خبرگزاری مهر، گروه استانها- بهرام قربانپور: «موفقیت» بیشتر اوقات مسیر مشخص، شفاف و هموار نیست تا بتوان به راحتی در آن سیر کرد و به آن دست یافت. تلاش، شب بیداری و انتخاب و تصمیم درست و آگاهانه اگر نباشد، «موفقیت» محقق نمیشود.
در دوران مختلف تجربه ثابت کرده که دست یافتن به گوهر و گنج موفقیت، نیازمند تلاش مؤثر است، که اینجاست شاعر میگوید؛ «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود / مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد». دست یابی به گنج موفقیت راههای دسترسی فراوانی دارد اما این بستگی دارد که شما موفقیت را چگونه معنی و تفسیر کنید.
موفقیت برای یک ورزشکار حرفهای دست یابی به خوش رنگ ترین مدال جهان است، یا برای یک کارخانه دار بزرگ، رسیدن به سود بالا در کمترین زمان ممکن است. هر کس به تناسب موقعیت خود، دنبال موفقیت است، اما این موفقیت به دست نمیآید مگر اینکه همراه با تلاش مستمر، حرکت هدفمند و انتخاب و برنامه ریزی درست باشد.
در این گفتگو به سراغ جوانی خوش آتیه، پر تلاش و با استعدادی رفتهایم که توانست در کنار تمام سختیها، ناملایمات زندگی و روزگار و محدودیتهای فراوان، فعل «خواستن توانستن است» را صرف کند. «پیمان بیابانی رشته رودی» یک جوان دهه هشتادی که توانست با عبور از کوه مشکلات توانست به قله موفقیت برسد.
این جوان در روستای رشته رود رودبار، روستایی چشم به جهان گشوده که مردمانش از ابتداییترین امکانات اولیه محرومند این جوان خوش آتیه رشته رودی با «نه» گفتن به تمام محرومیتها، مشکلات و ناملایمات زندگی، به موفقیت پاسخ «آری» داده است.
پیمان قصه ما در حالی سخت مشغول تحصیل و فراگیری علم و دانش بود در یک اتفاقی تأسف بار و غم انگیر بر اثر سقوط بهمن، بزرگترین پشتوانه زندگی یعنی پدرش را از دست داد و حالا او مانده است و یک دنیا مسئولیت، اندوه رفتن پدر و آیندهای که برای خود ترسیم کرده است. غم پدر اگرچه سنگین و جانکاه بود اما سبب نشد تا پیمان اراده اش را برای تحقق قولی که به پدر داده بود از دست بدهد در کنار این ناملایمات تلخ روزگار، صبوری پیشه کرد، درسش را با تلاش بیشتر ادامه داد و نتیجه گرفت تا به قولی که به پدرش داده بود عمل کند. در ادامه این گفتگوی خواندنی ما را با پیمان بیابانی رشته رودی دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان میخوانید که از دغدغهها و آرزوهایش میگوید.
*در ابتدای گفتگو کمی از تحصیل و کنکور ۱۴۰۰ بگویید؟
همانطور که مستحضرید کنکور امسال نسبت به سالهای گذشته شرایط بسیار سختی داشت و به شدت تحت تأثیر شیوع کرونا قرار گرفت.
*از کرونا گفتید خواستم بپرسم با شیوع این ویروس چه بلایی سر آموزش آمد؟
با شیوع ویروس کرونا شرایط دنیا در بخشهای مختلف دچار تغییر و دگرگونی شد و نظام آموزشی هم از این امر مستثنی نبود. به طور کلی کرونا به سیستم آموزشی و کیفیت آموزش تأثیر بسزایی گذاشت و قرارگیری بستر آموزش حقیقی در بستر فضای مجازی، سطح علمی آموزشی را کاهش داد. دانش آموزان آن گونه که باید و شاید در فضای مجازی آموزش ببینند و بر بار علمی آنها افزود شود، این امر اتفاق نمیافتد.
*برگردیم به کنکور ۱۴۰۰؛ در طول روز چند ساعت مطالعه میکردید؟
برای موفقیت در کنکور باید برنامه ریزی کرد و هدفمند پیش رفت و با کوشش و تلاش فراوان و انسجام فکری و عملی به موفقیت رسید. از سال دهم دبیرستان شروع به مطالعه به صورت زمان بندی شده و حرفهای برای کنکور کردم و در سال دهم روزانه شش ساعت مطالعه میکرد و در سال یازدهم این زمان به روزانه ۸ ساعت رسید و در اوج آمادگی ذهنی و فکری برای کنکور بودم تا اینکه سقوط بهمن، بر فکر و ذهنم آوار شد و با فوت پدر و این حادثه هولناک، حدود شش الی هفت ماه از مطالعه فاصله گرفتم و مجدد در سال دوازدهم با حمایت دوستان و خانواده توانستم دوباره به میدان آماده سازی برای رقابت نفس گیر کنکور برگردم. اگرچه فقدان پدر عزیزم و مسئولیتهای خانواده موجب دلسردی و توقف کوتاه در رسیدن به هدفم شد اما پرده ناملایمات را کنار زدم و برای رسیدن به هدفم از هیچ کوششی دریغ نکردم.
*رمز موفقیت خود را چه میدانی؟
برای موفقیت در کنکور ابتدا باید در گام اول انتخابت را درست و از روی علاقه و استعداد انجام دهید سپس برنامه ریزی کنید و با تلاش و ممارست و برنامه ریزی و زمان بندی درسی، مطالعه کنید بدون شک شما موفق میشوید.
رمز موفقیت من در کنکور انتخاب درست، برنامه ریزی دقیق و حساب شده توأم با تلاش و پشتکار فراوان بود همانطور که گفتم ساعات مطالعه من روزانه حتی به ۱۰ الی ۱۲ ساعت هم میرسد و در سال دوازدهم که آستانه قرارگیری در آزمون کنکور بود تمام وقتم را وقف مطالعه میکردم، اما از حق نگذریم کمک خانواده و آشنایان در روند موفقیتم بی تأثیر نبود.
*در کلاسهای آموزشی هم شرکت کردید؟
با توجه به شرایط آموزشی در روستای رشته رود و رستم آباد، فضا برای برگزاری کلاسهای حرفهای آموزشی جهت آزمون کنکور فراهم نبود اگرچه بنده شخصاً اعتقادی به اینگونه کلاسها ندارم و معتقدم فرد باید خودش تلاش کند و با تلاش و کوشش بسیار است که موفقیت حاصل میشود.
*رتبه چندم کنکور شدید؟
موفق شدم رتبه ۷۵۹ را کسب کنم و در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان پذیرفته شوم. البته اولویتم دانشگاه تهران بود اما همین که در استان خودم پذیرش شدم هم من را خوشحال کرد. دانشگاه گیلان هم دانشگاه خوبی هست و اساتید ارزشمندی در آن تدریس میکنند.
*وضعیت فراگیری علم و دانش و تحصیل در گیلان و بویژه شهرستان رودبار را چگونه ارزیابی میکنید؟
شهرستان رودبار بویژه رستم آباد که من در آنجا درس میخواندم از لحاظ آموزشی بسیار ضعیف و محروم است و نسبت به سایر مدارس استان و کشور قابل قیاس نیست.
اگر کلی نگر باشیم سطح سواد، آموزش و امکانات آموزشی گیلان و کشور را نمیتوان با دانشگاهها، مراکز آموزشی و سیستم آموزشی دیگر کشور مقایسه کرد در کشور نبوغ و استعداد کم نداریم اما پرداختن و توجه به این استعدادها کمرنگ است.
*وضعیت آموزشی روستای رشته رود چگونه است؟
رشته رود نه تنها در بخش آموزش بسیار محروم است بلکه در سایر بخشها هم مظلوم واقع شده و این شرایط شایسته مردمان خوب و نجیب این روستا نیست. کمبود امکانات آموزشی در روستای رشته رود باعث شده تا همه به سمت شهر مهاجرت کنند و عملاً چراغ مدارس در روستا خاموش شود. نداشتن وسایل ارتباطی از جمله آنتن تلفن همراه و اینترنت در شرایط کرونایی، آموزش را برای دانش آموزان رشته رود سخت کرده است، از سوی دیگر کاهش تعداد دانش آموزان در روستا، دامنه توجهات مسئولین به روستا را و ملزومات آموزشی کاسته است.
*راهکار شما برای برون رفت از مشکلات آموزشی در سطح گیلان چیست؟
برای ارتقای آموزشی کشور و گیلان باید هدف و برنامه بلند مدتی ترسیم کرد و این موضوع نیازمند وجود انقلابی در سیستم آموزشی کشور است. بالا بردن اعتبارات، برنامه محور بودن مدارس و مراکز آموزشی، حمایت مالی از معلمین، شایسته گزینی، توجه به نخبگان، تقویت مجمع نخبگانی در آموزش و پرورش، استفاده از جمعیت نخبگان در بهبود سیستم آموزش کشور، تقویت زیرساختهای آموزشی و همچنین برگزاری المپیادهای بزرگ در بین مدارس و بروزرسانی نظام آموزشی کشور میتواند بخشی از راهکارها باشد معتقدم سیستم آموزشی کشور نیاز به پوست اندازی دارد و باید از اداره سنتی، به شکل نوین و امروزی درآید.
*چطور شد پزشکی را انتخاب کردید؟
نسبت به بقیه شغلها، به پزشکی علاقه فراوان داشتم و از طرفی جایگاه ممتاز پزشکی سبب شد تا این رشته را انتخاب کنم. در حال حاضر که چیزی مشخص نیست ولی خیلی علاقه دارم متخصص و جراح قلب شوم.
*به نظر شما یک پزشک باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
معتقدم وفاداری به سوگند پزشکی میتواند اولین گام برای خدمت صادقانه برای مردم باشد. مردم داری، صداقت در کار، امانت داری و همچنین اخلاق مهربانانه و دلسوزانه میتواند بخشی از ویژگیها یک پزشک خوب باشد.
* از حادثه دردناک فوت پدر برایمان بگو؟
در حالی که سخت مشغول مطالعه و آماده سازی برای کنکور بودم ناگهان بهمن سقوط کرد و خانواده ام زیر آوار ماندند و پدرم را از دست دادم. در آن شب تلخ بنده در روستا نبودم در رستم آباد منزل مادربزرگم بودم و متأسفانه با آن اتفاق وحشتناک زندگی ما دچار تغییر شد و شرایط برای ادامه مطالعه و تحصیل به شکل دیگری شد.
*شرایط و وضعیت زندگی بعد از فوت پدر چگونه گذشت؟
با رفتن پدرم مسئولیت من، برادر و مادرم نسبت به هم سنگینتر شد و شرایط زندگی و تحصیل برای ما سخت شد. فوت بزرگترین پشتوانه زندگی یعنی پدر در شرایطی که سخت درس میخوانی و خودت را به آب و آتش می زنی تا در کنکور موفق شوی شوک بزرگی بود. اما خدا را شاکرم که خانواده و اقوامی فهیم، دلسوز و مهربان نصیبم کرد که با راهنماییها و دلگرمیهایشان اجازه ندادند غم پدر بر دلم سنگینی کند و بنده را به شدت به مطالعه و کنکور تشویق کردند و با کمک این عزیزان توانستم به قولی که به پدرم داده بودم جامه عمل بپوشانم.
پدرم همیشه دوست داشت من درس بخوانم و آدم موفقی شوم و آرزو داشت من پزشک شوم و به من میگفت «تو درس بخوان و من وجودم را برای تو میگذارم تو بدون هیچ کم و کاستی درست را بخوان» همیشه من را به درس خواندن تشویق میکرد و وقتی در درسهایم موفق میشدم بسیار خوشحال میشد انگار دنیا را به او هدیه دادهای، امروز هم این موفقیتم را به روح پدرم هدیه میکنم.
*بعد از آن حادثه مسئولین کمک کردند؟
مسئولان که متأسفانه کمک خاصی نکردند و حتی جویای حال ما نشدند و فقط چند باری آمدند بازدید کردند و عکسهای یادگاری خود را گرفتند و رفتند. اما جا دارد از خیر ارجمند منطقه ما «حاج رحیم علی براری» تشکر کنم که به داد مردمان منطقه رسید و بعد از آن حادثه، پشتوانه خوبی برای آسیب دیدگان شد و این انسان شریف مایه افتخار و موجب دلگرمی مردم منطقه هستند.
*چطور میشود از استعدادهای رشته رود استفاده کرد؟
نبود درآمد مالی مناسب و امکانات اولیه سبب شده تا جوانان از روستای رشته رود به شهرهای اطراف و حتی پایتخت مهاجرت کنند و عملاً روستای رشته رود به خانه سالمندان تبدیل شده است. برای ایجاد پدیده مهاجرت معکوس به روستا نیاز است از لحاظ زیرساختی روستا را متحول کرد. شرایط کسب و کار و ساخت مسکن را برای جوانان فراهم کرد در غیر این صورت هیچ امیدی به بازگشت جوانان و استفاده از این ظرفیتها نیست. ایجاد شرکتهای زودبازده در چارچوب پتانسیلهای روستا میتواند رشته رود را از محرومیت نجات دهد اما تحقق این مهم نیازمند توجه بیشتر مسئولین استانی و شهرستانی است.
*چه توصیهای به جوانان و همسن خودت داری؟
اولین گام انتخاب هدف است به دوستان و هم سن و سالان خودم پیشنهاد میکنم که در انتخاب هدفشان بسیار دقت کنند و سپس برنامه ریزی درست و تلاش مستمر، انسان را به موفقیت میرساند.
نظر شما