خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و ادب: بیست و ششم آذر، سالروز درگذشت سیدمحمود شریف همایون است که نامش با شهرداری و توسعه شهری گره خورده. او فرزند سید محمدباقر بود که به سال ۱۲۷۳ شمسی در تهران به دنیا آمد. خاندان او اصالتاً از دامغان بودند که برای تحصیل به تهران مهاجرت کردند. بعدها به واسطه آشنایی دایی این خانواده یعنی سراج الملک با ظل السلطان به اصفهان کوچیدند. آن دوران سراج الملک در دستگاه ظل السلطان به سمت منشیگری و اجاره دار املاک رسیده بود.
سید محمود تحصیلات خود را در دارالفنون به سال ۱۳۲۲ قمری به پایان رساند. در سال ۱۳۲۵ قمری با پسر «میرزا نصرالله خان منشی» صدراعظم وارد کار انتخابات انجمنهای بلدیه شد و مسئول برگزاری انتخابات بلدیه در دو محله تهران شد. وی پس از مشروطه و در استبداد صغیر (۱۳۲۶-۱۳۲۷ ق) و با به توپ بستن مجلس، دوباره به اصفهان رفت و با خوانین بختیاری آشنا و از یاران نزدیک آنها شد. او همچنین با یکی از دختران ظل السلطان ازدواج کرد.
بعدها با حمایت داییاش (سراج الملک) در تهران منشی حکومت و تحویلدار اردوی سردار اسعد بختیاری شد و در نبرد اراک، همراه سردار اسعد پیروز به تهران بازگشت و از احمدشاه قاجار لقب شریف همایون را دریافت کرد. با شروع حکمرانی سردار ظفر (برادر کوچک سردار اسعد) بر اصفهان سید محمود ریاست دفتر حکومتی او را برعهده گرفت. سپس از مدتی سردار ظفر از حکمرانی اصفهان برکنار شد و تصمیم گرفت که سفری به اروپا برود. سیدمحمود شریف همایون در این سفر به عنوان مترجم همراه او بود و آنها در سال ۱۲۹۱ شمسی راهی فرانسه شدند. شریف همایون سه سال در پاریس ماند و علوم اداری خواند. در بازگشت به ایران، دوباره وارد دستگاه حکومتی شد و ریاست «نواقل اصفهان» (یا مالیاتهای غیرمستقیم) و رئیس «اداره تحدید تریاک» بود.
او از ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ معاون بلدیه اصفهان بود. به سال ۱۳۰۵ ریاست بلدیه اصفهان به او رسید. اما مقابل برادرهمسرش یعنی صارم الدوله که ادعای مالکیت میدان نقش جهان را داشت ایستاد و با او درگیری پیدا کرد و به همین دلیل ناچار به استعفا شد. زندهیاد جلال الدین همایی در کتاب «تاریخ اصفهان» چنین نوشته است: «در عهد حکومت ظلالسلطان که کاخها و قصور صفوی خراب… میدان شاه با دکاکین و بازارهای اطرافش دربست ملک اکبرمیرزا صارمالدوله، پسر ظلالسلطان شد. وقایع مشروطیت پیش آمد و کم کم اوضاع و احوال به جایی رسید که حضرتوالا دید میدان شاه به این بزرگی را در وسط شهر نمیتوان خورد! … در این موقع فکر بکری به ذهن حضرت والا رسید… وقتی ظل السلطان در سال ۱۳۳۶ قمری فوت کرد، جنازه او را در محلی در باغ نو به امانت گذاردند و سپس همان جا را مدرسهای ساختند به نام مدرسه صارمیه و سپس میدان شاه را وقف این مدرسه کردند. وقتی که میدان به تصرف وقف مدرسه درآمد، عوایدش کلاً و جزئا روزی سه تومان و ماهیانه نود تومان بود که مبلغ عمدهاش از قهوهخانههای اطراف میدان وصول میشد.»
در اوایل دوران رضاشاه بلدیه شهرداری اصفهان قصد کرد به میدان نقش جهان سر و سامانی بدهد. اما متوجه شدند که یک مشکل عمده وجود دارد و آن این است که میدان صاحب پیدا کرده است. مسئله آن بود که وراث ظلالسلطان، بویژه اکبر میرزا صارمالدوله، فرزند ارشدش بر روی میدان ادعا داشتند. یعنی میدان را مال خود و ارث پدری میدانستند که وقف مدرسه صارمیه شده و درآمدش باید در راه هزینههای مدرسه مصرف شود. زندهیاد همایی نوشته است که برای حل این مشکل «میدان شاه را به سال ۱۳۱۲ به صورت اجاره نودساله به ماهی ۲۵۰ تومان از طرف اوقاف به شهرداری واگذار کردند.»
به سال ۱۳۰۸ حکومت دشتی و دشتستان را به نام شریف همایون صادر کردند. شریف همایون به دلیل گرایش به کارهای شهر و شهرداری، هر کجا که میرفت چه شهردار بود و چه فرماندار؛ به کارهای عمران شهری میپرداخت و در طول حکومت پهلوی اول شهردار چند شهر تهران شد. وی سرانجام پس از یک عمر فعالیت در روز پنج شنبه ۲۶ آذر ۱۳۳۲ شمسی فوت کرد و در تکیه دردشتی تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
کتاب خاطرات شریف همایون با عنوان «خاطرات شریف همایون: شهردار اصفهان و چند شهر دیگر در دوره اول پهلوی» به سال ۱۳۹۳ با تصحیح و تعلیقات عبدالمهدی رجایی در ۱۸۴ صفحه توسط مجمع ذخایر اسلامی منتشر شد. این کتاب توصیفی اجمالی از زندگانی شریف همایون، شهر اصفهان و چند شهر دیگر در دوره حکومت رضاخان است.
در این نوشتار در قالب نقل خاطراتی از زندگانی جناب شهردار، به بیان برخی از حوادث دوران شهردار بودن وی پرداخته شده و بدین وسیله به توصیف اوضاع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران و اصفهان در دوران حکومت پهلوی اول پرداخته شده است. نویسنده به همین مناسبت به بیان برخی از خدمات ارائه شده از سوی شهرداری به مردم، مسافرت اروپاییان به اصفهان، سفرهای رجال سیاسی ایران به اروپا، گزارشی از جنگ جهانی اول، وضعیت مالی مردم ایران و اصفهان در آن زمان، وضعیت راهها در آن عصر، اقدامات بلدیه اصفهان در عمران و آبادانی شهر، توصیفی از نهضت جنوب، توصیف سیاست رضاخان در مورد ایلها و حکومتهای محلی و برخی دیگر از وقایع مربوط به آن دوران پرداخته است.
همچنین از میان یادداشتهای روزانه او کتاب «دلنوشتههای یک شهردار از سالهای دور» نیز به اهتمام عباس جلالی توسط انتشارات راهدان (انتشارات سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور) به سال ۱۳۹۴ در ۱۹۴ صفحه منتشر شد. به طور کل خاطرات شریف همایون خواندنی است و در نقل و یا بازنویسی تاریخ معاصر ایران از دوره قاجاریه تا پهلوی اول اهمیت بسیاری دارد. به عنوان مثال او هنگام کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در تهران بود و همچنان همپیمان و یار بختیاریها. به همین دلیل روایتهای جذابی را درباره مواجهه بختیاریها با این کودتا در یادداشتهایش ارائه کرده است. خاطرات او را همچنین میتوان به عنوان تنها کتاب تاریخنویسی مدیریت شهری در ایران نیز معرفی کرد. خاطرات او بجز جذابیتهای تاریخی برای عموم مخاطبان برای مدیران و مسئولان شهری در زمینه تجارب توسعه نیز میتواند مفید باشد. به عنوان مثال او در اصفهان توانست مالیاتهای غیرمستقیم را با اقناع مردم به اینکه این پولها برای خود شهر هزینه میشود، برقرار کند.
نظر شما