمان در اختیار جهان و ما قرار دادند.
در مقاطعی دیگر مانند زمان امیرکبیر این تلفیق سیاست و ترجمه ادامه داشت. او میدانست که تحقق یافتن سیاست اصلاح طلبانه و موفقیت برنامه نوسازی در گرو دانش و فن جدید است که ایران از آن محروم بود. او باید راهی مییافت که تا دانش و فن به جامعه منتقل شود. او از همان اوایل صدارتش دستور داد از فرنگ کتاب وارد کنند و بیش از ۲۹۳ جلد کتاب و ۳۲۳ قطعه نقشه جغرافیایی از فرانسه خریداری شد و در سال ۱۲۶۵ ه.ق به ایران رسید. برای ترجمه تعداد زیادی به همکاری فراخوانده شدند و در دستگاه دولت به کار گمارده شدند. هرکس کتابی را ترجمه میکرد از امیر پاداش می گرفن و البته این کتاب باید او را در برنامه نوسازی و توسعه یاری میرساند. از همان زمانها بود که تدریس زبان خارجی در بعضی مدرسهها آغاز شد.
اینکتاب فرصتی است تا با مرور آن دریابیم که چهطور ترجمه راهی شد برای ارتباط برقرار کردن با جهان و دنیا و تفسیر و تحلیل این که روند چگونه بوده است. از سوی دیگر میبینیم که چگونه آموختن و آموزش خاص ثروتمندان بوده و این رویه به تدریج تغییر میکند و این برتری که سبب اختلاف و عدم شکل گیری جریانهای فکری بوده کمرنگ میشود. یا در طول کتاب با تغییر زبانهای مسلط در دورههای مختلف آشنا میشویم.
مثلا در قرونی زبان عربی تسلط داشته و زمانی دیگر زبان انگلیسی و این که چگونه زبان فارسی توانست خود را در این مسیر کامل و کاملتر کند و در دوره هایی که اقتدار زبانهای دیگر بیشتر بوده توانسته خود را حفظ کند.
نظر شما