۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ۹:۵۶

لادن عظیمی مطرح کرد؛

«دیدبان تاریخ» صرفا بازگویی خاطرات نیست

«دیدبان تاریخ» صرفا بازگویی خاطرات نیست

دیدبان تاریخ صرفاً به بازگویی خاطرات شهید اسحاقی نمی‌پردازد، بلکه خاطرات را در بستر زمانی و تاریخی وسیع‌تری نقل می‌کند.

به گزارش خبرنگار مهر، لادن عظیمی کارشناس کتاب و منتقد ادبی، یادداشتی را با عنوان بررسی کتاب «دیدبان تاریخ» نوشته که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

مشروح این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

تاریخ گنجینه شگفتی است که زمان گذشته را در خود انباشته است. زمانی که می‌تواند از یک لحظه پیش تا هزاران سال قبل را در خود بگنجاند. تاریخ معاصر ایران نیز به عنوان بخشی از تاریخ عظیم و گسترده این کشور پر از ماجراها و اتفاقات تلخ و شیرین است. ماجراهایی که گاه سطری و گاه صفحه‌ای و گاه فصلی بر تاریخ این سرزمین افزوده‌اند.

انقلاب و جنگ هشت ساله ایران و عراق از مهم‌ترین و قابل توجه‌ترین بخش‌های تاریخ معاصر ما محسوب می‌شوند. دو رکنی که از دل آن داستان‌ها و رمان‌ها نوشته‌اند و سرودها و شعرها سراییده‌اند. در این بین نیز عده‌ای فقط روایت‌گری کرده‌اند. نه سطری بیش و نه سطری کم. آن‌ها هرآنچه رخ داده و دیده یا شنیده‌اند را برای آنان که نبوده‌اند و ندیده‌اند؛ روایت کرده‌اند.

تاریخ شفاهی حیات و بقای خود را مدیون این گروه آخر است. تاریخ شفاهی که یکی از شیوه‌های پژوهش در تاریخ است؛ به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیده‌ها و شنیده‌ها و عملکرد ناظران و شاهدان و فعالان ماجرا می‌پردازد. پر واضح است که پژوهش‌گر حوزه تاریخ شفاهی قبل از هر ابزار نویسندگی دیگری به راوی یا راویانی نیازمند است که بتوانند با تکیه بر حافظه خود به ثبت بخشی از تاریخ کمک کنند.

تاکنون کتاب‌های بسیاری نیز با موضوعات مختلف، در این حوزه گردآوری و به چاپ رسیده است. کتاب‌هایی که بخشی از آن‌ها را موضوعات پیرامون انقلاب و جنگ تحمیلی به خود اختصاص داده است. کتاب «دیدبان تاریخ» یکی از همین آثار است که با تکیه بر خاطرات سال‌های انقلاب و جنگ گردآوری شده است.

کتاب، روایت زندگی شهید سید محمد اسحاقی است که به کوشش مرضیه نظرلو گردآوری و به نگارش در آمده است. این کتاب که تا صفحه ۲۵۴ به شرح زندگی و شهادت سید محمد اسحاقی پرداخته و صفحات بعدی را به آلبومی از عکس‌های مرتبط اختصاص داده است؛ از نشر مرز و بوم به چاپ رسیده.

آنچه با خوانش خاطرات محمد اسحاقی عاید مخاطب می‌شود؛ فراتر از خاطرات صرف یک رزمنده است. نویسنده با ارائه شرح و توصیفات نسبتاً مبسوط از برهه تاریخی که خاطرات در آن رقم می‌خورند چهره‌ای از ایران دهه پنجاه و بیش از آن ایران دهه شصت به مخاطب عرضه می‌کنددیدبان تاریخ در واقع مستندی روایی از زندگی شهید اسحاقی است که از زبان سوم شخص و زاویه دید سوم شخص ناظر برای مخاطب روایت‌گری می‌کند.انتخاب این زاویه دید با توجه به سوژگی شهید اسحاقی و بهره گرفتن از روایات و خاطرات راویان متعدد مناسب‌ترین شیوه روایت برای این اثر است که نویسنده با برگزیدن آن احتمال خروج از زاویه دید را منتفی کرده و علاوه بر آن به سیال شدن روایت کتاب کمک کرده است. اما آنچه کتاب را از اهمیت برخوردار و جامه تاریخ شفاهی و مستند روایی را بر تن آن برازنده می‌کند؛ نه شیوه روایت که اطلاعاتی است که کتاب در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. در حقیقت کتاب علاوه بر اینکه روایتی از زندگی شهید اسحاقی است؛ شرح حالی از زمانه زیست او نیز محسوب می‌شود. به بیانی بهتر دیدبان تاریخ صرفاً به بازگویی خاطرات شهید اسحاقی نمی‌پردازد، بلکه خاطرات را در بستر زمانی و تاریخی وسیع‌تری نقل می‌کند. بستر تاریخی‌ای که همان بخش قابل توجه تاریخ معاصر ایران یعنی انقلاب و جنگ تحمیلی است.

در واقع آنچه با خوانش خاطرات محمد اسحاقی عاید مخاطب می‌شود؛ فراتر از خاطرات صرف یک رزمنده است. نویسنده با ارائه شرح و توصیفات نسبتاً مبسوط از برهه تاریخی که خاطرات در آن رقم می‌خورند چهره‌ای از ایران دهه پنجاه و بیش از آن ایران دهه شصت به مخاطب عرضه می‌کند. این امر تنها محدود به «زمان» وقوع حوادث نمی‌شود بلکه از حیث جغرافیا و «مکان» وقوع رخدادها نیز می-تواند اطلاعات جالب توجهی را با مخاطب به اشتراک بگذارد. به طور مثال در بادی امر که بخش زیادی از خاطرات در رشت رقم می‌خورد؛ مخاطب با بسیاری از حوادث روزهای انقلاب که در رشت رخ داده است آشنا می‌شود. این پیش‌برد خاطرات در بستر توصیفات به اندازه و کافی از موقعیت زمانی و مکانی وقوع آن‌ها، مهم‌ترین حسن کتاب است. با این همه لحن و زبان کتاب میان روایتی مستند و روایتی داستانی در نوسان است. به بیانی کامل‌تر لحن روایت گاه چنان صمیمی است و به صور خیال نزدیک می‌شود که در نگاه مخاطب از مستند بودن آن کاسته می‌شود و گاه چنان خشک و عاری از روح که یادآور کتب تاریخی است.

این نوسان در لحن را اگر بخواهیم انتخاب نویسنده و امری تعمدی نیز بدانیم تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمی‌کند و کتاب را از این آسیب یک بام و دوهوایی در لحن نجات نمی‌دهد. اما به طور کلی محاسن کتاب توانایی پوشاندن این نقطه ضعف را دارند و مواردی چون شخصیت‌پردازی قابل قبول و ریتم سریع کتاب موجب شده‌اند تا این نوسان لحن چندان به چشم نیاید و آزاردهنده نباشد. کتاب در لابه‌لای بازگویی خاطرات به مقوله شخصیت‌پردازی بی‌توجه نیست و به طور نسبی از عهده این امر برآمده است. در حقیقت نویسنده حین تنظیم خاطرات از ابعاد شخصیتی افراد غافل نشده و ویژگی‌های شخصیتی‌شان را در اثر گنجانده است. از این رو ما در دیدبان تاریخ، خلاف بسیاری از آثار مستند و خاطره‌نویسی، با تعدادی شخصیت بدون بعد و مقوایی مواجه نیستیم. بلکه تا حدودی آن‌ها را می‌شناسیم و می‌توانیم صفات شخصیتی‌شان را برشماریم.

تلاش نویسنده در منسجم کردن خاطرات و برهه‌های زمانی مختلف، با توجه به تعدد افرادی که با آن‌ها مصاحبه کرده است، تلاشی نتیجه‌بخش است. اگرچه گاه پرش‌هایی ناگهانی در سیر زمانی خاطرات رخ می-دهد که این مسئله با در نظر گرفتن گذشت سالیان و مخدوش شدن خاطرات در ذهن راویان امری طبیعی است.

در مجموع باید بگوییم کتاب دیدبان تاریخ اثر قابل قبولی است که می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند و به سال‌های پر التهاب تاریخ معاصر ببرد. از روزهای انقلاب و شور نوجوانان و جوانان برای مخاطب سخن بگوید و او را با خود به روزهای شگفت جنگ ببرد. اما این که کتاب چقدر می‌تواند مخاطبی را که به طور کامل با تاریخ آن سال‌ها بیگانه است با خود همراه کند؛ سوال مهمی است که نه تنها از نویسنده کتاب دیدبان تاریخ بلکه باید از تمام فعالان حوزه تاریخ شفاهی پرسیده شود.

کد خبر 5569380

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha