۳ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۳۸

توسط نشر نو؛

«جادوگرهای سرزمین‌های مرداب» وارد کتابفروشی‌ها شدند

«جادوگرهای سرزمین‌های مرداب» وارد کتابفروشی‌ها شدند

کتاب «جادوگرهای سرزمین‌های مرداب» نوشته کاساندرا اُدونل با ترجمه مهدی ضرغامیان توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «جادوگرهای سرزمین‌های مرداب» نوشته کاساندرا اُدونل به‌تازگی با ترجمه مهدی ضرغامیان توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب چهارمین‌جلد از مجموعه «جهنم سیاه» است که این‌ناشر ترجمه‌اش را چاپ می‌کند.

مجموعه «جهنم سیاه» نوشته کاساندرا ادونل، درباره برادر و خواهری به‌نام گابریل و زوئه است. گابریل ۱۲ ساله و زوئه ۱۰ سال دارد و مقطع شروع داستان، جایی است که دوماه از رفتن و ناپدیدشدن پدرومادرشان می‌گذرد. آن‌ها در این‌مجموعه با مدرسه‌ای روبرو هستند که دست‌اندرکاران و مسئولانش، یک‌چهره ظاهری و یک‌چهره واقعی دارند. آقای لیکانتروپوس مدیر مدرسه، چهره‌ واقعی یک گرگینه را دارد. آقای پوپسکو معلم مدرسه است که چهره واقعی‌اش یک والیگاو است. خانم کرانشوو معلم و خانم اِلفی ناظم هم به‌ترتیب چهره‌های واقعی ترول و اِلف دارند. آقای پلکسوس نگهبان و خانم لورنس مربی بهداشت هم به‌ترتیب در واقع، کوتوله کوهستان و جادوگر هستند.

«جنگل تاریکی‌ها»، «چشمه جادو» و «وارثان» سه‌کتاب دیگری هستند که پیش‌تر ترجمه‌شان در قالب این‌مجموعه منتشر شد. کتاب اول این‌مجموعه سال ۲۰۱۴ و دو کتاب دیگر سال ۲۰۱۵ منتشر شدند.

نسخه اصلی «جادوگرهای سرزمین مرداب» به‌عنوان چهارمین جلد مجموعه «جهنم سیاه» سال ۲۰۱۷ منتشر شده است. این رمان 21 فصل با این‌عناوین دارد:

جنگل زمرد، شکار، مراقبت، قول، اِلف‌ها، گیمیل، مرداب‌های هوکلند، مجازات، آنگات‌ها، اِسمِره، افسون، تصمیم دشوار، تغییر شکل، فرار، اسارت، ربوده‌شده، مواجهه، اشباح، پیشگو، طلسم‌، وداع.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

آکشا با جادوگرهای جلوی خانه گفتگو می‌کرد. سپس به‌سمت همراهانش برگشت و اشاره کرد پشت سرش راه بیفتند.

در ورودی بزرگ خانه آهسته باز شد. آکشا گفت: «بیایید، ملکه منتظرتان است.»

آکشا یکسره آنها را به اتاق بزرگ خانه برد. سالنی پرنور با چشمه بزرگی در وسط که جریان آبی از درون آن قل می‌زد و بیرون می‌ریخت. پرنده‌هایی، نزدیک پنجره‌های پهن می‌خواندند و آرامش، احساس آسودگی و شکوه که بر فضای سالن حاکم بود، موجب از یاد بردن هوای متعفن، گل‌ولای و بیچارگی محله‌های کنار باتلاق می‌شد. آکشای جادوگر پیش آمد و در برابر ملکه باشکوه که با چهره موقر نشسته بود، زانو زد.

ملکه با لحنی آرام و متین گفت: «داشتم نگران و بی‌تاب می‌شدم، آکشا!»

«بنده را عفو بفرمایید، ملکه من. بی‌نظمی‌های محله‌های جنوب شهر موجب شد که متاسفانه با تاخیر خدمتتان برسیم.»

این‌کتاب با ۲۰۱ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷۲ هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 5359678

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha