به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نقاش خواهم شد» نوشته کارول فیو بهتازگی با ترجمه فرزانه مهری توسط نشر آفتابکاران چاپ و روانه بازار نشر شده است.
کارول فیودر سال ۱۹۷۱ در شمال فرانسه، در ساحل دریای مانش به دنیا آمد. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به مدرسه هنرهای زیبا میرود تا نقاش شود. تا سال ۲۰۱۲ نیز در زمینه نقاشی و هنرهای ویدئویی فعالیت میکند و در آکادمی شهر لیل، به تدریس هنرهای تجسمی میپردازد اما کم کم به سمت ادبیات کشیده میشود و اولین رمان خود را با نام «کاش زندگی مان فیلمی بی عیب و نقص بود در سال ۲۰۱۲ منتشر میکند. رمان «نقاش خواهم شد» پنجمین رمان اوست که در سال ۲۰۲۰ چاپ شد. او کتب متعددی نیز برای کودکان و نوجوانان و چند داستان کوتاه و جستار به رشته تحریر در آورده است.
کارول فیو در رمان نقاش خواهم شد به دغدغه مهم زندگی خود میپردازد و آن را در خلال گفتگوها و تجربیات سه دانشجوی هنرهای زیبا با خواننده در میان میگذارد. این مسئله که تحصیلات آکادمیک چه تأثیری ممکن است بر آینده جوانان داشته باشد و آموزشی که در مراکز دانشگاهی داده میشود و استادانی که خواسته یا ناخواسته رفتار نادرستی با شاگردان خود پیش میگیرند، چگونه امیدها و آرزوهای آنان را بر باد میدهند. این رمان روایت سرگشتگی جوانان در یافتن راه خود، شک و تردیدهایشان و در نهایت مواجهه با واقعیات اغلب تلخ زندگی است.
یکی از جذابیتهای این رمان آن است که نویسنده در طول داستان، خواننده را از ورای کلاسهای تاریخ هنر که دانشجویان در آنها شرکت میکنند. با هنرمندان و جنبشهای هنری مدرن آشنا میکند و نظری اجمالی بر تغییر و تحول تفکرات این برهه از تاریخ هنر غرب میاندازد. از ویژگیهای سبک نوشتاری کارول فیو، استفاده از ضمیر دوم شخص مفرد به عنوان راوی داستان است که اگرچه در ابتدا خواننده را کمی گیج میکند، در ادامه، این خطاب شدن با واژه «تو» او را به شخصیت داستان نزدیکتر میکند.
در بخشی از اینکتاب میخوانیم:
«روی زمین، تلی از مجلات، نشریات، تصاویر جمع آوری شده، بریده شده و پاره. ظهر است، اما امکان دارد نیمه شب باشد. نور سفید نئونها. پروژکتور را به برق می زنی. عکسی بریده شده از یک شماره قدیمی مجله وگ را روی آن سر میدهی.
چراغ را خاموش میکنی.
عکس بزرگ نمایی شده بر پرده ظاهر میشود. چندین مانکن از زاویه پایین دیده میشوند. با پاهای درشت در جلوی تصویر، و چهرههای پر افاده. با زغال طراحی، خطوط اصلی ترکیب بندی را میکشی، محورهای اصلی عکس را مشخص میکنی، بدنهای بیرون زده، شق و رق و مسحور کننده.
سوپر مدلهایی که دختران هم سن و سال تو درباره شأن خیالپردازی میکنند. مانکنهایی که تلاش میکنند شبیهشان شوند، اما هرگز موفق نمیشوند، تصاویری که بیمار میکنند، گاهی آدم را می کشند. به سگولن فکر میکنی، به ویدئویش کف یک لگن، نوار صدایی پر شده از عق زدنهایی در مانده.
پروژکتور را خاموش میکنی، نئونها را روشن میکنی.
با دستمال کهنه دودههای اضافی باقیمانده از زغال را پاک میکنی. از روی قفسه آهنی رنگها را انتخاب میکنی، قرمز کادمیوم، ابی کبالت و سفید تیتان. میخواهی رنگها را مستقیماً روی بوم مخلوط کنی. هربار این جمله دورن را به یاد می آوری، «هیچ چیزی زیباتر از رنگی نیست که داخل تیوپ بیرون آمده باشد.»
این کتاب در ۱۷۷ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۹۵ هزارتومان عرضه شده است.
نظر شما