به گزارش خبرنگار مهر، شب گذشته ۲۴ بهمن ماه، جشنواره تئاتر فجر در هشتمین شب از برگزاری بخش صحنهای خود میزبان چند نمایش از شهرهای مختلف بود. نمایشهای «بهشت حکیم الله» به کارگردان مرجان قاسمی از ایلام، «رگال» به کارگردانی احمد ندافی و سعید یوسفی از یزد، و «پشت دیوار کشتارگاه» به کارگردانی رضا صابری و «آنتیگونه آخرین سامورایی» به کارگردانی امین رضایی اردانی هر ۲ از مشهد در این روز به صحنه رفتند که در این میان تنها نمایش «آنتیگونه آخرین سامورایی» در بخش رقابتی حضور داشت و بقیه آثار در بخش غیررقابتی جشنواره به صحنه رفتند.
نمایش «رگال» به نویسندگی مجید جوادیانزاده و کارگردانی مشترک احمد ندافی و سعید یوسفی از یزد با مدت زمان ۴۰ دقیقه در ساعتهای ۱۷:۳۰ و ۱۹:۳۰ در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت.
در خلاصه داستان این اثر نمایشی آمده است: «از گذشته تا به امروز ماهیت جنگ ثابت مانده، ولی هویت خود را تغییر داده است. جنگ همان جنگ است اما امروزه فقط دکمه فشرده میشود …»
نمایش «رگال» اثری ضد جنگ محسوب میشود که به ماهیت جنگ و مخرب بودن آن در طول دوران مختلف میپردازد اما به دلیل ضعف ساختاری نمایشنامه و دیالوگهای باسمهای و کلیشهای درباره مضرات جنگ، فضاسازی نامناسب با مضمون نمایش و بازیهای به شدت اغراق شده و غیرقابل باور نتوانسته آنچه را که مد نظرش بوده به درستی به مخاطب انتقال دهد.
دکور نمایش در ۲ سطح طراحی شده بود که فضای بالایی در دنیای امروز و در یک خشکشویی روایت میشد و فضای پایینی به نمایش موقعیتهای مختلفی از جنگ در طول زمان از حمله اسکندر به تخت جمشید گرفته تا اتفاقاتی که در جنگ جهانی دوم توسط هیتلر رقم خورده است، اختصاص داشت اما کارگردانهای نمایش نه در بخش امروزی اثر به دلیل روایت الکن داستان، دیالوگهای کلیشهای و بازی اغراق شده بازیگر زن این بخش که کاملاً در تضاد با بازی ۲ بازیگر دیگر است، توانستند همدلی برانگیزند و درباره تاثیر جنگ بر زندگی مردم عادی در مخاطب احساس همذات پنداری کنند و نه در روایت بخش تاریخی اثر موفق عمل کردند. در بخش تاریخی، اثر قصد دارد مقاطع حساسی از تاریخ جنگ را روایت کند اما در تمام داستانها که گاهی با طراحی کلیشهای و شلخته حرکات فرم بازیگران نیز همراه است جز بیان دیالوگهای آرکائیک و پرطمطراق که حتی تفاوتی بین زمان اسکندر با موقعیتی که هیتلر در آن گیر کرده، قائل نیست مخاطب چیزی از هدف کاراکترها و مضمونی که قصد انتقالش را دارند، متوجه نمیشود.
انتخاب نام نمایش به دلیل فضاسازی خشکشویی و حضور رگال های مختلفی از لباس در ۲ سوی صحنه انتخاب شده است اما نه انتخاب نام نمایش نه فضاسازی اثر، ارتباطی به مضمون جنگ پیدا نمیکنند. ممکن است کارگردانهای نمایش از انتخاب یک خشکشویی و حضور یک ماشین لباسشویی بزرگ در انتهای صحنه قصد داشتند در ذهن مخاطب نشانهای از چرخ زمان را تداعی و از این طریق به دل تاریخ سفر کنند اما در اجرا هیچ تاکیدی بر این مفهوم استعاری نمیشود.
در این دوره از جشنواره تئاتر فجر، شهر یزد میزبان افتتاحیه این رویداد بوده است و سه اثر تئاتر خیابانی و صحنهای به نامهای «بی سر و زمین» به نویسندگی و کارگردانی بهناز زحمتکش، «قند خون» به نویسندگی لیلی عاج و کارگردانی زمان ارکمان و «رگال» به نویسندگی مجید جوادیانزاده و کارگردانی احمد ندافی و سعید یوسفی از یزد در جشنواره تئاتر فجر حضور داشتند. در سالهای اخیر تئاتر در استان یزد پیشرفت زیادی داشته و مخصوصاً در زمینه اجرای آثار خیابانی موفق عمل کرده است اما به نظر میرسد حضور نمایشهای ضعیفی چون «رگال» در جشنواره تئاتر فجر بیشتر از اینکه به اعتبار تئاتر استان یزد بیفزاید این شائبه را ایجاد میکند که پذیرفتن چنین نمایشی در جشنواره به این دلیل بوده که احمد ندافی یکی از کارگردانهای نمایش، مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی استان یزد است.
نظر شما