۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۷:۱۴

توسط انتشارات سوره مهر؛

روایت بی‌آبی غیزانیه در «خشمآبه» منتشر شد

روایت بی‌آبی غیزانیه در «خشمآبه» منتشر شد

کتاب «خشمآبه» نوشته فردین آریش درباره بی‌آبی غیزانیه توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «خشمآبه»، شامل بیست روایت مردمی از تنش آبی در غیزانیه خوزستان به‌همراه گزارشی از این بحران، به‌تازگی توسط مؤسسه هنری‌رسانه‌ای سلوک و انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

فردین آریش، نویسنده و روزنامه‌نگار و مدرس نویسندگی است که پیش از این کتاب «طوفان آمد و ما را با خود برد» از او منتشر شده است.

«خشمآبه» نام تازه‌ترین کتاب مؤسسه هنری‌رسانه‌ای سلوک به‌قلم فردین آریش است که انتشارات سوره مهر آن را در ۲۰۴ صفحه منتشر کرده است. این‌کتاب شامل روایت‌هایی از تنش آبی در غیزانیه است. غیزانیه، بزرگترین بخش استان خوزستان با جمعیتی چند ده هزار نفری، از سال‌ها پیش با بحران بی‌آبی روبه‌رو بوده است. این بحران در سال ۱۳۹۹ به بستن یکی از جاده‌های غیزانیه انجامید و تبدیل به‎ یکی از مسائل جدی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی شد. نویسنده در این کتاب تلاش کرده است روایت دقیقی از اتفاق‌های پیش‌آمده در غیزانیه ارائه دهد تا تصویری دقیق از بحران در ذهن مخاطب شکل بگیرد.

کتاب پیش‌رو شامل ۲۰ روایت است. روایت صفر، روایت نویسنده از ماجرای آب خوزستان است. او که خود اهل شهرستان ایذه خوزستان است، از کودکی با ماجرای آب درگیر بوده است. نوزده روایت دیگر، روایت‌هایی از مردم روستاهای مختلف غیزانیه است. فصل پایانی کتاب نیز گزارشی از ابعاد مختلف بحران بی‌آبی غیزانیه است که حاصل گفت‌وگوی نویسنده با کارشناسان و مسئولان مختلفِ مرتبط با این بحران است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«در چای‌سودان رد تراکتور و لودر روی کوه‌ها نامنظم هاشور زده بود. خود جاده می‌گفت کسی اینجا نیامده است. آن مردی که از چای‌سودان تماس گرفت، گفت: ”وایسید سر جاده میآم می‌برمتون“. می‌دانست این جاده جوری نیست که کسی با پای خودش بیاید. در طول مسیر، جسته‌گریخته، گیاهانی توی بیابان روییده بودند؛ گیاهانی که مثل آدم‌ها پوست‌کلفت شده بودند. دو طرف جاده گندم‌زاری ناکام بود. اگر باران می‌بارید، شاید گندم دیم می‌رویید. شبیه زندگی در خود روستا که در آن همه‌‎چیز به تصادف و تقدیر وابسته شده بود. اگر کسی آبی بیاورد، اگر تراکتورکار کند… یک‌جور تردید طولانی و لحظه‌به‌لحظه که بعدش معلوم نیست. ظهر تاسوعای ۱۴۴۱ و هفتم شهریور ۱۳۹۹ بود آن روز.»

کد خبر 5576367

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha