۲۲ بهمن ۱۴۰۰، ۱۰:۳۰

نقش همدان در مسیر انقلاب اسلامی -۵

رویدادهای «انقلاب اسلامی در همدان» ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۷

رویدادهای «انقلاب اسلامی در همدان» ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۷

همدان- مردم همدان همواره با «اتحاد» و «تدیّن» درطول تاریخ دربرابر نظام شاهنشاهی و پهلوی ایستادگی کردند، مسیری که جرقه‌های آن سال‌ها پیش زده و درنهایت، به آن پیروزی بزرگ انقلاب اسلامی ختم شد.

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها: اعتراض‌ها علیه نظام طاغوت، ظلم و ستم‌های روا شده به مردم، کمرنگ بودن دین و اخلاق مداری و بی عرضگی‌های صورت گرفته آنها همواره موجب ناآرامی‌ها و اعتراض‌های مردمی در کشور می‌شد.

راهی که در آن تمامی آحاد مردم، زن و مردم، نوجوانان و جوانان وارد میدان می‌شدند تا بتوانند اعتراضشان را مطرح کنند.

مردم همدان نیز در این راه، همواره با «اتحاد» و «تدیّن» در طول تاریخ در برابر نظام شاهنشاهی و پهلوی ایستادگی کردند، مسیری که جرقه‌های آن سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی زده شد و در نهایت، ختم به آن پیروزی بزرگ شد.

در این نوشتار در پی این هستیم تا این نقش آفرینی‌ها را به ترسیم کنیم بدین ترتیب، در این راستا، صحبت‌های سیدعلی مساوات؛ فعال انقلابی و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی در همدان با خبرنگار مهر را می‌خوانید.

از جنگ جهانی اول تا ملی شدن صنعت نفت

مخالفت‌های مردم همدان با رژیم پهلوی و حکومت شاهنشاهی سایه دیرینه ای دارد. مسیری که در جنگ جهانی اول مردم با آن روبرو بودند، مخالفت‌های مردم در سال ۱۳۱۴ و ۱۳۱۵ با مسئله کشف حجاب و مواردی از این قبیل همواره در همدان قابل مشاهده بود.

مردم همدان همواره هوشیار و آگاه در برابر چنین مشکلات و موضوع‌هایی ایستادگی کردند، مقاومت‌هایی در سایه تدیّن.

جرقه‌های «انقلاب اسلامی در همدان» ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۷

برای اولین بار مجسمه شاه در همدان سال ۱۳۳۲ پایین آورده شد

همدان، مدت‌ها تحت سیطره و اشغال انگلیس‌ها و روس‌ها بود. شروع سال ۱۳۲۰ با این بحث‌ها و ملی شدن صنعت نفت مطرح شد و مردم همدان همراه با حرکت آیت الله کاشانی و دولت مصدق همراه شدند و برای اولین بار مجسمه شاه در همدان سال ۱۳۳۲ شمسی پایین آورده شد.

مجسمه‌ای که در میدان اصلی شهر همدان به نام میدان پهلوی قرار داشت، پایین کشیده شد و به گوشه‌ای پرتاب شد که پس از ساقط شدن دولت مصدق به نوعی باز آن مجسمه سر جایش برگردانده شد.

از سال ۱۳۴۱ با فوت آیت الله کاشانی و بروجردی در اصل خلائی در سطح حوزه‌های علمیه کشور اتفاق افتاد. مسئله اعلمیت مطرح شد که چه کسی اعلم باشد.

جرقه موضوع اعلمیت حضرت امام (ره) از همدان زده شد

حوزه علمیه همدان با حضور آیت الله ملاعلی و آیت الله مدتی که در شهر همدان بودند. با هدایت این افراد، جرقه موضوع اعلمیت حضرت امام (ره) از همدان زده را زد، حتی وضعیت به گونه‌ای شد که برخی از روحانیون همدان به حوزه‌های علمیه کشور رفتند و شروع به جمع آوری امضا در این راستا کردند که در این عرصه نیز موفق هم بودند.

در اصل، اولین حرکت مردم در سال ۱۳۴۱ با تصویب لایحه ایالتی و ولایتی که قانون تصویب شده‌ای بود و در آن قسم خوردن نمایندگان به قرآن برداشته شده بود، همراه بود. همه این طرح و توطئه از بهائیت بود، به نوعی که هدایت جامعه به سمت بی دینی و بی مذهبی برود اما در همدان باز هم به عنوان اولین شهر مخالفت با انجمن‌های ایالتی و ولایتی رخ داد.

و در نهایت، به سبب مخالفت‌های صورت گرفته در کشور (که بیشترین تشعشع آن از همدان بود) این قانون تصویب نشد.

مخالفت‌های مردم و همراهی شأن با انقلاب از سال ۴۲ شروع شد

در عید سال ۱۳۴۲ به فرموده اکثر علما تا خرداد ۱۳۴۲ قم و تهران و دیگر شهرها همواره مردم در ماجراها حضور داشتند. مردم همدان در ماجرای ۱۵ خردادماه به سبب دستگیری حضرت امام (ره) وارد کار شند و در راهپیمایی‌ها پس از آن افراد زیادی از همدان به قم رفتند و در اعتراض‌ها و راهپیمایی‌ها حضور داشتند. حتی شهید هم در سطح استان همدان در ۱۵ خردادماه سال ۱۳۴۲ در قم در این راستا داشتیم.

جرقه‌های «انقلاب اسلامی در همدان» ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۷

مخالفت‌های مردم و همراهی شأن با انقلاب حضرت امام (ره) از سال ۴۲ شروع شد، مردم دسته دسته با حضرت امام (ره) بیعت می‌کردند. روحانیون استان همدان با رهبری حضرت آیت الله مدنی و آملاعلی وارد کار شده بودند.

همراهی مردم همدان با انقلاب تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت تا در سال ۱۳۵۷ به پیروزی انقلاب ختم شد. در این دوران همواره شعار نویسی هایی در سطح استان همدان رخ می‌داد. جشن‌های ۲۵۰۰ ساله در همدان با مقاومت‌هایی روبرو می‌شد، حتی مردم در برابر نصب پرچم شاهنشاهی در مقابل مغازه‌های خود مقاومت می‌کردند.

مردم در آن دوران همواره مخالفت‌های خود با شاه را اعلام می‌کردند و نشان می‌دادند که این حکومت را نمی‌خواهند، تا سال ۱۳۵۶ که شهادت سید مصطفی خمینی فرزند امام (ره) را شاهد بودیم و حرکتی در قم اتفاق افتاد.

چهلم وی در تبریز و در نهایت، اعلام عزای عمومی عید سال ۱۳۵۷ از سوی ملاعلی معصومی به دلیل شهدای قم و تبریز همه و همه نشان می‌دهد که در اصل، این حرکت‌ها در همدان آغاز شده است. در آن روزها، آیت الله مدنی به جای دیگری تبعید شده بودند و در همدان حضور نداشتند و به عنوان علمدار انقلاب در همدان فعالیت داشت.

نهم فروردین ماه ۱۳۵۷ که مصادف با چهلم شهدای تبریز بود، در همدان نیز شاهد برگزاری مراسمی در مسجد جامع بودیم. در پی این مراسم، درگیری‌هایی در مسجد جامع همدان ایجاد شد، شهربانی وارد شد و در همان روز در یزد، مردم یزد نیز حرکاتی داشتند و عده‌ای به شهادت رسیدند.

دوباره در مراسم چهلم شهدای یزد در ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۵۷ مراسم‌هایی در این خصوص در مسجد جامع همدان برگزار شد، این بار ساواک و شهربانی همه دست به دست هم دادند و موج عظیمی از نیروهای انتظامی و امنیتی وارد مسجد جامع شدند و تعداد زیادی از انقلابیون را در آنجا دستگیر و به شدت مجروح کردند. عده‌ای نیز به ندامتگاه همدان و عده‌ای به ندامتگاه سنندج فرستاده شدند.

جرقه‌های انقلاب به صورت رسمی در اردیبهشت ماه ۱۳۵۷ در همدان زده شده بود

دیگر، جرقه‌های انقلاب به صورت رسمی در اردیبهشت ماه ۱۳۵۷ در همدان زده شده بود، کسالت آخوند ملاعلی معصومی در آن روزگار در این حرکت‌ها سکونی را ایجاد کرد و در اواخر تیرماه ۱۳۵۷ این عالم بزرگ انقلابی رحلت کردند.

پیکر وی که برای معالجه به انگلستان رفته بود، به تهران و سپس به همدان انتقال داده شد؛ در ۴ تیرماه ۱۳۵۷ تشییع جنازه‌ای عظیم و بی نظیر و البته تاریخی در همدان برای آملاعلی معصومی برگزار شد. پیکر ایشان از ورودی شهر و امام زاده عبدالله انتقال داده شد و به مرور، سمت میدان امام و خیابان شهدا (شاپور سابق) انتقال داده شد. در طول این مسیر، مشروب فروش‌ها و مراکز فساد مورد حمله مردم قرار می‌گرفت و شیشه‌های آنها خرد می‌شد.

جرقه‌های «انقلاب اسلامی در همدان» ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۷

برای اولین بار در همدان شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» رسماً سر داده شد

تشییع پیکر به سمت باغ بهشت همدان ادامه داشت، در این مراسم برای اولین بار در همدان شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» رسماً سر داده شد. به گفته برخی بالای صد هزار نفر جمعیت در این مراسم حضور داشتند و یک صدا «مرگ بر شاه» می‌گفتند و مسیری طولانی را تا باغ بهشت پیاده رفتند. مردم در ادامه حتی به سمت مرکز فسادی که در ادامه مسیر باغ بهشت همدان بود، حرکت مردند و آنجا را هم به آتش کشیدند. نیروهای ساواک و نظامی مردم را به گلوله بستند و تعدادی در این راه مجروج شدند و اولین شهید همدان به اسم جمشید شرفخانی، نوجوانی ۱۶ ساله نیز در همان به شهادت رسید.

از مردادماه ۱۳۵۷ مراسم‌ها بار دیگر شروع شد، به مرور راهپیمایی‌ها هر چند روز یکبار اتفاق می‌افتاد تا زمانی که در ۱۷ شهریورماه اتفاقاتی در تهران افتاد، در این راستا در همدان نیز از ۱۸ شهریورماه هر روز غوغا بود و هر روز راهپیمایی‌هایی علیه رژیم شاه برگزار می‌شد.

قیام دانش‌آموزان و دانشجویان همدان در ۳۰ مهر ۵۷

این اتفاقات ادامه داشت تا به یکم مهرماه و بازگشایی مدارس نزدیک شدیم. بازگشایی مدارس در همدان به منزله یک سیلی بسیار محکم به صورت عناصر رژیم بود. یعنی اگر قبلاً نوجوانان به نوعی همدیگر را نمی‌توانستند پیدا کنند یا سازماندهی شوند، حال در قالب این مدارس به ویژه دبیرستان‌ها و راهنمای‌ها چه دخترانه و چه پسرانه سازماندهی می‌شدند و پس از آنکه در ظهر مدارس تعطیل می‌شد، اینها همه با شعار «مرگ بر شاه» از مدارسشان به سمت میادین اصلی شهر حرکت می‌کردند.

در این وضعیت شهر همدان واقعاً قابل کنترل نبود، این وقایع پشت سر هم رخ می‌داد و هر روز راهپیمایی محصل‌ها را شاهد بود و با این روند واقعاً کار برای ساواک و شهربانی سخت شده بود. در نهایت، حادثه سی مهرماه ۵۷ اتفاق افتاد که چند روز قبل آن در مدرسه دخترانه پروین اعتصامی به مناسبت چهلم شهدای ۱۷ شهریورماه تهران مراسمی گرفته می‌شود.

عناصر رژیم به این مدرسه می آیند و دختران انقلابی همدان و دبیران آنها را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند، روسری از سر برخی از دختران می کشند و به شدت آنها را کتک می‌زدند. این قضیه مانند یک بمب اتم در همدان پیچید و روز ۳۰ مهرماه در اصل به تلافی این حرکت که عناصر رژیم انجام داده بودند، در همدان آن قیام دانش آموزی و دانشجویی اتفاق افتاد.

همه دبیرستان‌ها تعطیل و دانش آموزان به سمت میدان حضرت امام حرکت کردند. در آنجا عناصر رژیم برای مقابله با این حرکت آمادگی داشتن؛ بدین ترتیب، نیروهای رژیم در ابتدای خیابان شهدا نزدیک هتل یاس فعلی و برخی از پشت بام مغازه‌ها از قبل موضع گیری کرده بودند و به محض اینکه جمعیت به آنجا آمدند و در پی رفتن به سمت حوزه علمیه بودند تا با علما صحبت کنند. مردم را به گلوله بستند.

جرقه‌های «انقلاب اسلامی در همدان» ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۷

آنجا ما دو شهید بزرگوار داریم؛ شهیدان «نصرت الله داوری» و «باقر مصفا»، دو تن از کسبه بسیار شریف، انقلابی و مسلمان که به شهادت رسیدند.

۱۵، ۱۶ تن از دانش آموزان و سایر مردم در این اتفاقات مجروح شده و تیر خوردند و تعداد زیادی هم دستگیر شدند. دیگر همدان حالت جنگ زده پیدا کرده بود و از اوایل آبانماه اصلاً مردم از صبح در خیابان بودند، شعار می‌دادند و بسیاری از اماکن مانند بانک‌ها تعطیل شد؛ به نوعی عناصر انقلابی به نوعی محل کارشان را تعطیل کردند. از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان از بانک سپه که حقوق نظامی‌ها و انتظامی‌ها را می‌داد، نام برد که پرسنل، آن را تعطیل کردند و باعث شدند که اختلالی در شبکه بانکی در سطح شهر همدان اتفاق بیفتد. این مسیر ادامه داشت تا در نهایت طی اتفاقات بسیار در بهمن ماه ۵۷ شاهد پیروزی انقلاب اسلامی ایران بودیم.

در آینده‌ای نزدیک، در نوشتار دیگری سایر اتفاقات و نقش آفرینی‌های مردم همدان را که در نهایت به پیروزی انقلاب و انفجار نور ختم شد را به رشته تحریر درخواهیم آورد.

کد خبر 5422126

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha