۳ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۰۰

توسط نشر گویا؛

«جمهوری زنان» منتشر شد/گزیده‌ جدیدی از اشعار نزار قبانی

«جمهوری زنان» منتشر شد/گزیده‌ جدیدی از اشعار نزار قبانی

نشر گویا کتاب «جمهوری زنان» شامل گزیده‌ای از اشعار نزار قبانی را با ترجمه یدالله گودرزی (شهاب) منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «جمهوری زنان» شامل گزیده‌ای از اشعار نزار قبانی به‌تازگی با ترجمه یدالله گودرزی (شهاب) در ۱۶۰ صفحه و بهای ۶۰ هزار تومان توسط انتشارات خانه فرهنگ و هنر گویا منتشر و راهی بازار نشر شده است.

نزار توفیق القبانی، شاعر محبوب عرب است که اقبال ویژه‌ای در میان ایرانیان پیدا کرده و طرفداران بسیاری دارد. نزار القبانی شاعر معاصر عرب می‌گوید: «عشق کسب و کار من و خانواده‌ام بوده و هست.» او در فراخنای زندگی‌اش به این حرفه اهتمام ورزیده و در کارِ واژه و عشق و زبان و مبارزه بوده است. وی با شیوه‌ای که در مضمون سازی و رویاپردازی و سُرایش برگزید راهی تازه در ادبیات جهان عرب و خاورمیانه گشود و توانست خویش را به عنوان شاعری جسور و خط شکن تثبیت کند.

نزار قبانی در عین پیشرو بودن و تلاش برای بیان مضامین و اندیشه‌های امروزین، مشربی صوفیانه داشت و به عرفان ایرانی بسیار عشق می‌ورزید. او به مذاهب مختلف احترام می‌گذاشت و در شعرش از نمادهای شیعی نیز بهره می‌برد. نزار قبانی در آثارش عشق به اندیشه‌های عطار، مولانا و ابن عربی را نشان می‌دهد و با آن‌که دیپلمات بوده و سال‌ها در کشورهای غربی زیسته اما بر خاستگاه شرقی خود تاکید زیادی دارد. او به حقوق زنان توجه داشت و یکی از مضمون‌های ثابت شعری وی توجه به این امر است. در جایی می‌گوید: «ایتها الساذجة هل ممکن أن تجهلی؟ أنی الذی أسس جمهوریة النساء» من همان کسی هستم که جمهوریِ زنان را پایه گذاری کرد.

او یکی از تأثیر گذارترین ادیبان بر شعر معاصر عرب است. وی کوشیده است میان زبان ادیبانه و آرکائیک و زبان کوچه و بازار پیوندی ایجاد کند و از مزایای آنها به نفع شعرش بهره ببرد. شمار مجموعه‌های شعر و نثر نزار قبانی به بیش از پنجاه کتاب می‌رسد که نشان از پرکاری و تلاش بی وقفه وی در زمینه‌ی آفرینش ادبی است. مترجم مجموعه «جمهوری زنان»، یدالله گودرزی در ترجمه سعی کرده به زبان شاعرانه و ساده نزدیک شود و تازگی و غافلگیری در دریافت ِمضمون ِشعری را رعایت کند.

شعری از این کتاب را در ادامه بخوانید:

مانند پرتوِ سحرگاهی

مانند آب در رودخانه

مانند ابر و باران، گل‌ها و گیاهان آیا عشق مال انسان نیست؟!

آیا حیاتِ تازه ای در زندگی نیست؟

چرا در کشورم عشق طبیعی نیست

مثل هر گلِ سپید به طور طبیعی از سنگ می‌روید؟

چرا مردم به راحتی عاشق نمی‌شوند مثل ماهیان در دریا

مثل ماه‌هایی که بر مدارشان می‌گردند

چرا در کشورم عشق مثل دیوانِ شعر ضروری نیست؟! چرا…؟!

کد خبر 5663452

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • حمیده برانی IR ۱۵:۱۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
      2 0
      چرا در کشورم عشق مثل دیوانِ شعر ضروری نیست؟!