به گزارش خبرگزاری مهر، حامد رفیعی عضو هیأت علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، به مناسبت سیامین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران گفت: وقتی در تقویم رسمی کشور هفتهای به نام کتاب نامگذاری شده است، دو معنا به اذهان متبادر میشود؛ نخست اینکه این هفته محدود به مناطق خاصی نمیشود و کل کشور باید با این هفته مواجهه پیدا کنند و دیگر اینکه این هفته مختص به گروههای موضوعی خاص نیست و مثلاً نباید برنامهها محدود به کتابهای حوزه علوم انسانی باشند.
وی افزود: فعالان و متخصصان هر حوزهای بر اساس رسانههای تخصصی که در اختیار دارند، باید به معرفی کامل منابع خود بپردازند. این معرفیها میتواند در هفته کتاب شتاب بیشتری به خود بگیرد. با توجه به اینکه عناوین کتابها بسیار بیشتر از قبل شده، دانشجویان رشتههای مختلف ممکن است در انتخاب منابع عمومیتر برای مطالعه با مشکل مواجه شوند. مدرسان دانشگاه میتوانند در این هفته در صفحات شخصی خود در شبکههای اجتماعی و یا رسانههای دانشگاهی به معرفی این منابع بپردازند.
رفیعی ادامه داد: بهتر است آن دسته از نهادهای فرهنگی که در زمینه کتاب فعالند، در کنار برنامههای متعددی که برای کتابها و منابع مطالعاتی عمومی میگذارند، به منابع تخصصی رشتههای علمی هم توجه کنند. برخی از این منابع بهجز حوزههای آکادمیک برای عموم مردم نیز کارایی دارند. حتی منابع میانرشتهای این موضوعات نیز میتوانند مورد توجه قرار بگیرند و بهتر است جلسات نقد و بررسی ایندست از منابع بهجز در نهادهای آکادمیک در مراکز دیگر هم برگزار شوند. خوب است که این برنامهها نیز در دستور کار قرار گیرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به این نکته که سازوکار اقتصادی تولید کتاب باید توسط ناشران رعایت شود، گفت: در حال حاضر در کشور کتاب کالای پرکششی است؛ به این معنا که با کمی افزایش در قیمت تقاضای آن بهشدت کاهش پیدا میکند و مردم سراغ کالاهای جانشین کتاب فیزیکی که ارزانتر است خواهند رفت و کتاب بهراحتی از سبد تقاضای خانوارها حذف خواهد شد. باید با کتاب هم همانند کالاهای اقتصادی دیگر برخورد شود و مطالعات بیشتری روی آن صورت گیرد. همانطور که یک پژوهشگر اقتصاد کشاورزی میآید و در مورد کششپذیر بودن یا نبودن تقاضای لبنیات مقالهای پژوهشی مینویسد و در آخر راهکارهایی ارائه میدهد، یک پژوهشگر هم باید در زمینه اقتصاد کتاب در کشور پژوهشی انجام دهد و از بُعد اقتصادی به کتاب نگاه کند و راهکار ارائه بدهد.
وی افزود: باید به کتاب هم همانند یک کالای اقتصادی نگاه کرد. در تمام کالاهای اقتصادی برای موفقیت یک محصول، کشف نیازهای مشتری و بازار ضروری بهنظر میرسد. نیازسنجی بازار به کشف این نیازها کمک میکند. نیازسنجی بازار، فرآیند سیستماتیک شناسایی نیازهای مشتریان و بازار هدف است. نیازها با اندازهگیری خلأ بین چیزی که هست و چیزی که باید باشد، شناسایی میشود. پس از شناسایی نیاز، هدف پوشش این خلأ است که از طریق بهبود محصول یا خدمت حاصل میشود. این ارزیابی که برای شناسایی نیازهای مشتریان صورت میگیرد شامل متغیرهای گوناگونی است و خروجی آن اولویت بندی نیازهای مشتریان و امتیازبندی هر نیاز از نظر ضرورت است.
این عضو هیأت علمی دانشگاه تهران اضافه کرد: وقتی که به این موارد توجه شود، دیگر انواع اقسام کتابها با موضوعات مختلف چاپ نمیشود که در انبار ناشران، کتابفروشیها و یا کتابخانههای عمومی خاک بخورد؛ بلکه کتابهایی منتشر و چاپ خواهد شد که واقعاً نیاز جامعه باشد. نکته مهم دیگری که باید مدنظر قرار داد این است که قبل از اینکه به ناشران مجوز نشر داده شود، ابتدا باید یک اعتبارسنجی از آنها انجام شود و در طول کار قوانین و نظارتی بر آنها صورت گیرد که آیا در حوزه نشر خود کار میکنند، تیراژ واقعی کتابها چقدر است، آیا برای نشر کتاب نیازسنجی جامعه هدف دارند و پژوهشی بر نیاز بازار انجام دادهاند یا خیر؟ اگر این موارد را ناشران مدنظر قرار دهند، کیفیت چاپ کتابها هم از بُعد ظاهری و هم از بُعد معنوی بالاتر خواهد رفت و به تبع آن نیاز واقعی جامعه از کتاب هم تأمین خواهد شد.
نظر شما