خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: انتشار کتاب در زمینه دانشها و اطلاعات عمومی قدمتی به درازای پا گرفتن خود صنعت نشر در ایران دارد. حتی پیش از آن در مکتوبات رسانهای نیز معمولاً بخشی به این دانشها اختصاص پیدا میکرد.
پس از دوران قاجاریه و هنگام زمامداری به ویژه پهلوی دوم نیز معمولاً عمده نشریات بخشها و صفحات مهمی را به موضوعات دانستنیها و پیشرفتهای علوم و فناوری اختصاص میدادند.
تأسیس و انتشار مجله علمی «دانشمند» به سال ۱۳۴۲ نقطه عطفی در مسیر انتشار مکتوبات حوزه دانشهای علمی برای عموم مردم به شمار میآید. انتشار این نشریه که نگاهی عام پسندانه به علوم و دستاورهای حوزه فناوری داشت راه را برای انتشار کتابهای بیشتر در این حوزه باز کرد. از سال ۱۳۵۸ نیز نشریه علمی و ترویجی «دانستنیها» نیز قدم در این مسیر گذاشت و توانست ضمن کسب مخاطبان بسیار، دستاوردهای مهمی را در زمینه بازآفرینی واژگان و اصطلاحات تخصصی حوزه علم برای زبان فارسی داشته باشد.
پس از گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و کشیده شدن مخاطبان این حوزه به طرف رسانههای مجازی، آرام آرام تب انتشار کتاب و نشریات در حوزه دانشهای عمومی خوابید. بر اثر همین روند نشریات و کتابهای این حوزه کمتر منتشر شدند و همین انتشار اندک نیز بیشتر توسط ناشران و نهادهای صورت گرفت که ذیل نهادهای فرهنگی دولتی تعریف میشدند.
نشر شهر چند سالی که در این حوزه ورود جدی کرده و توانسته منابع مهمی را بویژه در حوزه کودک و نوجوان منتشر کند. از جمله آثار مهم این انتشار در زمینه دانشهای عمومی میتوان به مجموعه «علم در چند دقیقه»، «دانشنامه دانستنیها»، مجموعه «فانتزی مشاهیر»، مجموعه «تاریخچه مصور اختراعات»، «همه چیز به زبان ساده» و… اشاره کرد. به تازگی نیز نشر شهر انتشار ترجمه مجموعه «در ۳۰ ثانیه» را از انتشارات IVY Press آغاز کرده است.
۶ مجلد از این مجموعه جملگی با دو هزار نسخه، حدود ۱۵۷ صفحه و بهای ۶۹ هزار تومان منتشر شدهاند. عناوین این مجلدات به همراه نام نویسندگان و مترجمان آن به این شرح است:
«قرن بیستم در ۳۰ ثانیه: ۵۰ ایده و رویداد مهم قرن بیستم که هرکدام در کمتر از نیم دقیقه شرح داده است» سرپرست نویسندگان جاناتان ت رینولدز و ترجمه محمدحسین جهانپناه.
«فلسفه در ۳۰ ثانیه: ۵۰ موضوع عمیق فلسفی که هرکدام در کمتر از نیم دقیقه شرح داده شده است» سرپرست نویسندگان بری لو و مترجم سید معین عمرانی.
«یونان باستان در ۳۰ ثانیه: ۵۰ دستاورد مهم تمدن یونان که هرکدام در کمتر از نیم دقیقه شرح داده شده است» سرپرست نویسندگان متیو نیکولز و ترجمه حسین رحمانی.
«اقتصاد در ۳۰ ثانیه: ۵۰ نظریه اقتصادی تفکر برانگیز تاریخ که هرکدام در کمتر از نیم دقیقه شرح داده شده است» سرپرست نویسندگان دونالد مارون و مترجم ذوالفقار دانشی.
«روانشناسی در ۳۰ ثانیه: ۵۰ نشریه از تأمل برانگیزترین نظریههای روانشناسی که هرکدام در کمتر از نیم دقیقه شرح داده شده است» سرپرست نویسندگان کریستین جارت و مترجم آذر مقامی.
«عکاسی در ۳۰ ثانیه: ۵۰ موضوع اساسی از دنیای عکاسی که هرکدام در کمتر از نیم دقیقه شرح داده شده است» سرپرست نویسندگان برایان دیلگ و مترجم بهزاد یوسفی.
به مناسبت انتشار این کتابها نشستی با حضور مهگل نصیری مدیر تولید نشر شهر، محمدحسین جهانپناه، از مترجمان این مجموعه و سارا بابایی، روابط عمومی نشر شهر در خبرگزاری مهر برگزار شد. گزارشی از این نشست را در ادامه بخوانید:
* نشر شهر در زمینه انتشار کتابهای در حوزه دانشهای عمومی تاکنون موفق عمل کرده است. انتشار این کتابها با توجه با خاموش شدن شعلههای بازار آن از دو دهه پیش ریسک بزرگی نیز محسوب میشد، اما ریسک نشر شهر نشان داد که اگر منابع خوب در دسترس مخاطب قرار گیرد، قطعاً از آن استقبال میشود. تجدید چاپ مجموعههای نشر شهر در این حوزه شاهدی بر این استقبال است. ایده انتشار مجموعه «در ۳۰ ثانیه» چگونه شکل گرفت؟
نصیری: پیشنهاد ترجمه و انتشار این مجموعه را محمد جباری سردبیر سابق مجله دانستنیها و مدیر سابق تولید نشر شهر مطرح کرد. از اواخر سال ۹۵ و اوایل سال ۹۶ نیز روند ترجمه و تولید این کتابها آغاز شد. با توجه به سابقهای که نشر شهر در چاپ کتابهای علمی پیدا کرده بود به این نتیجه رسیدیم که مجموعه «در ۳۰ ثانیه» هم در زمینه بالابردن اطلاعات عمومی مخاطبان بسیار مفید است و قطعاً مورد استقبال آنها قرار میگیرد.
مجموعه «در ۳۰ ثانیه» در انتشارات IVY Press بسیار گسترده است و هماکنون نیز روند انتشار آنها ادامه دارد. ما بجز ۶ مجلد نخستین، ۱۲ مجلد دیگر را نیز در دست آمادهسازی داریم که امیدواریم تا اوایل پاییز در دسترس مخاطبان قرار بگیرد که از جمله آنها میتوانم به «اینشتین در ۳۰ ثانیه»، «نیوتون در ۳۰ ثانیه»، «نجوم در ۳۰ ثانیه»، «سیاست در ۳۰ ثانیه»، «روم باستان در ۳۰ ثانیه»، «ژنتیک در ۳۰ ثانیه»، «اسطورهشناسی در سی ثانیه»، «اختراعات بزرگ در ۳۰ ثانیه»، «مغز در ۳۰ ثانیه» و «رباتیک در ۳۰ ثانیه» اشاره کنم.
طیف مخاطب کتاب گروه سنی ۱۲ – ۱۳ سال به بالا هستند. یعنی از این سن به بعد دیگر همه گروههای سنی میتوانند از این کتابها بهره ببرند. بهرحال این مجموعه مخاطبپسند است و متنهایی ساده به همراه تصاویر دارد. هر موضوع کتاب در قالب دو صفحه ارائه شده است. یک صفحه مطالب است و صفحه مقابل عکس و تصویر. هر صفحه یک خلاصه سه ثانیهای و یک زندگینامه سه ثانیهای دارد درباره شخصیتهای اثرگذار در آن حوزه و یک بخش تفکر سه دقیقهای.
در هر مجلد ۵۰ رویکرد یا موضوع مهم ذیل حوزه مطالعاتی عنوان کتاب شرح و بررسی شده است. این مجموعه نظمی خاص در ارائه مطالب دارد که در همه مجلداتش تکرار شده است. به همین دلیل مخاطب پس از مطالعه چند مجلد دیگر به این نظم عادت میکند. همانطور که گفتم در هر صفحه خلاصهای به مخاطب ارائه میشود به همراه یکسری توضیحات اضافه. هر صفحه یک متن اصلی دارد که مطالعه آن کمتر از یک دقیقه زمان میبرد و همچنین در آن اشاره شده که اگر به چنین موضوعی علاقهمند هستید، فلان صفحه کتاب را نیز مطالعه کنید. اینگونه تمام موضوعات کتاب به هم متصل میشود. با این شیوه حتی نیاز نیست که مخاطب کتاب را از ابتدا شروع کرده و تمام صفحاتش را بخواند. کافیست یک صفحهای را به صورت تصادفی باز و شروع به مطالعه کند. در همان صفحه به او پیشنهاد شده که اگر دوست دارد در رابطه با موضوع بیشتر بداند به فلان صفحه مراجعه کرده و آن را نیز مطالعه کند. بنابراین نکته جذاب کتاب است که مخاطب کافی است فقط یک صفحه از آن را باز کند. باقی روند مطالعه را خود کتاب به پیش میبرد. کسانی که عادت و یا علاقه به پراکنده خوانی دارند، مجموعه «در ۳۰ ثانیه» منابع مفیدی برای برطرف کردن نیاز مطالعاتیشان است.
موضوعات مجلدات این مجموعه متنوع است. در یک مجلد عکاسی و در مجلد دیگر یونان باستان و در یک مجلد هم ژنتیک و… کتابها به همدیگر لینک هم میدهند. مثلاً در کتاب سیاست اگر به جنبههای زیبایی شناسانه و هنری آن هم پرداخته میشود، مخاطب را به کتابهای دیگر این مجموعه که موضوع هنر را مدنظر قرار دادهاند ارجاع میدهد و این از جذابیتهای این مجموعه است.
جهانپناه: مجموعه اصلی «در ۳۰ ثانیه» گسترده است و بسیاری هم روی جزئیات تاکید دارد. تا آنجا که میدانم بیشتر کتابهای این مجموعه برای ترجمه فارسی هماکنون در دست بررسی است و قرار است هر سه ماه ۶ مجلد از آن منتشر شود. مخاطبانش هم همانطور که خانم نصیری گفتند از ۱۲ – ۱۳ سال به بالا است و محدود به نوجوانان نیست. مخاطبانی که به نشریاتی چون «دانستنیها» و «دانشمند» علاقه داشتند و یا اینکه صفحات علمی و تاریخی روزنامهها و حتی صفحات حوادث نشریات را دنبال میکنند، بالقوه مخاطبان این کتابها هم هستند. شما اگر درباره موضوعی بخواهید به دنبال جزئیات مختلفش باشید، حتی اگر در اینترنت نتوانستید آن را پیدا کنید، میتوانید به این کتابها مراجعه کنید. مهم این است که محتوای این کتابها کپیپیست از ویکی پدیا نیست.
* اینکه مخاطبان کتاب محدود به طیف خاصی نمیشود اهمیت بسیاری دارد. عامه مخاطبان و بویژه خانوادهها میتوانند با این کتابها موضوعاتی برای گفتوگوهای خانوادگی پیدا کنند.
جهان پناه: از قدیم درباره این دست از منابع میگفتند که اگر میخواهید در مهمانیها حرفی برای گفتن داشته باشید این کتابها به دردتان میخورند.
* این نکته اهمیت بسیاری دارد. معمولاً در مهمانیها گفتوگوها جهت خاصی ندارد و شاید هم به حرفهای بیهوده بگذرد، اما با در اختیار گذاشتن این کتابها میتوان فرهنگسازی کرد. دقیقاً این کتابها به مخاطب میگویند که اگر میخواهید در مهمانیها – با عرض پوزش به خاطر استفاده از این واژه – مزخرف نگویید، ما را مطالعه کنید.
جهان پناه: بله. این کتابها میگویند که با کمترین زحمت میتوانید حرفهایی بزنید که همه انگشت به دهان بمانند. آنقدر جزئیات و اسناد دارد که همه میتوانند حرفهایشان را ثابت هم بکنند. به عنوان مثال کتابی در این مجموعه وجود دارد که درباره ستارهشناسی است. ترجمه آن احتمالاً با دومین مجلدات از این مجموعه منتشر شود. در این کتاب ساختار جهان به همراه سند و مدرکهای مهم توضیح داده شده است. یکی از مباحث آن چگونگی برداشت تصاویر تلسکوپهای فضایی است. مخاطب میتواند با مطالعه این کتاب دانش مفیدی درباره تلسکوپها و نجوم به دست بیاورد و خب برای دیگران هم توضیح دهد، در صورتی که متخصص این حوزه نیست. کتابهای این مجموعه به راحتی دانشهای عمومی مخاطبان را بالا میبرند.
* بنابراین فارغ از مخاطبان مستمری که نشر شهر داشت، برای انتشار این مجموعه جامعه را هم مطالعه کردید و بعد تصمیم به تولید گرفت.
نصیری: بازخوردهایی که از مخاطبان میگرفتیم برای ما اهمیت بسیاری داشت. همین بازخوردها بود که تولید و انتشار کتابهای علمی و دانشهای عمومی برای طیف نوجوان و بزرگسال بدل به یکی از سیاستهای نشر شهر شد. ما میدانستیم که سرانه پایین مطالعه در ایران ممکن است این کتابها را با شکست مواجه کند. از طرفی هم با مطالعاتمان روی جامعه کتابخوان، متوجه شدیم که یکی از دلایل این سرانه پایین به دلیل کمبود منابع در حوزه دانشهای عمومی است. مجموعه «در چند دقیقه» دقیقاً با همین رویکرد تولید شد و خوشبختانه مورد استقبال وسیع قرار گرفت و هرکدام از مجلداتش بارها فرصت تجدید چاپ پیدا کرد و همچنان هم روند بازنشر آنها ادامه دارد. به همین موفقیت این مجموعه، مجاب به تولید و انتشار «در ۳۰ ثانیه» شدیم.
من و همکارانم همیشه اختلاف نظر عمیقی با فرهنگستان در زمینه برابرواژگانها داشته و داریم و این اختلاف هم در معادلسازیهای آنهاست و هم در فقدان معادل برای بسیاری از واژگان. البته ما ترجیح میدهیم که کماکان این فقدان باقی بماند و ما خودمان یک فکری برایش بکنیم تا اینکه فرهنگستان بخواهد با همین سازوکار برای ما واژه بسازد
جهانپناه: ناشر اصلی این مجموعه را با هدف در اختیار گذاشتن کتابهای سبک، ارزان، خوشخوان و جذاب برای عامه مخاطبان منتشر کرده است. یعنی کتابهایی که در عین آن که بهای تمام شده کمی دارند، میتوانند اطلاعات جامعی را به مخاطب برسانند. مخاطبی که به موضوعی علاقهمند است و میخواهد در کمترین فرصت تاریخچهای از آن موضوع را فراگیرد میتواند به این کتابها مراجعه کند. مخاطب عصر جدید مخاطبی نیست که چندان حوصله مطالعه داشته باشد. در این مجموعه از ترفند نشریات هم استفاده شده که پیشبینی زمان مطالعه متن را میکنند.
* مترجمهای این مجموعه چگونه انتخاب شدند؟
نصیری: به دلیل اینکه شروع پروژه با آقای جباری بود خود او هم دبیری مجموعه را برعهده گرفت و مترجمها با نظر او انتخاب شدند. مترجمها نیز سابقه خوبی در ترجمه این دست از منابع داشتند و برخی نیز روزنامهنگار این حوزه بودند و سابقه قلم زدن در نشریاتی چون دانستنیها را داشتند.
* درباره ضرورتهای چاپ این مجموعه در مطالعات مقدماتیتان هم برای ما بگویید.
جهانپناه: جدا از آنکه اساساً چاپ کتاب بدون ضرورت هم اتفاق مبارکی است به نظرم از بسیاری جهات چاپ این کتابها ضرورت داشته است. با توجه به اینکه تولید سالانه کتاب علمی در ایران واقعاً زیاد نیست. مثلاً سال گذشته حدود ۶۰ یا ۷۰ عنوان در حوزه علم و فناوری عمومی منتشر شد. البته بین این کتابها با کتابهای درسی باید تفاوت قائل شد. وضعیت صنعت نشر به خاطر وضعیت نابهنجار اقتصادی خوب نیست. هم مردم یعنی مخاطبان کتابها وضعیت مالی درستی ندارد و هم ناشران با نابسامانیها بسیار دست و پنجه نرم میکنند. کاغذ گران شده و قیمت تمام شده برای چاپ کتاب را بالا برده است. هرچند که کتابهای مجموعه «در ۳۰ ثانیه» قیمت پشت جلد مناسبی دارند.
یک مشکل عمده در شرایط فعلی کشور این است که ما مجلات علمی نداریم. به زودی یکسال میشود که از توقف نشریه دانستنیها میگذارد. نشریه دانشمند هم مدتی است منظم منتشر نمیشود. صفحات علمی روزنامهها کم و خیلی محدود است و موضوعات محدودی را پوشش میدهد. به جز اینترنت تنها دسترسی که در محتوای مکتوب باقی میماند کتاب است و گفته شد که به صنعت نشر در این سالها ضربههای مهمی وارد آمده است. هرسال تعداد عناوین و شمارگان کتابها کمتر از سال گذشته است.
در حوزه علم و مکتوبات در زمینه دانشهای عمومی این فشار بیشتر است. پرفروشترین عناوین کتابهای بازار نشر نه در ایران و نه هیچ جای دنیا کتابهای علمی نیست. طبیعتاً وقتی فشاری به بازار کتاب وارد میشود یکی از بیشترین ضربهها را هم محتوای علمی میخورد.
همه کتابهایی که نشر شهر در این حوزه منتشر کرده منابع علمی نیستند اما قطعاً رویکرد علمی دارند. به عنوان مثال کتاب «قرن بیستم» که در همین ۶ جلد نخست «در ۳۰ ثانیه» چاپ شده به بررسی قرن بیستم از دیدگاههای فرهنگی، هنری، علمی و تاریخی میپردازد و در ادامه این رویدادها را بهم متصل کرده و بیان میکند که چگونه همه این مولفهها در کنار هم تصویری را میسازند که اسمش را میتوان قرن بیستم گذاشت. تمامی این کتابها چنین رویکردی دارند. یک رویکرد اطلاع رسانیِ به زبان ساده. به عبارتی تلاش میکنند تا یک تصویر کلی از آن موضوع را به مخاطب برسانند بدون اینکه او را با اطلاعات فنی و پیچیده و سخت بمباران کنند.
همچنین میتوان گفت که این کتابها به نوعی مجلدات خوشخوان بدون تاریخ از همان دست نشریات علمی هستند. شما هر زمانی میتوانید بازشان کنید و نگران نباشید که مثل فلان مجله تاریخش گذشته و نمیتوان بجز حس نوستالژیک چیز دیگری از آن درآورد. از این جهت چاپ این کتابها اتفاق مثبتی است. در عین حال برخلاف برخی از دایره المعارفهایی که در ایران چاپ میشوند و البته به حق قیمت بالایی دارند، بهای پشت جلد آنها بالا نیست. بسیاری از منابع علمی قیمتهای بسیار بالایی دارند و در سبد اقتصاد خانوار جا نمیگیرند. برای والدینی که مشغول دست و پنجه نرم کردن با این تورم هستند خرید کتاب ۵۰۰ هزار تومانی تا یک میلیون تومانی برای فرزندانشان ممکن نیست. شاید در این وضعیت بهتر این باشد که کتابخانههای در دسترس کتابها را در اختیار بچهها قرار بدهند.
* به نکته مهمی درباره نبودن نشریات تخصصی اشاره کردید. نشریاتی که منقرض شدند. این معضل تاریخی است و صرفاً مربوط به این دهه نیست. به عنوان مثال میتوان به «کیهان هفته» دهه ۴۰ هم اشاره کرد که بخش مفصلی درباره علم و فناوری داشت، اما انتشار آن ادامه پیدا نکرد.
جهانپناه: هرچه به جلو آمدیم از تعداد نشریات تخصصی در حوزه علم کم شده است و دلیل آن به شرایط خاص آنها باز میگردد. بهجز یکی دو مورد باقی نشریات همه خصوصی بودند و دولتیها هم البته با مشکل برخورد کردند، هرچند که آنها هم در بدو تولدشان خصوصی بودند، مثل نشریاتی چون دانشمند که برای بنیاد مستضعفان است و نشریه دانستنیها که در مجموعه همشهری منتشر میشد. این دو نشریه نیز در دورههای خصوصی بودند و حالا دیگر چاپ نمیشوند.
یکی از مسائل تمام مطبوعات کاغذی در این دو دهه اخیر رشد اینترنت بوده که باعث کاهش فروش شده است. زیانده شدن آنها دیگر چاپشان را از موضوعیت خارج کرده است. مجلات تخصصی بسیاری در این سالها تعطیل شدند، حتی نشریات حوزههای حمل و نقل و اقتصاد و تجارت هم دیگر منتشر نمیشوند. وقتی شما مجله و روزنامه ندارید، مشکل روزنامهنگار تخصصی پیدا میکنید و امکان تربیت خبرنگار هم وجود ندارد. بسیاری از خبرگزاریها این امکان را ندارند که خبرنگاران را از ابتدا تربیت کنند. در روزنامهها و مجلات این اتفاق به صورت تدریجی رخ میداد.
تعداد مترجمان و روزنامهنگاران تخصصی در حوزه علم هم زیاد نیست و همه همدیگر را میشناسیم و با هم کار میکنیم و مدام همدیگر را میبینیم. این روند یک حالت استاندارد غیررسمی را پیش میآورد و معادلهای غیررسمی را حداقل بین خودمان رواج میدهد. بسیاری از این واژگان غیررسمی اکنون در ادبیات این حوزه رواج پیدا کردهاند
در خبرگزاریها چون سرعت کار بیشتر است، فرآیند آموزشی اتفاق نمیافتد. در این نهادهای خبری بسیاری از فرآیندهای سنتی رخ نمیدهد. فرآیند خبرنگاری از دیرباز در ایران سنتی و تجربی بوده است. بسیاری از خبرنگارها متأسفانه «نوشتن» به معنای واقعی کلمه را بلد نیستند. چون روند آموزشی را طی نکردهاند. خبرگزاریها رویکردشان به سمت انتشار خبرهای فوری رفته و گزارش بلند کمتر کار میکنند به همین دلیل تمرین نوشتن برای خبرنگارها کمتر رخ میدهد. از این جهت نقصهایی دارد پیدا میشود. به مرور نیروهای کاربلد دارند از دست میروند و نیروهای جدید هم فرصتی برای یاد گرفتن پیدا نمیکنند.
* کمبود نشریات تخصصی باعث شده تا در زبان علمی و زایایی زبان علمی هم به مشکل بربخوریم. عدم زایایی زبان فارسی باعث شده تا ما بویژه در زمینه برابرواژگانها فقیر شویم و کمتر دست به جعل واژه بزنیم.
جهانپناه: نمیدانم ترجمه برخی از کتابهای جدید را دیده اید یا خیر؟ اینکه ما با افول ترجمه و مترجم هم مواجه شدهایم از اثرات همین اتفاق است.
* با توجه به این مشکل در زمینه زبان علمی، روند ترجمه به چه صورت بود؟ در زمینه انتخاب برابر واژگانها چه میکردید؟
جهانپناه: مترجمان این ۶ مجلد همه روزنامهنگارند و سابقه قلم زدن در نشریات علمی را دارند. البته این امتیاز اضافهای نیست. مهم این است که دوستان مترجم از روزنامهنگاران قدیمی حوزه علم هستند و با مخاطبان ارتباط نزدیکی داشته و شناخت خوبی از آنها کسب کردهاند. مخاطبان مجموعه «در ۳۰ ثانیه» امثال مخاطبان نشریاتی چون دانشمند و دانستنیها هستند. با این سابقه قطعاً زبان علم را خوب میشناسند و به آن عادت دارند. خودشان هم به دلیل تجربههای کاری زیاد بسیار اهل مطالعه بودند و هستند. برای کار روزنامهنگاری نیز بسیار مینوشتند و ترجمه میکردند. به همین دلیل نیز زبان کتابهای «در ۳۰ ثانیه» روان است.
البته برگردان کتابهای این مجموعه به زبان فارسی کار سختی است. چرا که هرکدام از عناوینش موضوعات بسیار متنوعی را پوشش میدهد. اگر هرکدام از کتابها ۴۰ هزار کلمه بوده به اندازه صدهزار کلمه برای مترجم کار برده است. مثلاً در کتاب حوزه تاریخ درباره علم و فلسفه هم صحبت میشود. مترجمهای این دوره و زمانه متأسفانه فستفودی عمل میکنند، اما قطعاً یک مترجم خوب باید در همه حوزهها مطالعه داشته باشد تا به یک پیشزمینه ذهنی درباره واژگان کتابی که در دست ترجمه دارد برسد و اصطلاحات تخصصیاش را بشناسد. این یکی از مشکلات ترجمه تخصصی در ایران است. مترجمان تخصصی کمی داریم و هرساله هم تعداد آنها کمتر میشود. طبیعتاً خوبهای این عرصه هم به دلیل اینکه ناشران کمتری علاقه به انتشار این دست کتابها از خود نشان میدهند، به سراغ عرصههای دیگر میروند و فرصتهای کمتری برای ترجمه متون علمی پیدا میکنند. با این اوصاف به نظرم مترجمان مجموعه «در ۳۰ ثانیه» به خوبی از عهده برگردان فارسی این متون برآمدهاند.
* اگر موافق باشید بیشتر درباره مسئله زبان بحث کنیم. آن چیزی که ما امروزه به عنوان زبان فارسی میشناسیم و رایج است چه مشکلاتی را در زمینه ترجمه متون علمی دارد یا اینکه ایجاد میکند؟
جهانپناه: ما یک مشکل قدیمی با فرهنگستان زبان و ادب فارسی داریم. بر اساس تجربه خودم به عنوان یک روزنامهنگار حوزه علم به این مشکل اشاره میکنم. من و همکارانم همیشه اختلاف نظر عمیقی با فرهنگستان در زمینه برابرواژگانها داشته و داریم و این اختلاف هم در معادلسازیهای آنهاست و هم در فقدان معادل برای بسیاری از واژگان. البته ما ترجیح میدهیم که کماکان این فقدان باقی بماند و ما خودمان یک فکری برایش بکنیم تا اینکه فرهنگستان بخواهد با همین سازوکار برای ما واژه بسازد. با ساخت هر واژه جدید یک دردسر تازه برای ما ایجاد میشود.
ما در ترجمه متون حوزه هوانوردی کلاً یک دیکشنری خوب داریم که اتفاقاً فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم در تولید آن همکار بوده است. به دلیل اینکه مؤلف این فرهنگ لغت چند سال پیش به رحمت خدا رفت، کتاب به همان صورت باقی ماند و دیگر هیچ بروزرسانیای روی آن صورت نگرفت. نهادی را نمیتوان پیدا کرد که پیگیر این مسائل باشد. همه حوزههای موضوعی با این مشکل مواجه هستند. وقتی معادل سازی و ساخت واژگان در زبان رخ ندهد، مترجم مجبور است یا به دلخواه خودش واژه سازی کند یا از واژگان انگلیسی بهره ببرد و این بلاتکلیفی عجیب و غربی را در ترجمه ایجاد میکند.
* به همین دلیل هم ترجمه کتابهایی مانند مجلدات مجموعه «در ۳۰ ثانیه» هرچند ممکن است در زبان مبدا ساده باشند، سختی مضاعف دارد. بهرحال زبان فارسی نتوانسته صفت زایایی خود را بازتولید کند و شاید هم روند تولید و جعل واژه توسط نهادهای رسمی باعث ضعیف شدن این زایایی باشد.
نصیری: به دلیل هم محدودیت واژگانی، ما در روند تولید مجموعه «در ۳۰ ثانیه» مدام چالش اختلاف نظر بین مترجم و ویراستار را داشتیم. مترجم روی کلمهای اصرار داشت و ویراستار میگفت که خیر این کلمه معنایی ندارد و آن یکی بهتر میتواند مفهوم را برساند.
جهانپناه: البته این تقصیر زبان فارسی نیست. تقصیر ماست که نتوانستهایم به غنای زبانمان کمک کنیم. مترجمان قدیمی و روزنامهنگارهای تخصصی این حوزه ترفندی برای ساخت واژگان تخصصی و گسترش آن دارند. آنها بویژه برای واژگانی که معادلی در فارسی نمیتوان برایشان یافت، با مشورت همدیگر واژهای را ساخته و بعد تلاش برای ترویجش میکردند. مثلاً اگر به معادلی برای یک واژه میرسیدند دیگر در تمامی مکتوبات خود از آن استفاده میکردند. بالاخره وقتی که فرهنگستان توجهی به این حوزه ندارد، خودمان باید روی آن کار کنیم.
ترجمه متون تخصصی سلیقهای شده است و مترجم حق هم دارد که سلیقهای رفتار کند، چون هیچگونه الگویی وجود ندارد. اگر فرهنگستان با مؤلفان و مترجمان این عرصه ارتباط میگرفت و با آنها تعامل میکرد و واژگان ابداعیشان را به عنوان بخشی از یک فرهنگ جامع در حوزههای مختلف علم توسعه میداد، میشد به حل مشکلات امیدوار بود و به یکسان سازی معادلهای فارسی برای واژگان و مفاهیم خارجی فکر کرد
بهرحال تعداد مترجمان و روزنامهنگاران تخصصی در حوزه علم هم زیاد نیست و همه همدیگر را میشناسیم و با هم کار میکنیم و مدام همدیگر را میبینیم. این روند یک حالت استاندارد غیررسمی را پیش میآورد و معادلهای غیررسمی را حداقل بین خودمان رواج میدهد. بسیاری از این واژگان غیررسمی اکنون در ادبیات این حوزه رواج پیدا کردهاند. در ترجمه مجموعه «در ۳۰ ثانیه» نیز همه مترجمان به این تجربه پایبند بودهاند. منکر نمیشوم که به هر حال در روند برگردان و انتشار این متون اختلاف نظرهایی بین مترجم و ویراستار هم پیش میآید و بهرحال باید این اختلاف نظرها در یک نقطه و بزنگاهی حل شوند
در جمعبندی صحبتهایم باید بگویم که ترجمه تخصصی در ایران به دلیل نخست نبودن دیکشنریها و فرهنگهای واژگان کافی و دوم عدم تعامل فرهنگستان با فعالان این عرصه مشکلات بسیاری دارد و فاقد استاندارد مشخص است. این عدم تعامل فرهنگستان را بر اساس تجربیات خودم به عنوان یکی از فعالان این عرصه بیان کردم. حتی انجمنهای تخصصی مختلف نیز در این عرصه چندان فعال نبودهاند.
* خانم نصیری با توجه به صحبتهای آقای جهانپناه و مشکلاتی که به آنها اشاره کرد و همچنین با نظر به اینکه شما درگیر تولید پروژه «در ۳۰ ثانیه» هستید و هم از نظر ساختاری و هم از نظر محتوا با پروژه آشنایی دارد، به عنوان یک ناشر و فعال در عصر نشر چه درخواستهایی را از نهادهای ذیربط برای رفع مشکلات دارید؟
نصیری: اصلیترین کمبودها به همین ماجرایی که آقای جهانپناه اشاره کردند باز میگردد. موضوع خیلی مهمی است. همچین خلائی را داریم که یک کلمه میتواند تعابیر متفاوتی داشته باشد و در خیلی از مواقع هم این دو خیلی دور از هم است و انتخاب بین این تعابیر سخت است. حل این مشکل اگر نگوییم یک کار نشدنی که حداقل زمانبر است. بهرحال ممکن است در زبان سلیقه شخصی هم وارد شود که در بسیاری از مواقع این اتفاق رخ داده و این کمی کار را سخت میکند.
جهانپناه: واقعاً ترجمه متون تخصصی سلیقهای شده است و مترجم حق هم دارد که سلیقهای رفتار کند، چون هیچگونه الگویی وجود ندارد. اگر فرهنگستان با مؤلفان و مترجمان این عرصه ارتباط میگرفت و با آنها تعامل میکرد و واژگان ابداعیشان را به عنوان بخشی از یک فرهنگ جامع در حوزههای مختلف علم توسعه میداد، میشد به حل مشکلات امیدوار بود و به یکسان سازی معادلهای فارسی برای واژگان و مفاهیم خارجی فکر کرد.
ممکن است فرهنگستان بگوید که ما مشغول توسعه دادن معادلهای خود هستیم، اما اینکار که بدون مشورت با فعالان این عرصه امکان پذیر نیست. هیأت تصمیم گیرنده برای واژگان در فرهنگستان که معصوم نیستند و ممکن است اشتباه کنند و البته ممکن است که معادلها مورد استقبال همه مترجمان قرار نگیرد.
اساساً یکی از مسائلی که به موضوع سلیقه هم ربط دارد، اقبال عمومی به یک واژه است. این اقبال عمومی چیزی است که در فرهنگستان و بویژه در زمینه واژههای تخصصی به آن توجه نمیشود. به همین دلیل بسیاری از واژگان پیشنهادی توسط فرهنگستان مورد استفاده نویسندگان و مترجمان قرار نمیگیرد.
ما اکنون معادل فرهنگستانی بسیاری از واژگان تخصصی را داریم، اما من نوعی حاضر نیستم از آنها استفاده کنم، چون به نظرم نه معنا را میرسانند و نه مورد اقبال مخاطبان من قرار میگیرند. اینجا جایی است که تفاوتها و پیچیدگیها و اختلاف در زبان و مسئله توسعه زبان فارسی رخ داده است و اصلاً اتفاق خوبی هم نیست.
نصیری: گستردگی این حوزه موضوعی باعث شده تا این اشکال بیشتر به چشم بیاید. مثلاً در همین مجموعه «در ۳۰ ثانیه» که هر روز هم بر تعداد عناوین آن در انتشارات اصلی اضافه میشود، در یک کتاب به عکاسی پرداخته و در کتاب دیگر به هوش مصنوعی و رباتیک و در عین حال در مجلداتی نیز به هنر، نجوم و یا اندیشههای نیوتون و انیشتین. آنقدر کار گسترده است که رسیدن به یک مجموعه واژگان واحد را دشوار میکند. در نهایت در اختلاف نظر بین ویراستار و مترجم هم یا یکجایی خسته میشوند و یا اینکه مذاکرهای دارند که به یک اتفاق نظر برسند تا چیزی که مطلوب دو طرف باشد.
جهانپناه: این کتابها پیوستهای طولانی دارند و در ابتدای هر فصل همه مجلدات یک واژهنامهای برای توضیح واژگان تخصصی کار شده است. برخی از مجلدات یک واژهنامه در انتهای کتاب هم دارند.
* آیا درخواستی از نهادهای مختلف فرهنگی در زمینه توزیع یا معرفی این کتابها دارید؟
نصیری: در زمان نوجوانی ما کتابخانهها موضوعیت مهمی داشتند و ما کتابهایی را که نمیتوانستیم تهیه کنیم از کتابخانهها به امانت میگرفتیم. اکنون با گسترش فضای مجازی و بحث کتاب دیجیتال کتابخانهها به حاشیه رفتهاند. نشر شهر هم میتواند برای ارزانتر شدن این کتابهای فرمت دیجیتالی آنها را منتشر کند. البته فقط در همین فرمت و نه مثلاً قالب کتاب صوتی. علاوه بر این نکتهای که اهمیت ویژهای دارد این است که اگر کاغذ با نرخ دولتی بیشتر در اختیار ناشرین قرارداده شود منجر به این میشود که هزینه چاپ و قیمت پشت جلد کمتر شده و همه اقشار جامعه امکان خرید کتاب را داشته باشند و کتاب کاغذی بتواند همچنان جایگاه خود را در میان مردم حفظ کند.
جهانپناه: تولید کتاب صوتی از این مجموعه بسیار سخت است مگر اینکه در قالب پادکست تولید شوند.
نصیری: این کتاب برای درک بیشتر مخاطبان از مفاهیم تصویرمحور کار شدهاند. قطعاً تولید کتاب صوتی از این مجموعه در ساختار یک چیز مهم کم خواهد داشت.
جهانپناه: این مجموعه از قطع کتابهایش گرفته تا همه ویژگیهای دیگرش برای مطالعه در خانه، اتوبوس و هر مکان دیگری مناسبی است. من همیشه طرفدار کتاب کاغذی هستم اما حق با شماست و مردم با توجه به هزینههای سنگین اقتصادی ترجیح میدهند تا کتاب را در فرمت دیجیتالی آن تهیه کنند. یکی از معضلات صنعت نشر ما، عدم همکاری ناشران کتابهای کاغذی با ناشران آنلاین است. تا حل شدن مشکلات بین این دو زمان زیادی را باید منتظر بمانیم.
* شاید از امنیت پایین پلتفرمها هراس دارند...
جهانپناه: ممکن است. کتاب هزینه تولید بالایی دارد. کاغذ هم گران است و نایاب. زمانی دولت کمک هزینه تهیه کاغذ را پرداخت میکرد. واردات کاغذ هم مسائل عجیب و غریبی دارد و ضمن اینکه تجهیزات چاپخانهها نیز بهروز نیست. گران بودن کاغذ باعث شده تا ناشران شمارگان کتابها را پایین بیاورند. مجموعه «در ۳۰ ثانیه» از معدود کتابهای منتشر شده در این سالهاست که با شمارگان بالای هزار نسخه چاپ شده است.
* برای صحبت پایانی اگر امکان دارد برنامه کاری نشر شهر برای ادامه سال ۱۴۰۱ را هم بیان کنید.
نصیری: نشر شهر سیاستی را که سفت و سخت دنبال میکند همین انتشار کتابهای علمی است. برای ادامه سال ۱۴۰۱ نیز علاوه بر مجموعه در سی ثانیه، دو عنوان جدید از سری چند دقیقهها نیز در دست تولید است با نامهای فیزیک کوانتوم و بدن انسان در چند دقیقه. مجموعه دیگری که در دست تولید داریم «راههای ساده برای مهارتهای پیچیده» نام دارد. کتابهای این مجموعه هم ترجمه از آثار خارجی است. نویسندگان این مجموعه موضوعات سخت و پیچیدهای را که ممکن است درکش برای مخاطب عام سخت باشد، با زبانی طنزگونه و داستانوار شرح دادهاند. به عنوان مثال یکی از عناوینش «چطور هواپیما را فرود بیاوریم؟» نام دارد. در این کتاب از زبان یک خلبان کارش توضیح داده شده و فرض کنید اگر مخاطبش یک نوجوان ۱۰ ساله باشد، میتواند تصور کند که در کابین خلبان نشسته و حالا میتواند این مراحل را برای روشن کردن و راندن هواپیما انجام دهد. یا یکی دیگر از مجلدات این مجموعه درباره نظریه نسبیت انیشتین است که مخاطب با آن متوجه میشود که E = mc² یعنی چه و کاربردش چیست و چگونه میتوان درکش کرد. این مجموعه ۶ جلد است که تاکنون توانستهایم چهار جلدش را به مرحله انتشار برسانیم.
نظر شما