به گزارش خبرنگار مهر، دو کتاب اول مجموعه «تریسی بیکر» نوشته ژاکلین ویلسون بهتازگی با ترجمه نسرین وکیلی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شدهاند.
ژاکلین ویلسون نویسنده انگلیسی و تاثیرگذار ادبیات کودک و نوجوان است که سال ۱۹۴۵ متولد و سال ۲۰۱۴ برنده جایزه هانس کریستین اندرسن شد. تا بهحال ۴۰ میلیون نسخه از کتابهای ایننویسنده در انگلستان به فروش رفته و جوایزی چون گاردین، اسمارتیز و ردهاوس را در کارنامه خود ثبت کرده است. او اولینرمان خود را در ۹ سالگی نوشت و در نوجوانی در یکمجله مشغول به کار شد. نشر افق، پیشتر رمان نوجوان «طولانیترین آواز نهنگ» را از ایننویسنده با ترجمه نسرین وکیلی منتشر کرده است.
«تریسی» که عنوان یکی از مجموعهآثار اوست، درباره دختر نوجوانی به همین نام است که در جلد اول و بدو معرفی به مخاطبان، پدرش را از دست داده و مادرش هم رهایش کرده است. بنابراین تریسی در یکپرورشگاه زندگی میکند. او خیلی بانمک و باانرژی است اما چون خیلی شیطان و وروجک است، کسی توانایی تحملش را ندارد. او هم البته چیز زیادی از زندگی نمیخواهد. فقط میخواهد یک خانه و خانواده واقعی داشته باشد.
این، داستان جلد اول اینمجموعه است که «داستان تریسی بیکر» نام دارد. اینکتاب هشتادمین عنوان مجموعه «رمان نوجوان» است که نشر افق چاپ میکند. اینکتاب در یکاقتباس سینمایی تبدیل به فیلم هم شده است.
تصویرگر کتابهای «تریسی بیکر» هم مثل نویسنده اینمجموعه، از اول بچگی و وقتی خودش را شناخت، تصمیمش را گرفته بود و میخواست نقاشی کند. تصاویری که او کشیده، برای بسیاری از کتابهای کودکان در جهان مورد استفاده قرار گرفتهاند. ازجمله مهمترین اینآثار، کتابهای ژاکلین ویلسون هستند.
اینکتاب با ۱۷۶ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۵۶ هزار تومان منتشر شده است.
دومینجلد مجموعه پیش رو هم «تریسی بیکر هنرپیشه میشود» است که توسط نسرین وکیلی و پارسا مهینپور ترجمه شده است. در اینکتاب، تریسی موفق شده نقش اول نمایش مدرسهاش را به دست بیاورد. اما باز هم بدرفتاریهایش باعث دردسر میشود و کار دستش میدهد. او با اینقول که دیگر عصبانی نشود، روی صحنه برمیگردد و با توجه به اینکه هنوز در پرورشگاه زندگی میکند، آرزو دارد مادر هنرمند و پولدارش به دیدن تئاتر بیاید و هنرنمایی او را روی صحنه ببیند. اما یکاشکال وجود دارد. چون همه به تریسی میگویند مادرش، آنکسی که فکر میکند نیست.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
همه با تعجب من را نگاه میکردند. حتی ژوستین هم کمی عصبی بهنظر میرسید. شروع کرد به مالیدن دماغش. پیتر با صدای نازکش گفت: «خوبی تریسی؟»
در حالیکه قاشقم را توی کاسه میگذاشتم گفتم: «بهنظر تو خوبم؟»
پیتر از جایش پرید و آبمیوهاش روی میز ریخت.
با اینکه بیشترین کثافتکاری را خودم کرده بودم گفتم: «تو را به خدا کمی مواظب باش. من بیچاره باید اینجا را تمیز کنم. بعد از اینکه شما رفتین من باید آشپزخانه را تمیز کنم و تی بکشم. پس کمی مراعات کنید. همه شنیدید؟»
لوئیس گفت: «بله، آدمهای ته کوچه هم شنیدند تو چه گفتی. بعدش هم به پیتر بیچاره گیر نده. طفلکی دارد طوماری درست میکند با این عنوان که «اجازه بدهید تریسی بیکر نقش اسکروچ را بازی کند» و دارد برایت امضا جمع میکند. پیتر که سرخ شده بود گفت: هیس لوئیس. این یک راز است!
اینکتاب هم با ۱۸۴ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۵۸ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما