تورج منصوری فیلمبردار باسابقه سینمای ایران که تجربه همکاری با زندهیاد سیدضیاءالدین دری در فیلم سینمایی «من و دبورا» را در کارنامه خود دارد، به بهانه رونمایی از این فیلم پس از ۱۶ سال در تلویزیون در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: متأسفانه این فیلم مدت خیلی طولانی پخش نشد و در حقیقت زمان زیادی بر آن گذشت و از تمام معادلات و حس و حالی که آن سالها وجود داشت و براساس آن فیلم ساخته شد، دور شدهایم.
وی ادامه داد: زمانی که قرار بود ضیاءالدین دری سریال «کلاه پهلوی» را کار کند، برای دیدن و آزمودن برخی لوکیشنها و انتخاب بازیگران، قرار شد پروژه دیگری را کار کنیم. آقای دری بسیار فرد مستعدی بود، میتوانست بهسرعت قلم بزند و قلم خوبی هم داشت و نوشتن را به معنای واقعی بلد بود. چارچوب اصلی «من و دبورا» پیشتر وجود داشت و براساس آن آقای دری فیلمنامه را نوشت. آن زمان در دنیا خیلی درباره وضعیت ایران بحث وجود داشت و مجموعهای از سوءتفاهمها بود که آقای دری درصدد رفع این ابهامات برآمده بود. به گونهای میخواست شرایط فرهنگی و سیاسی موجود در دنیا را در این فیلم به تصور درآورد و اینکه در خارج چگونه به ایرانیها نگاه میکنند.
منصوری با اشاره به تصویب سریال «کلاه پهلوی» در تلویزیون ادامه داد: قرار شد با بودجه مشخصی، یک تیر و دو نشان صورت بگیرد و ما هم یک فیلم بسازیم، هم در کنار آن فضاها و لوکیشنهایی که برای سریال «کلاه پهلوی» نیاز بود را شناسایی کنیم. همان جمعی که قرار بود بعدها «کلاه پهلوی» را کار کنند در این فیلم حضور داشتند اما من بعدها سعادت همکاری با دوستان در سریال را پیدا نکردم. قرار بر این بود که از «من و دبورا» دو بهره برداشته شود؛ یکی ساخت یک فیلم بود و دیگری تعیین شرایط تولید برای سریال «کلاه پهلوی».
برای اولین بار با «من و دبورا» به لبنان سفر کردم
وی تأکید کرد: برای اولین بار با همین فیلم به لبنان سفر کردم و آنجا با تعدادی بازیگر و عوامل فنی آشنا شدیم که برخی از آنها در فیلم هم حضور داشتند. اینها بعدها تبدیل به دوستان خوبی برای ما شدند که همچنان با برخی از آنها در ارتباط هستم. این فیلم سبب شد که با لبنان بیشتر آشنا شوم و طی پنج سال بعد از آن زمان بیشتری را در لبنان سپری کنم. آنجا کارهای مختلفی هم انجام دادم. «من و دبورا» برای من برکات زیادی داشت که یکی ازآنها همین آشنایی من با یک کشور و فرهنگ جدید بود. برای من تجربه همکاری با این پروژه به نوعی گسترش فرهنگی در ذهنم بود.
منصوری با ابراز تأسف نسبت به عدم نمایش «من و دبورا» در زمان حیات زندهیاد دری تأکید کرد: اگر فیلم در همان دوران نمایش داده میشد، چه بسا خود ضیاءالدین دری فرصت این را مییافت تا با تحلیل آن، استفاده بهتری از تجربه ساخت این فیلم در اثر بعدی خود یعنی «کلاه پهلوی» داشته باشد. زمانی که یک کار ساخته میشود، حتماً باید تماشاگر آن را ببیند تا ما متوجه شویم که چه کردهایم. گاهی شاید اشتباهی کرده باشیم که در این مرحله متوجه میشویم و درصدد اصلاح آن برمیآییم. از سوی دیگر هم کاری که تصور نمیکنیم چقدر محبوبیت پیدا میکند، ناگهان متوجه نقاط مثبتش میشویم. «من و دبورا» متأسفانه این شانس را نداشت که در زمان حیات خالقش پخش شود.
این فیلمبردار سینما درباره دلیل طولانی شدن پروسه نمایش این فیلم هم گفت: من اطلاع چندانی از این موضوع ندارم و در جریان مسائل اداری مرتبط با ممیزی و پخش فیلم نیستم. زمانی که کار فیلمبرداری و تدوین فیلم تمام شد، همان زمان برای تصحیح رنگ اولیه اقدام کردیم و حتی یک اصلاح رنگ مجدد هم، همان زمان روی نگاتیوهای فیلم صورت گرفت، اما بعد از آن پخش نشد! نکته جالب اینکه فیلم را تلویزیون تهیه کرده بود اما در قالب یک فیلم سینمایی به تولید رسید. همین مسئله هم گویا نتیجه کار را نامعلوم کرد و مشخص نبود فیلم قرار است به اکران عمومی در سینماها برسد و یا صرفاً یک پخش تلویزیونی داشته باشد. در تمام این مدت مدام فکر میکردیم فیلم در نوبت اکران قرار دارد و بههیچوجه فکر نمیکردیم فیلمی که صداوسیما آن را به یک فیلمساز سفارش داده است، با این مشکل مواجه شود. طبیعتاً سفارش اولیه، سفارشی سنجیده بوده است و آنقدر این مسئله برایم غریب بود که حتی در این سالها این سوال هم برایم بهوجود نیامد که چرا این فیلم نباید اکران شود!
وی افزود: وقتی کل گروه درگیر سریال «کلاه پهلوی» شدند من دیگر با آنها همراه نبودم و به نظر میرسد این فیلم هم به فراموشی سپرده شد. این در سینمای ایران تبدیل به یک عادت شده است که گاهی فیلمهایی ساخته میشود که خیلی دیر به اکران میرسند. نمونه بارزش فیلم «بانو» بود که ۵ یا ۶ سال بعد از آنکه ساخته شد به نمایش عمومی درآمد. چندین تجربه دیگر هم ما داشتیم و اندکی به آن عادت کردهایم. گاهی مسئولی تصمیمی را میگیرد و گروهی به دنبال اجرای آن میروند، اما وقتی آن مسئول عوض میشود، مسئول بعدی تصور میکند که آن کار درست نبوده و تصمیم میگیرد اصلاحاتی به آن اعمال کند و همین مسئله باعث میشود اثر اصلی، یکدستی خود را از دست بدهد.
منصوری با تأکید براینکه هنوز نسخه دیجیتال شده «من و دبورا» را ندیده است گفت: من تنها یک بار فیلم را بهصورت کامل همان زمان دیدم و امروز باید مجدد آن را ببینم تا قضاوت درستی نسبت به آن داشته باشم. نمیدانم فیلم چقدر توانسته است موفق باشد. بخشهایی از آن شاید دچار جرح و تعدیل هم شده باشد اما از آن بیخبرم. مانند یک تماشاگر معمولی باید به تماشای کاری بنشینم که ۱۶ سال پیش آن را ساختهایم.
لوکیشنهایی که خاکستر شدهاند!
وی درباره تازگی «من و دبورا» پس از این مدت طولانی از ساخت برای مخاطب امروز هم گفت: وقتی یک فیلم تم اجتماعی و سیاسی دارد، در زمان ساختش مسائلی در جامعه و جهان وجود دارد که فیلم همجهت با آنها ساخته میشود. به همین دلیل فیلم اگر همان زمان دیده شود، بسیار تازه به نظر میرسد. فیلمساز دنبال محتوا و مفهومی رفته که همان زمان احساس کرده است باید در فیلمش به آنها بپردازد. ممکن است برخی از مسائل زمان طولانیتری داشته باشد و در طولانیمدت هم درست و تأثیرگذار باشند اما وقتی فیلمی بهعنوان زمان حال ساخته میشود اما ۲۰ سال بعد دیده میشود که حتی مدل ماشینها، قیافه آدمها و فضاها در آن تغییر کرده است، این در برقرار ارتباط مخاطب تأثیر میگذارد. بهخصوص که قصه فیلم ما در لبنانی روایت میشود که امروز دیگر اثری از آن لبنان باقی نمانده است! بسیاری از لوکیشنهایی که در این فیلم میبینید امروز به دلیل همان انفجار اسکله در لبنان، تبدیل به خاکستر شده است.
منصوری ادامه داد: همان بچههای لبنانی که آن زمان فیلم را با همکاری آنها کار کردیم، اگر امروز فیلم را ببینند، قطعاً بیش از محتوای فیلم به دلیل شرایط تصویریای که در آن زمان در لبنان وجود داشته است، گریه خواهند کرد. تماشاچی عادی هم از این ماجرا مستثنی نیست. بالاخره تماشاگر ایرانی هم با فضاها و روزگاری در فیلم سروکار دارد که از آن ۱۶ سال گذشته است. طبیعتاً اگر قصه فیلم همچنان تأثیرگذار باشد، بازهم گویی داریم یک فیلم تاریخگذشته را که میخواهیم امروز به مضمونش تکیه کنیم، نمایش میدهیم؛ این استفادهای غیرسینمایی از یک فیلم است.
مدیر فیلمبرداری «من و دبورا» تأکید کرد: اگر این فیلم در زمان خودش پخش میشد، حتماً تأثیر بیشتری داشت چرا که حتی ساختار و متن آن با دیالوگهای اجتماعی همان زمان تنظیم شده بود. امروز اگر فیلم «هامون» را ببینیم، آیا همان تأثیر زمان ساختش را روی ما میگذارد؟ طبیعتاً دیگر آن تأثیر را نمیگذارد، در عین اینکه فیلم همچنان موضوعیت دارد. هر فیلم با ارزشی که در ایران ساخته میشود را اگر در زمان خودش نمایش ندهیم و با فاصله پخش شود، گویی یک فیلم کهنه را داریم نگاه میکنیم.
وی درباره مسائل مطرح شده در داستان «من و دبورا» هم توضیح داد: در این فیلم هم قصه جاسوسی داریم و هم به مسائل تروریسم پرداخته میشود. قصهای عاشقانه هم دارد و خیلی مضامین دیگر هم در این فیلم وجود دارد. این فیلم در زمان خودش میتوانست یک فیلم تبلیغاتی برای کشور باشد و ایران و ایرانی را به گونهای دیگر به دنیا نشان دهد. امروز اما ممکن است قدرت و قوت قبل را نداشته باشد. امروز ممکن است حواشی، به متن فیلم سوار شود. در آن روزگار اما حتماً متن روی حواشی سوار بود.
فیلم سینمایی «من و دبورا» به کارگردانی سیدضیاءالدین دری امروز دوشنبه ۱۳ تیرماه ساعت ۱۵ از شبکه سه سیما روی آنتن میرود.
نظر شما