۲۴ مرداد ۱۴۰۳، ۸:۴۲

آسیب شناس اجتماعی در گفت‌وگو با مهر:

اولویت اول دختران «استقلال در اجتماع» است

اولویت اول دختران «استقلال در اجتماع» است

ابهری گفت: از منظر روان‌شناسی، تجرد طولانی مدت ریشه بسیاری از آسیب‌های فردی و اجتماعی است. شاید مهمترین راهِ نجات از این بن بست، «پایین آوردن سطح توقعات» باشد.

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه- نگار احدپور اقبلاغ: امروزه در ایران تغییر الگوی همسرگزینی و نظام خانواده، ازدواج‌های ناموفق و طلاق‌های زودهنگام و بالا رفتن توقعات برای آغاز زندگی، تغییر در نگرش افراد و انتظاراتی که از زندگی مشترک دارند عملاً ازدواج جوانان را دچار مشکلات جدی کرده است که افزایش سن ازدواج را می‌توان یکی از این مشکلات دانست. افزایش چشم گیر میانگین سن ازدواج طی چند دهه اخیر در واقع زنگ هشداری را به صدا در آورده است و پدیده تجرد خودخواسته، نوعی سبک زندگی جدید به وجود آورده است. برخی پدر و مادرها احساس می‌کنند ازدواج فرزندانشان به تأخیر افتاده است و از این موضوع نگرانند، در حالی که فرزندان آنها احساس می‌کنند هنوز برای ازدواج زود است و باید به برنامه‌های دیگر زندگی‌شان بپردازند. به همین منظور با مجید ابهری، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی به گفتگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید:

مجید ابهری در گفت وگو با مهر، با بیان اینکه بررسی‌های کارشناسی و نتایج نظرسنجی‌ها از علل افزایش سن ازدواج، از دخالت عوامل مختلف اقتصادی؛ اجتماعی و فرهنگی در افزایش سن ازدواج حکایت دارد. گفت: از جمله علل اقتصادی می‌توان به فراهم نبودن شرایط برای ازدواج جوانان، اشتغال و مسکن، توقعات مادی غیر منطقی، مهاجرت در پی شغل و تحصیل اشاره کرد.

اصرار برای ادامه تحصیل قبل از ازدواج از علل افزایش سن ازدواج دختران است

وی افزود: این روزها دختران جوان و خانواده‌هایشان اولویت نخست شأن ادامه تحصیل و پس از آن یافتن کار است بدیهی است که طی کردن این مراحل یعنی دست یافتن به تحصیلات عالی و از سوی دیگر یافتن شغل مناسب و پس از آن تازه به فکر ازدواج می‌افتند و در آستانه سن ازدواج ۳۰ سالگی قصد می‌کنند ازدواج کنند. باید گفت شرایط مناسب در جامعه کنونی برای ازدواج و تمایل افراد به ازدواج از بین رفته است. گرچه بالا رفتن سن ازدواج هم برای پسران و هم برای دختران روی داده، اما به نظر یکی از جمعیت شناسان، در سال‌های اخیر افزایش سن ازدواج دختران به مراتب بیش از پسران اتفاق افتاده است. و این روند مشکلات خاصی را به لحاظ اجتماعی و جمعیت شناختی در آینده به دنبال خواهد داشت که لازم است به آن توجه ویژه شود.

امروزه بسیاری زنان صاحب شغل هستند و استقلال مالی دارند و همین امر موجب شده انگیزه کمتری برای ازدواج داشته باشند. از طرفی داشتن شغل وقت آنها را می‌گیرد و انگیزه و نشاط کافی را هم به آنها در زندگی می‌دهد، برای همین شاید کمتر به فکر تشکیل خانواده و ازدواج بیفتند

ابهری تصریح کرد: کاهش روابط خویشاوندی، ارتباط خانوادگی و کیفیت زندگی در افزایش سن ازدواج مؤثر است. ارزش‌ها در جامعه ما تغییر کرده و دیگر برخی از جوانان برای ازدواج تمایل و اشتیاقی ندارند و از امکانات لازم نیز برخوردار نیستند. همچنین در گذشته پدر و مادر احساس مسئولیت بیشتری می‌کردند ولی در حال حاضر آن فضای سنتی از بین رفته است. همچنین تورم و گرانی مسکن باعث شده پسران دیرتر از موعد مقرر به فکر ازدواج بیافتند از طرفی دیگر افزایش روابط خیابانی باعث شده که پسران دیرتر روی به ازدواج بیاورند. از اینجاست که سن ازدواج برای دختران بالا رفته است.

تغییر نگرش جامعه به ازدواج

وی افزود: عوامل فرهنگی نیز در تأخیر ازدواج مؤثر هستند که از جمله این موارد می‌توان به تغییر نگرش جامعه به ملاک‌های ازدواج، ناکارآمدی شیوه‌های سنتی انتخاب همسر، کاهش تعداد خواستگار دختران، تمایل پسران به ازدواج با دخترانی که ۷ تا ۱۰ سال از آنها کوچک‌ترند، تأخیر در ازدواج به ویژه در پسران اشاره کرد.

این پژوهشگر جامعه شناس در ادامه با اشاره به اینکه شکل گرفتن روابط از هم گسیخته یکی از پیامدهای افزایش سن ازدواج در دختران و پسران و فرارشان از تعهد و روابط سالم است، گفت: براساس مطالعات و مصاحبه‌هایی که انجام شده، درصدی از دختران مجرد سن بالا اعلام کرده‌اند حاضرند همسر دوم مردان متأهل شوند و در اصطلاح «زندگی در سایه» را بپذیرند؛ حالا برخی با مقاصد مادی و برخی برای به دست آوردن آزادی عمل و عده‌ای هم به خاطر نیازهای غریزی. نکته بعد، متأسفانه وقیح شدن برخی مردان متأهل جامعه است. از آن طرف مجرد ماندن دختران یک جامعه، تأثیر مستقیم بر آمار باروری و ولادت و شکل گرفتن نسل بعد دارد.

ابهری گفت: نزدیک شدن سن ازدواج به مرز دهه سوم زندگی، پیامدهای رفتاری و روانی تلخی برای جامعه امروزی به دنبال دارد. پژوهش‌ها در این باره از رابطه افزایش سن ازدواج و رواج تجرد با مفاسد و آسیب‌های اجتماعی حکایت می‌کنند و جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران مکرر در این باره هشدار می‌دهند. چرا که از منظر روان‌شناسی، تجرد طولانی مدت ریشه بسیاری از آسیب‌های فردی و اجتماعی است. شاید مهمترین راهِ نجات از این بن بست، «پایین آوردن سطح توقعات» باشد. به این معنی که تا وقتی دخترها در سن مناسب ازدواج قرار دارند، سخت گیری بی جا که با شرع و اخلاق هم در تضاد است نداشته باشیم و دختران نیز به نحوی تربیت شوند که به لحاظ ذهنی و نگرش‌ها ازدواج در اولویت نخست آنها باشد و البته دولت نیز جوانان را حمایت کرده و شرایط ازدواج آسان را فراهم کند. افزایش اشتغال و مسکن ارزان و آموزش مهارت زندگی به دختر و پسر در دوره دبیرستان و دانشگاه نیز می‌تواند از این آسیب جلوگیری کند.

وی افزود: در این بین، برخی عوامل اختصاصی مربوط به زنان است که موجب افزایش سن ازدواج در جامعه شده است که از جمله آن می‌توان به استقلال مالی زنان اشاره کرد، امروزه بسیاری زنان صاحب شغل هستند و استقلال مالی دارند و همین امر موجب شده انگیزه کمتری برای ازدواج داشته باشند. از طرفی داشتن شغل وقت آنها را می‌گیرد و انگیزه و نشاط کافی را هم به آنها در زندگی می‌دهد، برای همین شاید کمتر به فکر تشکیل خانواده و ازدواج بیفتند.

این محقق و آسیب شناس اجتماعی بیان کرد: از سوی دیگر دختران شاغل، خواستگاران به نسبت بیشتری دارند و همین امر موجب می‌شود ترس آنها از ازدواج نکردن و تجرد همیشگی کمتر شود و باعث می‌شود در انتظار مورد بهتر، مدام ازدواج را به تأخیر بیندازند.

ترس از شکست عشقی و طلاق

این جامعه شناس بیان کرد: بسیاری از دختر و پسرها، نسبت به ازدواج ترس و مقاومت دارند. آنها با دیدن آمار بالای خیانت و طلاق یا خشونت‌های خانگی که در بسیاری از زوج‌های جوان است، از ازدواج می‌ترسند و نمی‌خواهند آرامش خود را به خطر بیندازند. ممکن است فردی در خانواده‌ای بزرگ شده باشد که پدر و مادرش دائم در حال جر و بحث هستند؛ یا افرادی که دوران کودکی خود را در ترس از دعواهای والدینش گذرانده‌اند و این دعواها منجر به طلاق والدین شده است، در این صورت می‌ترسند با ازدواجشان، این تجربه‌ها برایشان تکرار شود.

وی تصریح کرد: در بسیاری از موارد جوانان از ازدواج می‌هراسند؛ چرا که درک درستی از ازدواج و مسئولیت‌های پس از آن ندارند. برخی دیگر نیز دچار ازدواج هراسی یا گاموفوبیا هستند، که یک اختلال است و درمان‌های روانشناختی را می‌طلبد.

نداشتن بلوغ روانی

ابهری گفت: برای تشکیل یک زندگی، تنها بلوغ جسمانی یا اقتصادی کافی نیست؛ بلکه باید پختگی لازم را پیدا کنند. این پختگی به شناخت روحیات و دنیای جنس مخالف توانایی ایجاد یک ارتباط صمیمانه مربوط می‌شود. مسلماً فردی که انگیزه‌ای برای ازدواج ندارد و نمی‌داند دنبال چیست، آمادگی ازدواج را نیز ندارد و مرتباً از آن فرار می‌کند. عامل دیگر این است که افراد معیارهای خاصی برای انتخاب همسر نیز ندارند.

ابهری افزود: علت دیگری که می‌توان برای تأخیر در ازدواج و افزایش سن ازدواج جوانان عنوان کرد بحث آرمانگرایی برخی افراد است، برخی به دنبال یافتن یک همسر همه چیز تمام هستند و این درحالی است که هیچکس در این جهان کامل نیست و همه ایراداتی دارند.

وی با بیان اینکه افزایش سن ازدواج در دراز مدت با آسیب‌هایی که به سلامت جسمی و روانی جامعه وارد می‌کند؛ میزان کارآیی جمعیت فعال را کاهش می‌دهد و کاهش بهره‌وری و تولید در جامعه نیز از دیگر تبعات آن است، تصریح کرد: از علل اجتماعی فرهنگی نیز می‌توان به مواردی چون مسئولیت پذیر نبودن جوانان، نگرانی نسبت به از دست دادن آزادی‌های فردی بعد از ازدواج، نبود شرایط مناسب برای پیدا کردن همسر مناسب؛ کمال طلبی افراطی که موجب وسواس تصمیم گیری در ازدواج می‌شود، نبود خودشناسی و خودباوری در جوانان، مدرک شریک زندگی، نقش فناوری‌های ارتباطی و تحولات ساختاری در الگوی ازدواج، اهمیت میزان تحصیلات و ادامه تحصیل، ترس، بی اعتمادی؛ تردید و. … را برشمرد.

ابهری عنوان کرد: پیامدهای افزایش سن ازدواج که تبعات اجتماعی زیادی به همراه دارد؛ می‌توان به آسیب‌ها و مضرات ازدواج دیرهنگام و نبود مسئولیت پذیری و بی توجهی به آن در سایر زمینه‌های زندگی، گرایش به ارتباطات غیر متعارف دختر و پسر، هدر رفتن طراوت سنین جوانی و بدخلقی در زندگی به دلیل ارضا نشدن نیازهای فرد، دل نگرانی والدین از ازدواج دیر هنگام فرزندان، افسردگی و اختلالات جنسی، پناه بردن به مواد مخدر و بسیاری از آسیب‌های دیگر اشاره کرد.

وی با بیان اینکه کاهش شدید میزان ازدواج جامعه را با مساله در حوزه خانواده روبرو خواهد کرد. گفت: ترس از آینده و نگرانی در برابر آینده، هراس از پیری، تنهایی و مرگ، احساس ناامیدی، نهادینه شدن چهار پدیده رقیب تشکیل خانواده، کاهش نرخ باروری تا زیر سطح جایگزینی، باروری سخت، رواج تک فرزندی از دیگر پیامدهای این مسئله اجتماعی است. در نهایت اینکه افزایش سن ازدواج در دراز مدت با آسیب‌هایی که به سلامت جسمی و روانی جامعه وارد می‌کند؛ میزان کارآیی جمعیت فعال را کاهش می‌دهد و کاهش بهره‌وری و تولید در جامعه نیز از دیگر تبعات آن است. خلاصه آنکه ایران به عنوان یک جامعه در حال گذار در شرایطی به سر می‌برد که ارزش‌ها و نگرش‌های افراد در حال دگرگونی است و متأسفانه ازدواج جایگاه قبلی خود را نزد جوانان ندارد. ازدواج دیگر به عنوان تنها سبک زندگی پذیرفته شده، یکه‌تازی نمی‌کند.

ابهری در پایان گفت: به نظر می‌رسد در ابعاد رفع موانع اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی؛ ازدواج و ایجاد و تقویت نگرش مثبت به ازدواج و خانواده، لازم است اقدامات مؤثری در اولویت برنامه ریزی های مسئولان قرار گیرد. در گذشته ازدواج حالت سنتی داشت و اکثراً نزدیکان اقدام به معرفی جوانان برای ازدواج با همدیگر می‌نمودند. اما مبحث ازدواج در جامعه امروزی که تا حدودی از حالت سنتی گذر کرده و به حالت مدرن تبدیل شده است و حالت نا به سامانی دارد.

کد خبر 5736869

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha