خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ فاطمه میرزاجعفری: «تونل سوم؛ بازنمایی مبارزات نیروهای انقلاب در سال ۱۳۵۷ با رژیم شاه» نوشته فاطمه الیاسی، یک رمان نوجوان با درون مایه بلوغ شخصیت و پر از خرده ماجراست و نویسندهاش تلاش دارد به مقابله با تحریف تاریخ پهلوی بپردازد و نشان دهد این رژیم چگونه سعی در بدنام کردن نیروهای مبارز انقلاب داشته است.
این رمان جزو آثار راهیافته به مرحله نهایی جشنواره داستان انقلاب و برگزیده بخش نوجوان جشنواره شهید اندرزگو نیز بوده است.
«تونل سوم» به تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ دوم رسیده است به همین بهانه گفتگویی با نویسنده جوان این کتاب داشتهایم.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* نحوه آشنایی شما با سوژه کتاب به چه شکل بوده است؟
من ساکن شهر همدان هستم و سوژه من یعنی شخصیت اصلی داستان (وحید) یک شخصیت واقعی است که اصالتاً کرمانشاهی است وخب از آنجایی که این شخصیت واقعی استاد دانشگاه من بودند، بسیاری از خاطراتشان را بیان میکردند که برای من بسیار جذاب و شنیدنی بود و به همین دلیل تصمیم گرفتم مصاحبههایی را داشته باشم و از خاطراتشان در کتاب استفاده کنم.
* دغدغه اصلی شما برای نگارش کتاب چه بود؟
به نظر من اختلافات و فاصله زیادی بین نسل جوان و نسلی که انقلاب را رقم زدند وجود دارد و این شکافی که بین نسلها به و جود آمده است میتواند آزاردهنده باشد و حتی ابعاد زندگی اجتماعی افراد را تحت تأثیر خود قرار دهد؛ گاهی اوقات نیز ممکن است زندگی فردی شخص را هم تحت تأثیر قرار دهد برای مثال ممکن است نوجوان و جوان امروزی ما دائم این سوال را بپرسد که چرا انقلاب را رقم زدند. به نظر من این شکاف نسلها باید از میان برداشته شود و تصور کردم اگر نوجوان و جوان ما بداند که چرا مردم در آن زمان تصمیم به انقلاب گرفتند و چه عاملی باعث شد مردم حکومت را تغییر دهند شاید کمی به آنها کمک کنم.
* از آنجایی که مخاطب اصلی کتاب شما نوجوانان هستند و ما در این سالهای اخیر شاهد وقایع اجتماعی زیادی بودیم که روی این نسل سرمایه گذاری میکردند چرا شما به جای پرداخت به موضوعات روز به وقایع سالهای ۵۷ پرداختید.
نگارش این کتاب مربوط به سال ۹۷ تا ۹۸ بود که اصلاً این مسائل به این شدت نبود اما باید توجه کرد که افرادی که در حال حاضر اعتراض دارند به اصل مسئله انقلاب اعتراض دارند و به نظرم اگر بخواهیم جواب این سوالات را بدهیم باید ریشه این کار را توضیح دهیم و بگوییم چرا انقلاب شد و اساساً چرا مردم خواستار ورود حاکم اسلامی و در دست گیری امور توسط او بودند.
به نظر من اختلافات و فاصله زیادی بین نسل جوان و نسلی که انقلاب را رقم زدند وجود دارد و این شکافی که بین نسلها به و جود آمده است میتواند آزاردهنده باشد و حتی ابعاد زندگی اجتماعی افراد را تحت تأثیر خود قرار دهد؛ گاهی اوقات نیز ممکن است زندگی فردی شخص را هم تحت تأثیر قرار دهد
* تا چه اندازه به این سوالات در کتاب پاسخ دادید؟
کاری که من نوشتم داستانی است و سعی کردم در قالب ماجراهایی که پیش میآید، موانع و واکنش شخصیتها به این سوالات پاسخ داده باشم و نوجوانان بعد از مطالعه کتاب پاسخ سوالات ذهنی خود را پیدا کند.
* برای روایت درست آن سالها اسناد و مدارک دیگری هم در اختیار داشتید یا خیر؟
من مطالعات بسیار زیادی را داشتم و شاید بیش از دو سوم زمان نگارش کتاب را به تحقیقات اختصاص دادم علاوه بر این منابع شفاهی بسیاری داشتم که با آنها مصاحبههای متفاوتی را در خصوص آن سالها انجام دادم. بسیاری از اسناد کتبی و کتابهای بسیاری هم بودند که با مراجعه به آنها میتوان دریافت که در سالهای ۵۰ چه اتفاقاتی رخ داده است و از آنجایی که احتمال تحریف تاریخ آن زمان کم است و ما میتوانیم با اعتماد بیشتری به آنها رجوع کنیم.
* شما خودتان متولد چه سالی هستید و آن سالها را از نزدیک لمس کردهاید؟
خیر؛ من متولد دهه هفتاد هستم.
* پس طبیعتاً نگارش چنین رمانی با این سوژه برای تان سخت بوده است؟
سختی کار آنجایی بود که من میخواستم توصیف فضاها را داشته باشم؛ چراکه دیدن چهره شهر کرمانشاه در سال ۵۷ سخت است. اینکه شکل خیابانها، پوششها، گویش مردم، معماری و ساختمان سازی نسبت به ۴۰ سال گذشته خب تغییرات بسیار زیادی داشته است و کرمانشاهی که در حال حاضر میبینیم با آن سالها متفاوت است. البته اتفاقات کلی مثل واقعه آتش زدن سینما یا خیلی از اتفاقات به این شکل را میتوانستم از منابع کتبی و مستند به دست آوردم ولی برای فضا سازی با سختی مواجهه بودم و چندین نقشه هوایی که در سالهای ۵۷ تا ۵۸ گرفته شده بود را به دست آوردم و از طریق مصاحبه با افراد قدیمی تر ساکن کرمانشاه سعی کردم تصویر سازی خوبی داشته باشم.
* تحقیق و نگارش کتاب چقدر زمان برد؟
تقریباً تحقیق کار دو سال و نیم طول کشید.
* عنوان و طرح جلد کتاب چطور انتخاب شد.
عنوان تونل سوم در کتاب کارکرد داشت و اگر دلایل انتخاب این نام را بگویم بخشی از داستان را توضیح دادهام اما اصلی ترین کارکرد این کتاب همین عنوان بود. طرح جلد هم با مشورت انتشارات و تصمیم گیری دوستان در نشر شهید کاظمی انتخاب شد.
* به نظر شما چقدر نیازمند روایت درستی از آن سالها هستیم به خصوص اینکه این زمان یک برهه اصلی از تاریخ کشور ماست و همانطور که اشاره کردید مخاطب جوان ما درباره این سالها سوالات بسیاری دارد.
بسیار مهم است و اهمیت آن به توان تأثیرگذاری هنر باز میگردد. هنر در تمامی قالبهای آنچه نویسندگی و هنرهای بصری تأثیر بسیاری بر روی مخاطب دارند ما در دوره مشروطه به بعد تأثیر ادبیات، موسیقی و نمایش را در جریان دادن و جهت دادن به مردم میبینیم. خب طبیعتاً وقتی ادبیات چنین قدرتی دارد پس واجب است که ما از این وضعیت استفاده کنیم و فکر درست را به جامعه تزریق کنیم.
اگر ما این فکر درست را با حرف اشتباه به مخاطب بگوییم از آنجایی که مخاطب بسیار باهوش است سبب بروز مشکل خواهد شد. برای مثال بسیاری از کارها با نگاه کاریکاتوری به نیروهای شاه و دستگاه آن زمان میپردازند در این شرایط مخاطب متوجه میشود که روایت درستی به او ارائه نشده است؛ واقعیت این است که نیروهای مقابل مردم در آن زمان قدرت زیادی داشتند و به این راحتی نبود که مردم بتوانند آن را پس بزنند. به نظر من چنین نگاههایی سبب عدم استقبال مخاطب از تاریخ آن زمان میشود به همین دلیل نگاه درست داشتن بسیار مهم است.
بسیاری از کارها با نگاه کاریکاتوری به نیروهای شاه و دستگاه آن زمان میپردازند به نظر من چنین نگاههایی سبب عدم استقبال مخاطب از مطالعه تاریخ آن زمان میشود
* مخاطب در مقابل کتاب شما با یک اثر داستانی رو به رو است و شاید نتوان در داستان اطلاعات کاملی از مشکلات و خرابکاریهای زمانه پهلوی به مخاطب ارائه کرد شما به عنوان نویسنده چطور به مخاطب پاسخ دادید و اجازه غلبه سیر داستانی به پاسخ این سوالات را ندادید.
یک تفاوت اساسی که کتابهای تاریخی با رمانهای تاریخی دارند این است که مستندات تاریخی نگاه کلی و از بالا به پایین دارند. به عنوان مثال ما در مستندات تاریخی میگوئیم که در سال ۵۷ حکومت عوض شد و انقلاب شکل گرفت ولی در رمان تاریخی خیلی جزئی به ماجرا میپردازیم. من در این کتاب یک نوجوان ۱۳ ساله به نام وحید در شهر کرمانشاه دارم و میخواهم تأثیر جا به جایی حکومت را روی زندگی وحید ببینم و نمیخواستم به صورت مستقیم وارد ماجرای انقلاب شوم و بگویم که در آن دوره خفقان علمی وجود داشت و نخبگان علمی فرصت بروز و ظهور نداشتند. این یک سیاست کلان است که در مستندات تاریخی به آن پرداخته میشود، اما من این سیاست کلان را در زندگی وحید به نمایش درآوردم زمانی که وحید یک اختراعی دارد و از طرف مدیر مدرسه سرکوب میشود، با نشان دادن این نمونه کوچک و بازتاب سیاست کلان به افراد جامعه مخاطب پی میبرد که سیاست کلانتری بالای سر جامعه بوده است و آن همان خفقان علمی است که در مستندات تاریخی به آنها پرداخته شده است.
* ما آثار زیادی درباره سالهای ۵۷ داشتهایم احساس نکردید که کتاب شما به نوعی تکرار مکررات باشد و با بازخورد خوبی از طرف مخاطب روبه رو نشود.
به نظرم اگر یک کار قوی باشد و بتواند مخاطب را جذب کند میتواند جای خود را در میان مخاطبان پیدا کند و البته ناگفتههای بسیار زیادی از آن سالها همچنان وجود دارد، افراد گمنامی هستند که لازم است ما آنها را پیدا کنیم و حرفهایشان را از آن سالها بشنویم.
نظر شما