به گزارش خبرگزاری مهر، در اولین شب از هفته بیست و سوم برنامه چراغ مطالعه که سهشنبه سوم اسفند ماه پخش شد ابتدا مهمترین اخبار حوزهی کتاب، نشر و ترجمه مرور شد. اخبار این هفته بیشتر مروری بر آثار تازه منتشر شده بازار نشرایران بود.
این اخبار به شرح زیر بود؛ سعید تشکری داستان نویس و مدرس ادبیات داستانی، در ۵۸ سالگی در مشهد درگذشت. عمده آثار وی در حوزه رضوی بود و از وزنه های ادبیات در خراسان رضوی به شمار میرفت. کتاب جدید احمد پاکتچی با عنوان « روش شناسی پیوند میان دستگاه مفهومی قرآن کریم علوم مدرن» به همت خانه کتاب و ادبیات ایران رونمایی شد. «توانا بود هرکه دانا بود، علم، طبقه و تکوین جامعه مدرن ایران» کتاب اصلی سیروس شایق مدرس خاورمیانه در دانشگاه پرینستون با ترجمه مارال لطیفی توسط انتشارات شیراز وارد بازار نشر ایران شد.
سپس در بخش چی را چطور بخوانیم، عطاءالله بیگدلی در مورد «مطالعۀ حدیث» و اینکه چطور باید آثار مرتبط با این حوزه را خواند سخن گفت.
وی گفت: در اصطلاح به کتابهایی که روایت ائمه را جمع کردند، جوامع حدیثی گفته میشود و یکی از راه های انس با معارف الهی اهل بیت انس و آشنایی با جوامع حدیثی است و هرشیعه ای که به واسطه محبتی که به ائمه خودش دارد دوست دارد به آنها انس داشته باشد. اما درباره اعتبار این جوامع باید گفت که درعموم کتابخانه هت به ما توصیه می شود برای آغاز مطالعات حدیثی بهترین کتاب نهج البلاغه است؛ نهج البلاغه از سه بخش خطبه ها، نامه ها، کلمات و قصار شروع شده است که چون خواندن خطبه ها سخت است بهتراست که از خواندن کلمات قصار و نامه ها شروع کنیم و سپس سراغ خواندن خطبه ها برویم. ترجمه های فراوانی از نهج البلاغه موجود است اما پیشنهاد من ترجمه مرحوم دشتی است که ساده و روان است اما ترجمه دکتر شهیدی کمی ادیبانه تر است و کسانی که علاقمند به خواندن ترجمه ادیبانه هستند می توانند این ترجمه را بخوانند. بعد از نهج البلاغه، کتاب «کافی» مرحوم کلینی است که در دوران غیبت صغری نوشته شده است. این کتاب سه بخش دارد؛ اصول، فروع و روضه کافی. فروع کافی درباره فقه است و برای کتابخوانان عمومی کمی مشکل است اما اصول کافی تمام موضوعات حوزه اصول اعتقادات را دارد.
بیگدلی افزود: بعد از کتاب کافی، راوی مشهور بعدی ما در تاریخ حدیث شیعه مرحوم صدوق است که کتابهای بسیاری دارد اما کتاب «خصال» و «رسائل» وی بسیارخواندنی است. کسانی هم که به تاریخ انبیا علاقه دارند می توانند کتاب کمال الدین و تمام النعمة را مطالعه کنند. کسانی که علاقمندند که یک کتاب مختصر درباره ائمه معصومین بخوانند و گزیده های از ائمه اطهار بدانند می توانند به کتاب تحف العقول حرانی مراجعه کنند. در نهایت ما کتابهای گزیده خوبی هم در دوران معاصر داریم مثل کتابهای آقای ری شهری که علاقمندان با مطالعه اینها می توانند یک دوره عمومی در حوزه حدیث بگذرانند. برای آشنایی با اصطلاحات حدیث هم کتاب «درآمدی بر علوم حدیث» نوشته علی نصیری را پیشنهاد می کنم. به عنوان نکته آخر هم اینکه طلابی که علاقمند هستند کتب روایی و حدیثی را مرور کنند میتوانند سیر مطالعاتی سید کاظم طباطبایی و سیر مطالعاتی استاد میرباقری را دنبال کنند؛ تمامی این سیرهای مطالعاتی در فضای مجازی قابل دسترس است.
اما در بخش فارسی وار با مهدی صالحی مدرس ویرایش و مدیرعامل انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش درباره موضوع «سیاست گذاری در زبان فارسی» گفتگو شد.
نجفی در ابتدا از صالحی پرسید چرا لازم است در ادبیات فارسی، سیاستگذاری داشته باشیم؟
وی پاسخ داد: وقتی تاریخ دوره تجدد را نگاه کنیم میبینیم که یکی از اتفاق هایی که میافتد، حذف زبانهاست و همه زبانها به پای زبانهای مرکز مثل انگلیسی، فرانسه، آلمانی و .... قربانی میشوند. در دوران استعماری بیش ازچهار زبان از بین رفتند . چیزی از آنها دیگر نمانده است. خیلی از زبانها هم ضعیف شدند. برنامه ریزی استعماری، برنامه ریزی فرهنگی است و محور فرهنگ هم زبان است. ما برای شناخت یک فرهنگ باید زبان آن را بشناسیم و برای از بین بردن آن باید فرهنگش را از بین ببریم.
این مدرس ویرایش زبان افزود: زبان یکی ازمولفه های قدرت نرم است. امروز جامعه المصطفی که یک دانشگاه بین المللی سراسری است براین اساس فعالیت می کند که ازسراسر کشورها دانشجو میپذیرد و برپایه زبان فارسی به آنها آموزش می دهد. زبان فارسی هم یکی از مهم ترین مولفه های قدرت نرم تمدن ایران بوده و است. وقتی تغییرات را نگاه میکنیم میبینیم که از چین تا قلب اروپا، زبان فارسی زبان میانجی است. درواقع این زبان دست کم هزار سال امپراتوری زبان را در دست داشته و می توان گفت اولین امپراتوری زبانی از آنِ زبان فارسی است.
صالحی ادامه داد: فرق زبان فارسی در آن زمانها با سایر زبانها در این است که بقیه زبانها مثل انگلیسی و فرانسوی و اینها هرجا می رفتند بقیه زبانها را پس می زدند اما زبان فارسی تقویت کننده است و یک تعامل فرهنگی شکل می داده است. در حالیکه امروز ما با یک تهاجم فرهنگی مواجه هستیم و این تهاجم فقط هم مربوط به ایران نیست مربوط به همه کشورهاست. در چنین وضعیتی، محور فرهنگ زبان است پس باید مواظب آن باشیم. ساده انگاری است که فکر کنیم که ما در برابر سیاستگذاری های معارض و فضای گسترده مجازی، می توانیم زبانمان را نگه داریم. نهادهای متولی زبان به زبان بی اعتنا هستند. اینکه برای واژه ها معادل پیدا کنیم یا آنها را توسعه دهیم.
از اول امسال، زبان فارسی جزو ۱۰ زبان دومی شده است که درهند می توانند در مدارس آموزش دهند. این اتفاق در هرکشور دیگری می افتد یک جشن ملی برگزار می کرد و میلیاردها تومان هزینه میکرد که هرکسی هرکاری میتواند درهند بکند از او حمایت کند (درواقع بازار مالی ایجاد میکرد). در حال حاضر زبان فارسی دست کم ۱۶ میلیون متقاضی خارج از ایران دارد علت این تقاضا هم این است که زبان فارسی، زبان عشق ورزی است و همه دوستش دارند. ضمن اینکه به راحتی هم یاد گرفته میشود. گفته میشود که انگلس که دوست مارکس بوده گفته در طول دو هفته این زبان را یاد گرفته است. حتی اگر دوهفته هم غلو باشد اما در طول سه ماه تا یکسال می توان این زبان را یاد گرفت.
مدیرعامل انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش در ادامه بیان کرد: ما با یک تجاری سازی درست میتوانیم کاری کنیم که از کشورهای خارجی و اروپایی افراد بسیاری ایران بیایند، هم تحصیل کنند و هم زبان فارسی یاد بگیرند. همین الان یک مرکز آموزش زبان فارسی در یکسال ۱۵۰ هزار دلار درآمد دارد یا بنیاد سعدی کلاس آموزش زبان فارسی می گذارد و سه برابر ظرفیت ثبت نام میکنند معلوم میشود که یک بازاری برای این ز بان وجود دارد که ما از آن غافل هستیم.
صالحی تصریح کرد: زبان فارسی دو عرضه دارد؛ داخلی و بین المللی. در عرصه داخلی ما یک سیاستگذاری شان داریم و یک سیاستگذاری پیکره که در هردومورد هم کاری نکردیم. درباره اینکه چه باید بکنیم حرف زیاد است. اینکه ما شورای گسترش زبان فارسی داریم اما درعمل بودجه دومیلیون یورویی آن تامین نشده است این درحالیست که ما زبان فارسی با سالها پیشیینه را کنار گذاشتیم اما زبان عبری که ۱۰۰ سال است به وجودآمده در حال رشد است. دلیلش هم این است که یهودی ها برایش خرج می کنند. بنابراین سیاستگذاری عرصه بین المللی با عرصه داخلی فرق دارد. در عرصه سیاستگذاری ما به دلسوز این حوزه نیاز داریم نه کت شلوار پوشانی که چندین جای دیگر هم پست و مقام دارند. در عرصه داخلی هم باید بگویم که متاسفانه زبان فارسی، برای ما زبانی نیست که به آن بنازیم چون ما معتقدیم که بچه مان از کودکی باید مهدکودک دوزبانه برود. متاسفانه نهادهایی مثل آموزش و پرورش هم در این عرصه کمکی نمیکند و کلاس انشاء در مدارس تعطیل می شود.
وی در پایان پیشنهادات خود را برای بهبود اوضاع زبان فارسی ارائه داد و گفت: پیشنهاد من این است که در ریاست جمهوری، معاونت زبان فارسی تاسیس شود و همه وزارتخانه ها زیرمجموعه این معاونت عمل کنند پیشنهاد دوم هم اینکه دررسانه ملی به سرعت تعدادی زبان شناس و ادیب به صورت جهادی مشغول به کار شوند تا یک معاونت زبانهای ایرانی با محوریت زبان معیار و حمایت از زبان های بومی راه اندازی شود. پیشنهاد سوم هم اینکه آموزش و پرورش دست از خطاهای راهبردی مثل تعطیل کردن زنگ انشاء بردارد و نکته آخر هم اینکه زبان فارسی، میراث ماست و مربوط به حکومت و دین خاصی نیست یک سرمایه هویتی و وجودی ماست اگر این سرمایه را از دست بدهیم، هویتمان را از دست میدهیم پس باید خودمان دست به کار شویم و به فکر باشیم.
اما در بخش پایانی برنامه، که تجربه خواندن بود نادر سهرابی دربارۀ تجربۀ خواندن کتاب «ادبیات چیست؟» نوشتۀ ژان پل سارتر صحبت کرد.
وی گفت: وقتی از خواستند که کتابی را معرفی کنم که مرا متحول کرده خیلی ذهنم درگیر شد چون نمی دانم کتابهای متحول کننده چه کتابهایی هستند اما می دانم که برخی از کتابها می توانند بگویند که تو چی هستی وهمزمان می توانند باعث رشد ما شوند. کتاب «ادبیات چیست؟» نوشتۀ ژان پل سارتر با من این کار را کرد. کتاب سه قسمت دارد که در قسمت اولش می گوید وقتی انسان یک چیزی می نویسد احساس آزادی میکند و این حس آزادی را وقتی خودم هم مشغول به نوشتن شدم تجربه کردم. خواندن این کتاب و کتابهای دیگری از این دست که نگاه ماهوی به ادبیات و رمان دارند به من کمک کرد که به خودم یادآوری کنم که من در حال ساختن جهانی هستم که آن جهان باید کامل باشد و اگر بتوانم جهان خوبی بسازم یعنی آزادم. پیشنهاد دیگر هم اینکه یک کتابی متناسب با حال و هوایتان انتخاب کنید و بخوانید.
اما در دومین شب از هفته بیست و سوم برنامه چراغ مطالعه که چهارشنبه چهارم اسفند ماه پخش شد کتاب «کتیبه ژنرال» نوشته اکبر صحرایی با حضور نویسنده مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.
در کتیبه ژنرال، وقایع دو دهه قبل از انقلاب و چهار دهه پس از آن یعنی حوادث دهه ۴۰ تا درگیریها ترورها انقلاب، جنگ تحمیلی، ظهور داعش و اتفاقات سوریه و عراق و مدافعان حرم همه در زندگی شخصیتی بهنام عبدالله اسکندری روایت میشود.
نجفی در ابتدای این گفتگو از صحرایی پرسید که چه شد سراغ زندگی این شهید رفتید؟
صحرایی گفت: شهید اسکندری از مدافعان حرم بودند و ما از سالها پیش هم باهم همکار بودیم و هم همشهری. درمراسم چهلم ایشان پیشنهاد دادم که زندگینامه ای از این شهید کار شود و این پیشنهاد پذیرفته شد؛ البته در ابتدا من این کار را به عنوان ادای دین آغاز کردم اما بعد که کار شروع شد متوجه شدم که حوزه فعالیتهای ایشان خیلی گسترده است و می توان روی آن بیشتر کار کرد ایشان را به عنوان نهال یا میوه انقلاب برای نسل چهارم معرفی کرد.نهایتا اینکه کاری که برای آن حدود دوسال درنظرگرفته بودم تبدیل به یک کار پنج ساله شد. یعنی سال ۱۳۹۳ کاررا شروع کردم و سال ۱۳۹۸ به پایان رساندم و کاری که قرار چند صد صفحه شود تبدیل به یک اثر دوجلدی ۱۲۰۰ صفحه ای شد و من در این پنج سال کار نوشتن، تحقیق و پژوهش چندین سفر به سوریه و عراق هم انجام دادم.
مجری در ادامه پرسید که فرایند نوشتن چگونه است که گاهی تهیه یک اثر پنج سال طول میکشد؟
وی پاسخ داد: تراش دادن در نوشتن خیلی مهم است یعنی هرچه بیشتر بنویسیم و کار را بیشتر صیقل دهیم کار بهتر میشود. اینکه روی یک نوشته چندین بارکار کنیم و مکررا آن را تغییر دهیم خودش زمان براست یعنی ممکن است من در یک روز ۱۰ صفحه بنویسم اما روی آن کار کنم و یک ورژن دیگری از آن ارائه دهم. مثلا ورژن اول «کتیبه ژنرال» ورژن دانای کل بود ولی در ادامه این موضوع را تغییر دادم و خود شهید را راوی قصه کردم.
صحرایی در ادامه در خصوص عنوان کتاب توضیح داد: اسم برای کتاب خیلی مهم است و یکی از تکنیکهای مهم نویسنده این است که نام خوب برای کتاب انتخاب کند، چه بسا مخاطب یک کتاب را فقط با توجه به نام آن انتخاب کند. رمان به شکل ۲۲ کتیبه است که به صورت فلش بک نوشته شده است. علاوه براین علت اینکه به ۲۲ کتیبه تقسیم شده، تشابه با ۲۲ بهمن است. اما درمورد اینکه چرا عنوان «کتیبه» را انتخاب کردم هم بگویم که در یکی از سفرهایی که در اواخر نوشتن کتاب به سوریه داشتم متوجه شدم در آنجا، جایی است که به آن کتیبه دوا میگویند به معنی «جایگاه گردان تانک»؛ درهمانجا درباره «کتیبه» خیلی بحث شد و من به ذهنم رسید که از آن درعنوان کتاب استفاده کنم. «ژنرال» هم که به سرداران بینالمللی گفته میشود. اتفاقا برخی مخالف نامگذاری کتاب بودند چون معتقد بودند که اسم خارجی است اما من مقاومت کردم و به نظرم کار خوبی شد.
این نویسنده در ادامه اضافه کرد: در این رمان ۳۰ درصد از زندگی شهید آمده و ۷۰ درصد مربوط به شخصیتهای دیگر و حتی زندگی خود بنده است درواقع تلفیقی از چند شخصیت در ضخصیت اصلی یعنی شهید اسکندری تزریق شده است. علتش هم این است که بتوانیم حوادث این چهل ساله اخیر را به خوبی نشان دهیم. مدتی قبل مقام معظم رهبری گفته بودند که خوب است ما هم رمانی مثل «جنگ و صلح» تولستوی داشته باشیم ومن این موضوع را در ذهن داشتم و سعی کردم این کار را انجام دهم. سعی کردم در این اثر حوادث و اتفاقات انقلاب از دهه ۴۰ به بعد را روایت کنم. بنابراین خواننده این کتاب پس از مطالعه اثر میتواند حوادث این چهل سال اخیر را به صورت واضح ببیند. بنظرمن اسکندری باید تبدیل به یک نماد انقلابی و میوه خروجی خوب انقلاب شود، خروجی ای که یک الگو برای نسل چهارم شود.
صحرایی درخصوص منابع این کتاب گفت: حدود ۲۰-۳۰ مصاحبه برای این کتاب گرفتم. علاوه براین بنده تجربه حضور در جنگ هشت ساله داشتم که سه سال آن به صورت مستمربود. علاوه براین پژوهش نقش بسیار مهمی در نوشتن دارد که خیلی ها به آن توجه نمی کنند.
نجفی سپس از صحرایی پرسید که یک کاراکتر را چگونه طراحی میکنید؟
وی پاسخ داد: همه فکر میکنند، نوشتن چیزی است که ما روی کاغذ میآوریم اما این فقط ۲۰ درصد کار است و ۸۰ درصد کار ساختن کاراکتر در ذهن است. معمولا هم کسی به آن توجه نمیکند. پرداختن به شخصیت هم یعنی هرکاری میکنی به آن فکر کنی. تو رختخواب، زیر دوش، موقع بازی فوتبال و... به نظرمن نوشتن فی البداهه نیست و ما از قبل یک شخصت را ساختیم و با نوشتن فقط آن را روی کاغذ آوردیم. برای خود من این شکلی است که پیش از آغاز هرکار شکل هر شخصیت را روی یک تخته میکشم وبعد به آن پیکر جان میدهم. بنابراین ظاهر و درونیات یک شخصیت را از تیپ جدا میکند. شهید اسکندری مثل شهید سلیمانی خستگی ناپذیر، بااخلاق و خاکی بود. یعنی خودش را وقف انقلاب و مردم کرده بود به طوریکه حتی بعد از بازنشستگی هم باز مشغول به کار میشود و احساس وظیفه میکند که باید به سوریه برود و همانجا هم به شهادت میرسد.
نویسنده کتاب «کتیبه ژنرال» در ادامه گفت: برای من نویسندگی شبیه یک شغل است و همسرم هم میداند که صبح بعد از صبحانه من به اتاق کار میروم و مشغول کار می شوم و همچنین ساعاتی از بعدازظهر را. بنابراین نویسندگی برای من به شکل یک عادت شده و تلاش میکنم حداقل سالی یک کتاب را منتشر کنم. یکی ازرمان های جنگی که خیلی روی من تاثیر گذاشت کتاب «مصدر سرکار ستوان یا شوایک سرباز سادهدل» نوشته یاروسلاو هاشک بود و منجر به این شد که یک شوایک هم برای خودم بسازم و کتاب «دار و دسته دارعلی» را نوشتم. کتاب «دل و دلدادگی» شهریار مندنیپور را هم خیلی دوست دارم وفکر میکنم برای جوانانی که میخواهند وارد این حوزه شوند خیلی مناسب است.
صحرایی گفت: من اعتقاد دارم نویسندگی بیشتر حالت استاد و شاگردی است تا کارگاهی. من فکر میکنم شرکت در کارگاه دورا دور دستی از آتش نگه داشتن است. یعنی به اعتقاد من همانطور یک مکانیک خوب باید قبل از مشغول به کارباید شاگردی کند در نویسندگی هم باید این اتفاق بیفتد. یکی از اشتباهاتی که در طول فعالیت نویسندگی میکردم این بود که وقتی از سرذوق وشوق کتاب مینوشتم، کتاب را بدون توجه قرارداد به ناشر میدادم و بعدا ناشر یا از آن خوشش نمی آمد یا چاپ نمیکرد و کتاب نزد او میماند.
این نویسنده در پایان توضیح داد: به نظر من خواندن بهتر از نخواندن است و خواندن های زیاد بار کلمات ذهنی ما را زیاد میکند. مثلا وقتی ما متنی مثل متن سعدی را میخوانیم علاوه بر لذت تکنیک و مهارت نوشتن هم یاد میگیریم.
در بخش تفکر انتقادی اما این هفته معصومه توکلی درباره اینکه چه بخوانیم سخن گفت.
وی گفت: یکی از سوالات مهم در کتاب خواندن این است که چه بخوانیم. یکی از راه حل های مختلف برای کسانی که میخواهند کتابخوان شوند این است که سراغ خواندنی های مختلف برویم و سراغ موضوعاتی برویم که تا حالا تجربه نکردیم. خواندن کتابهایی که کم حجم هستند و افراد بسیاری از آن لذت بردند هم میتواند انتخاب خوبی برای شروع خواندن است. پیشنهاداتی که امتحان خودشان را پس دادند یا پیشنهاد توسط افراد هم سلیقه هم میتواند راهکار خوبی برای کتابخوان شدن باشد. برخی پیشنهاد چند تا کتاب باهم خواندن را میدهند که البته برخی هم با آن مخالفند. اینکه گاهی سراغ کتابهایی برویم که قبلا دوستش داشتیم که به ما لذت دوباره خوانی میدهد وسرحالمان میکند. کتابهای کلاسیک هم هیچوقت کهنه نمیشوند پس همیشه میتوانید سراغ آنها بروید. در پایان هم اینکه در عرصه های مختلف مطالعه کنیم به شناخت ما کمک میکند و خودمان را بهتر پیدا میکنیم.
نظر شما