خبرگزاری مهر؛ گروه مجله – محدث تک فلاح: حتماً برخورد داشتید با درد دل یک خانم که بعد از مادرشدن، یا مادری که از شرایط خود حس رضایتمندی ندارد. مخصوصاً بخشی از خانمها که در دوران قبل از مادری، حضور فیزیکی فعالانهای در جامعه و محیط بیرون از منزل داشته و اکنون که به دلیل مراقبت از فرزند، مدت زمان زیادی خود را در چهاردیواری خانه محصور کرده اند، احساس عدم رضایت و مفید نبودن دارند. در جنجال درون خود میگویند من در قبال اجتماع و اطرافیانم مسئولم و باید از زمانم استفادههای مفیدتری داشته باشم اما اکنون فقط درگیر فرزندم هستم و این حس در درون شخص حال ناخوشایندی ایجاد کرده است و حال مادریِ او را خوب نمیکند و احساس میکند مادری، برای او کفایت نمیکند. در مادرهایی که فرزند کوچکتری دارند این اتفاق پررنگتر است. سراغ خانم دکتر مرضیه شعربافچی (پژوهشگر حوزه زن و خانواده، مدرس دانشگاه و دکترای مطالعات زنان) رفتیم و در مورد این موضوع با ایشان به گفتوگو نشستیم.
آقایان توجیه نیستند (بُعد اول)
در موضوع مادر شدن کارهای خوبی در سالهای اخیر انجام گرفته است و مخصوصاً برای بالا رفتن مهارت و دانش خانمها گامهای مفیدی برداشته شده است. اما مشکلی که در این برهه سر راه مادر شدن بسیاری از خانمها قرار گرفته است -چه خانمهای خانهدار و چه شاغل- این است که در این مسیر به جز زن، مرد هم باید آمادگیهایی کسب کند. در جامعه اکنون چند نوع برخورد با ورود فرزند به زندگی از سمت آقایان دیده میشود:
گروه اول نوعی از آقایانند که فرزندآوری را قبول داشته و گام به گام با همسرشان در مسیر همراه هستند. شب بیداریها، بازی با فرزند در منزل و همراهی در نگهداری فرزند به منظور استراحت خانم و… که از این دسته در جامعه امروز کمتر دیده میشود.
گروه دوم آن دسته از آقایانی هستند که بسیار مهربان هستند و با دیدن مصائب فیزیکی و روانی به دنیا آمدن بچه، دوست دارند در کارها کمک همسرشان کنند اما دلیل آن وظیفه شناسی نیست، بلکه از روی عذاب وجدان این حس را دارد. که اغلب به دلیل شرایط کاری این کمکها زیاد انجام نمیشود. چون با وجود شخص جدید (فرزند خانه)، مرد باید بیشتر کار کند تا درآمد بیشتری داشته باشد پس حضورش در منزل کمتر شده است. نتیجه آن میشود که با عذاب وجدانی که در درون خود میبیند همسر را با مادریهایش تنها میگذارد و به سمت تختخواب خود میرود چون صبح زود باید از منزل بیرون بزند برای درآمد گذران زندگی.
گروه سوم آقایانی هستند که زیر بار فرزندآوری نرفتهاند و به خواست همسرش در این شرایط قرار گرفته است و اکنون در مواجهه با مسائل مربوطه، تنها یک کلام را میگویند: «خودت خواستی، من که نمیخواستم!»
در این میان گروهی از آقایان هم هستند که در هیچکدام از موارد بالا جای نمیگیرند. افرادی که این حرفها را نمیزنند اما در پذیرش اصل وظایف پدری توجیه نیستند. هنوز آقا توجیه نیست که با حضور فرزند در زندگی جایگاهها تغییر کرده و باید شرایط را درک کند. هنوز آرامش را از نوع ابتدای ازدواج درخواست میکند. هنوز همسر را مانند زن قبل از مادرشدن میخواهد. مرتب بودن خانه، شادابی خانم، سکوت محیط زندگی، آماده بودن وعدههای غذایی و… مطالباتی است که اکنون برآورده نمیشود یا دیرتر و یا با شکل متفاوتی برآورده میشود. پس برای اینها از خانم طلبکار است. در دوران کرونا که این موضوع دو چندان شد. بچهها مدرسه و خارج از خانه نمیرفتند و انرژی درونیشان تخلیه نمیشد. پس محیط منزل هم نامرتبتر بود و هم پر از سرو صدا و فعالیت بچهها. در این شرایط مرد خانه طلبکار خانم خانهدار بوده که: «پس تو از صبح تا شب که خانهای چه میکنی؟ چرا خانه اینقدر بهم ریخته است؟ چرا..؟ و چرا..؟ و چرا..؟» خودتان جاهای خالی را پر کنید.
در چنین شرایطی و در اغلب موارد بالا، این مادر است که توبیخ میشود و محکوم به بیخیالی و کمکاری و بی مسئولیتی. در کنار اینها مدرسه و اطرافیان هم هر قصوری در فرزند میبینند گردن مادر میاندازند. نتیجه این هجمه چیست؟ اتفاقی که اینجا میافتد همان اتفاقی میشود که برای اغلب مادرانِ فرزندانِ دهه شصتی افتاد. مادر بعد از این همه هجمه، حس ناکارآمدی و مفید نبودن دارد و به فرزندان خود توصیههایی میکند که از عمق جانِ خودش برمیآید اما نتایج اجتماعی نامطلوبی دارد. از جمله: «مادر جان چرا میخواهی زود ازدواج کنی؟ برو سراغ درس و دانشگاهت. سر یک شغل خوب و مورد علاقهات مشغول باش و بعد به ازدواج فکر کن. مرا ببین هیچکدام را بها ندادم الان هم اینم.» «مادر جان به این زودیها بچهدار نشوی ها! بگذار ده پانزده سال از زندگی خود لذت ببری و دنیا را بفهمی، بعد به بچه فکر کن.» ازدواج دیر، فرزندآوری در سنین بالا، تغییرات اقلیمی انتخاب شغل برای بانوان و… آسیبهای ناشی از این رویداد است. این اولین گام عقب کشیدن از انتخاب مادری است.
رگبار محتوا (بُعد دوم)
در جامعه امروز رگبار محتوا در حدی است که یک فرد با مواجه شدن با این حد از اطلاعات، از گام برداشتن برای مادرشدن ابا دارد. وقتی با محتواها رو به رو میشود در اولین بیان میگوید: «من که اینها را در خانهام نمیتوانم اجرا کنم. من که توان تهیه این ابزارها را برای فرزندم ندارم. من که حوصله انجام این همه کار را برای فرزندم ندارم.» همین باعث بروز جملاتی در ذهن فرد میشود. «من مادر خوبی نمیتوانم باشم.» بخشی از این محتواها هم مربوط به افراد اطراف است. مادربزرگها روشهای تربیتی خود را دارند و پدرها توصیههای مهمی دارند که همسرشان برای فرزند باید رعایت کند. خود مادر، چون تحصیلکرده جامعه حساب میشود هزار و یک نظریه روانشناسی و جامعهشناسی و تربیتی برای فرزندش در ذهن پرورانده است. این دومین گام عقب کشیدن از انتخاب مادری است.
فرزندم کجا بزرگ شود؟
اغلب شما این جملات را شنیدهاید: «من بچه بیاورم کجا بزرگ کنم؟ خانه ما برای بازی بچه حیاط ندارد. من در خانه کوچک آپارتمانی که هستم نمیتوانم بچه بزرگ کنم و…» بله درست است. بچه نیاز به فضا دارد برای تحرک، نیاز به امکانات دارد برای آموزش و تربیت و این جملات و این دیدگاه خود بُعد سوم عقب کشیدن از انتخاب مادری است.
دیدگاه ما به مادر بودن چیست؟
اما همینجا که یک باب باز شده، میخواهیم در مورد درستی یا نادرستی بخشی از این مطالب صحبت کنیم. با یک سوال به ادامه حرفها فکر کنیم: «دیدگاه ما به مادر بودن و مادری کردن چیست؟»
«من اگر بچه نداشتم به جایش تا الان فلان کارها را کرده بودم اکنون وضعم چنین بود و چنان بود.»
در بین مادران اطرافتان چند بار این جمله یا جملهای با مفهوم مشابه آن را شنیدهاید؟ اگر با شخص گوینده این جمله به گفت و گو بنشینیم درمییابیم که در دورانی که بر او گذشته دوست داشته به معرفت، درجه، جایگاه و یا شغلی برسد که فکر میکند بچهداری در راه رسیدن به آن مزاحمش بوده است.
فراغت ندارد! به خاطر گذراندن وقتش با بچه… ورزش نمیکند! به خاطر گذراندن وقتش با بچه… درسش را ادامه نداده! به خاطر گذراندن وقتش با بچه… شغلش را از دست داده! به خاطر گذراندن وقتش با بچه… بسیاری از مهمانیهایی که دوست داشته را نرفته! به خاطر گذراندن وقتش با بچه… و بسیاری از ای کاشها که شاید همین الان در ذهن شما بیاید.
در بررسی این آسیب از دو جهت به پاسخ میپردازیم. اول نگاه معرفتی که در دین ما روی آن تاکید شده است و دوم نگاه جامعه شناختی که راه حل اجرایی است.
از نگاه دینی و معرفتی باید بگوییم که مادری که به چندین جایگاه دیگر میتوانسته است دست یابد، این ایمان را در خود بپروراند که با تربیت فرزندش و گذراندن اوقات خود برای او، به جایگاهی میرسد که از نظر معرفتی با تلاش مشابهش میتوانسته برسد. به بیانی دیگر اگر دید مادر انجام تکلیف باشد خیلی از کارها حل میشود. در روز میلاد حضرت مسیح (ع) یک توییت زیبا دیدم که نوشته بود:
«مادر حضرت مریم در دوران بارداری فرزند خود را وقف خدا کرد و خدا پذیرفت. وقتی دید فرزندش دختر است نامش را مریم گذاشت و برای فرزند او هم دعا کرد و خدا مستجاب کرد. دوهزار سال است که جهان تحت تأثیر دعای یک مادر است! همسر عمران.»
از نگاهی دیگر باید مسائل مهمی را دید. اینکه جامعه ما باید جامعهای دوستدار کودک باشد. چقدر برخورد ریشسفیدهای مساجد را با کودکان برای ساکت کردنشان دیدهاید؟ در هیأتها چقدر کودکان از خاموش بودن چراغها اذیت شدند و برگزار کنندگان بیشتر به عمق عزاداری و برپاشدن روضه فکر کردند، تا اینکه به ترس کودکان از تاریک بیاندیشند؟ چقدر از مهمانیها بوده که به خاطر کودکمان یا نرفتیم یا برگزار نکردیم؟ حتماً سراغ دارید عروسیهایی که در کارت دعوت نوشته شده است از آوردن اطفال خودداری کنید! چقدر از اماکن عمومیِ ما را میتوان با حضور کودکان رفت؟ باشگاه ورزشی، سینما، تئاتر، رستوران و… با پذیرش کودک در هر کدام از این مکانها میتوانیم او را برای حضور در جامعه آماده کنیم و مهمتر آنکه مادرِ این کودک از ورزش، مهمانی، تفریح و… محروم نمیشود. بخش مهمی از مسائل هم همین تفکر شخص است. مادر باید بپذیرد که برای مادری کردن بهتر باید مراحلی را طی کند و خود را از فشار کاذب مادری رها کند (که در بخش دوم گزارش به این موضوع خواهیم پرداخت). اینها همه اتفاقاتی است که باید برای رفع آن تلاش کرد و در راه انتخاب سهلتر مادری فرهنگ سازی کرد. در گزارش بعدی گفت و گو با دکتر شعربافچی نیز همراه ما باشید.
نظر شما