درس‌هایی از مبانی عرفان شیعی/۴

نفس افعال خیری که امامان معصوم(ع) انجام می‌دادند، وحی الهی بود

نفس افعال خیری که امامان معصوم(ع) انجام می‌دادند، وحی الهی بود

امام کسی است که حقاً باید از مراتب نفس و خودی عبور نموده، و به مراحل توحید حقیقی وارد شده باشد برای همین همه افعال او افعال الهی می شود.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: آیت‌الله سید محمدحسین حسینی طهرانی، فقیه، عارف و از شاگردان علامه طباطبایی بود. آیت‌الله طهرانی بیشتر با مباحث عرفانی شناخته شده است، اما وی در سال‌های حضورش در تهران که همزمان با نهضت اسلامی امام خمینی بود، با حمایت کامل از نهضت، به سازماندهی نیروهای مبارز پرداخت. «رسالة لبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الألباب» از آثار ایشان است.

مرحوم علامه طهرانی در جلد اول کتاب امام شناسی به بیان لزوم پیروی از حق می‌پردازد و می‌نویسد نفس افعال خیری که امامان معصوم انجام می‌دادند، وحی الهی بود.

قال اللَه الحکیم فی کتابه الکریم: و جَعَلناهُم أَئِمةً یَهدُونَ بِأَمرِنا وَ أَوحَینا إِلَیهِم فِعلَ الخَیرات - ما آنها را أئمه‌ای قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌کنند، و کارهای پسندیده را به آنها وحی کردیم.

در این آیه می‌فرماید: نفس افعال خیری که آنها انجام می‌دادند، وحی ما بود. چون مصدر مضاف افاده تحقق فعل را در خارج می‌کند. در آیه مورد بحث نمی‌فرماید: به آنها وحی نمودیم که خیرات را بجای آرید، بلکه می‌فرماید: افعال خارجی که از آنها سر میزد عین وحی ما بود، ما وحی کردیم به‌آنها افعال خیری را که انجام می‌دادند، در این صورت نفس فعل آنها مورد وحی است!

برای روشن شدن این مطلب از قرآن مجید شاهدی می‌آوریم: وَ أَوحی رَبکَ إِلَی النحلِ أنِ اتخِذِی مِنَ الجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعرِشُونَ • ثُم کُلِی مِن کُل الثَّمَراتِ فَاسلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخرُجُ مِن بُطُونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیةً لِقَوم یَتَفَکرُونَ خدای تو به زنبور عسل وحی فرستاد، به اینکه در کوه‌ها و درخت‌ها، و در سقف‌های منازل، برای خود خانه درست کن؛ سپس از تمام میوه‌جات بخور، و با حالت تسلیم و راههائی که خدا به تو معرفی کرده بپیما.

آیا این وحی که به زنبور عسل کرده است، مانند وحی به قلب پیغمبران بود، که در هر لحظه بر قلب زنبور عسل وحی می‌رسیده، که این قسم خانه بساز؟ یا آنکه این‌طور نیست، بلکه خداوند به قسمی این حیوان را خلق فرموده است که تمام کارهای او به اراده خدا انجام پذیرفته، و این حیوان معصوم بدون هیچ دخالتی از نفس اماره و آرزوهای باطله و شخصیت طلبی‌ها، طبق برنامه معین که خدا، در عالم تکوین برای او مقرر داشته است، در هر لحظه به اذن پروردگار در راهی که خدا معین نموده سیر می‌کند. این وحی را وحی تکوینی گویند، یعنی خدا در عالم تکوین و خارج، تمام افعال او را خود تنظیم نموده، و بدون دخالت امر خارج که او را در سیر تکاملی خود از صراط مستقیم خارج کند، او را در طرق سعادت و اعمال نیک طبق برنامه آفرینش حرکت می‌دهد.

آیه قرآن می‌فرماید: که ما فعل خیرات را به آنها وحی کردیم یعنی تمام افعال پسندیده که از آنها ظهور می‌کند، به اذن ما، و امر ما بوده، و ملکوت آنها در دست مااست؛ بنابراین اعمال آنها بدون دخالت هیچ فکر نفسانی از آنها سر میزند. اراده آنها اراده خدا، و فعل آنها از ضمیری پاک و بی‌آلایش، بدون شائبه منفعت طلبی و ملاحظه اجر و پاداش، و عاقبت اندیشی، از آنها سر میزند. این فعل، فعل خداست که به مشیت خدا از آئینه وجود و صقعِ نفس آنان هویدا و از مجری و مجلای وجود آنان طلوع می‌کند. بنابراین می‌توان گفت که نفس فعل آنان وحی خداست.

انسان تا هنگامی که چشمش به جمال پروردگار گشوده نشده، و کم‌کم مراتب هستی خود را فراموش ننموده، و به خدا هست نشده است، تمام افعال را از خود می‌بیند، و حتماً برای غایت و نتیجه‌ای انجام می‌دهد، ولی اگر در مرحله عبودیت قدم به صدق گذاشت، رفته رفته در اثر مشاهده قدرت و علم مطلق خدا و انکشاف مراحل توحید در وجود وی، دیگر از خود وجود و هستی ادراک نمی‌کند، تا آنکه برای بقا و حفظ آن یا برای جلب نفع و رفع ضرر کاری انجام دهد، خود را در دست قدرت پروردگار چون موم در مشت قوی پنجه‌ای خاضع و تسلیم ملاحظه می‌نماید. چون باطلوع خورشید حقیقت، و مشاهده جمال مطلق و حیات و علم مطلق، وجود خود را سراب دیده، و نمی‌تواند چیزی را برای خود و به مصلحت خود انجام دهد، هر کاری که ازاو در این صورت و این حال سر میزند کار حق است و بس.

بالجمله از آیه مبارکه: وَ أوحَینا إِلَیهِم فِعلَ الخَیراتِ استفاده می‌شود که امام کسی است که حقاً باید از مراتب نفس و خودی عبور نموده، و به مراحل توحید حقیقی وارد شده، و با وجود طلوع آفتاب عالمتاب، و ظهور ذات مقدّس حق جل و علا در مرائی کاینات و جلوه او در ماهیات امکانیه، از خود ظهور و بروز ندیده، بلکه اصل هستی خود را مندک در هستی حضرت مفیض الوجود بنماید؛ و فعل و گفتار او و سکون و حرکت او و قیام و قعود او و جنگ و صلح او فعل خدا گردد. اگر کسی به این مرحله رسید قابلیت امامت را به‌اذن خدا دارد و الا فلا.

امام با این خاصه‌ای که ذکر شد، چون فعلش فعل حق، و قولش قول حق می‌شود، لذا حجت است، چون فعل و قول حق حجت است.

کد خبر 5682839

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha