خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: وقتی از جنگ و هزینههای آن سخن به میان میآید، بلافاصله موضوعاتی همچون هزینههای مالی و جانی در فضای درگیری و نبرد از ذهن میگذرد اما این جنگها هزینههای پنهانی نیز دارند که از نگاهها دور میمانند.
مؤسسه «واتسون» دانشگاه «براون» در آمریکا نگاهی همهجانبه و فراگیر به این موضوع دارد و در فواصل زمانی مختلف با گزارشهای آماری خود هر دو روی آشکار و نهان جنگ و نظامیگری را به تصویر میکشد.
مؤسسه مذکور که همواره بر جنگهای پسا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ تمرکز دارد، در گزارش سپتامبر ۲۰۲۰ خود یعنی دقیقاً یک هفته قبل از بیستمین سال آغاز جنگهای آمریکا در گزارشی از بحران پناهجویی پرده برداشت و یافتههای آن نشان میداد که جنگهای آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر حداقل ۳۷ میلیون نفر را به اجبار در کشورهای افغانستان، عراق، پاکستان، یمن، سومالی، فیلیپین، لیبی و سوریه آواره کردهاست.
به نوشته مؤسسه واتسون، این آمار ۳۷ میلیون آواره یک تخمین محافظه کارانه است و به نظر میرسد آمار واقعی این آوارگیها به حدود ۴۸-۵۹ میلیون نفر نیز رسیدهباشد. در حالی که آمریکا تنها عامل مهاجرت از این کشورها نبودهاست، برخی معتقدند که این کشور از طریق ایجاد درگیری در برخی مناطق، نقشی تعیین کننده در ایجاد آوارگیها داشتهاست.
خسارات پنهان و ماندگار جنگافروزی آمریکا
مؤسسه واتسون در گزارشی با عنوان «چگونه مرگ از جنگ بیشتر عمر میکند: تأثیر طنینانداز جنگهای پس از ۱۱ سپتامبر بر سلامت انسان» که چند روز پیش منتشر کرده، نگاهی بسیار عمیقتر به تبعات جنگافروزی آمریکا دارد که در ادامه به خلاصهای از آن اشاره میشود.
تخریب اقتصادها، خدمات عمومی، زیرساختها و محیطزیست در اثر جنگ منجر به مرگهایی میشود که مدتها پس از رها شدن بمبها رخ میدهد و در طول زمان همواره جان مردم را در آن پهنه جغرافیایی تهدید میکند.
شمارش تلفات جنگی از هر نوع - نه فقط غیرمستقیم بلکه مستقیم - دشوار و از نظر سیاسی مورد بحث است. دادههای مرتبط با مناطق جنگی اغلب ناپدید میشود یا غیرقابل اعتماد و دسترسی به آن دشوار است. با اینکه فوتیها با تکنیکهای بسیار متنوع شمارش و ثبت میشوند اما شمارش اجساد پیچیده و بحثبرانگیز است و تخمین مرگ غیرمستقیم بسیار دشوارتر به نظر میرسد. برخلاف جنگ، این مرگ و میرهای پساجنگ لزوماً بلافاصله یا پس از نبردهایی که بسیاری از ناظران روی آن تمرکز میکنند، اتفاق نمیافتد.
مرگ بر اثر گرسنگی ممکن است ماهها یا سالها پس از پایان جنگ رخ دهد که دسترسی به غذا را مختل شدهاست. اغلب افراد متأثر از جنگ آواره و بیخانمان هستند و همین امر ردیابی آنها را دشوار میسازد. علاوه بر این، تفکیک مرگهای طبیعی با مرگهای متأثر از جنگ سخت است زیرا همانطور که گفته شد، در بسیاری از نقاط مردم از نرخ بالای فقر، بیماری، سو تغذیه رنج میبرند که خود از پیامدهای جنگ است.
در حالی که مردان بیشتر در جنگ جان خود را از دست میدهند اما زنان و کودکان بیشتر در اثر تأثیرات جنگ کشته میشوند.
در داخل همان کشورها، مناطق پر از آشوب و درگیری افزایش مییابد و مناطق روستایی اغلب خدمات دولتی کمتری برای بازسازی دارند و این اقشار به خاطر تخریب خدمات به ویژه مراقبتهای بهداشتی بسیار آسیبپذیرند.
جنگهای گذشته نشان دادهاند که تعداد مرگهای غیرمستقیم میتواند بسیار بیشتر از مرگهای مستقیم جنگی باشد - به عنوان مثال در جنگ کره دهه ۱۹۵۰، تخمینها حاکی از آن است که ۵ تا ۶ میلیون نفر به کام مرگ رفتند. در این میان تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد در نتیجه خشونت بلکه اکثریت آنها در اثر گرسنگی و سایر علل مرتبط با جنگ جان خود را از دست دادند.
در جمهوری دموکراتیک کنگو بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳، فقط ۱۰ درصد از ۳ میلیون قربانی به خاطر مرگ و میر ناشی از خشونت و جنگ جان باخته بودند.
خسارات ماندگار اشغال افغانستان و عراق
شمار کشتهشدگان مستقیم در مناطق جنگی پس از ۱۱ سپتامبر در افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه و یمن ۹۰۶ تا ۹۳۷ هزار نفر تخمین زده میشود اما در این میان ۳.۵۸۸ تا ۳.۷۱۶ میلیون نفر (۳.۵ و ۳.۷) مرگ غیرمستقیم اتفاق افتادهاست. در مجموع با احتساب شمار جانباختگان مستقیم و غیرمستقیم جنگ، رقم کل تلفات به ۴.۴۹۴ و ۴.۶۵۳ میلیون نفر (۴.۵ تا ۴.۶) میرسد.
در عراق، تحریمهای اقتصادی سازمان ملل در دهه ۱۹۹۰، سیستم مراقبتهای بهداشتی را تخریب کرد و بر سلامت جمعیت تأثیر منفی گذاشت؛ موضوعی که ارزیابی میزان مرگ و میر اولیه قبل از تهاجم آمریکا در سال ۲۰۰۳ به این کشور را غیرممکن میسازد. ضمن اینکه این کشور در سالهای گذشته سرشماری نداشت و در حال حاضر سیستم ثبت احوال برای ثبت ولادت و وفات در عراق ناقص است.
تخمین تلفات جنگ در عراق بحث برانگیز بودهاست. مقالهای در سال ۲۰۰۶ تخمین زد که حدود ۶۰۰ هزار عراقی به دلیل خشونتهای جنگی بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶ کشته شدهاند اما برخی اعتبار آن گزارش و دادههایش را زیر سوال بردند. دو سال بعد، در سال ۲۰۰۸، مطالعه دیگری تعداد مرگ و میرهای جنگی را در همان دوره زمانی ۱۵۱ هزار نفر تخمین زد.
چنین وضعیتی در افغانستان نیز حاکم است و این کشور هنوز از نعمت سیستم ثبت احوال محروم است تا خروجی گزارش بر آمار دقیقتری متکی باشد. مشکلات و مصائب مردم این کشور بر کسی پوشیده نیست. اگرچه آمریکا در سال ۲۰۲۱ نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج کرد و به طور رسمی به جنگی پایان داد که با تهاجم ۲۰ سال آغاز شدهبود، امروز افغانها با تبعات و رنجهای ناشی از دو دهه اشغال دست وپنجه نرم میکنند و میمیرند.
کودکان در وهله نخست و زنان در مرحله بعد، بیشترین آسیب را از جنگها میبینند. در مناطق جنگزده، کودکان در اثر ابتلاء به انواع بیماریها میمیرند به عنوان نمونه در این مناطق، احتمال مرگ کودکان در اثر بیماری اسهالی ۲۰ برابر بیشتر از خود جنگ است. همچنین آنها دچار سوءتغذیه شدید میشوند به طوری که در حال حاضر ۷.۶ میلیون کودک زیر پنج سال در افغانستان، عراق، سومالی، سوریه و یمن از سو تغذیه حاد رنج میبرند.
بنابراین تخریب اقتصاد، خدمات عمومی و زیرساختها بر اثر جنگ، تبعات ناگوار و زیانباری در پی دارد که برخی از آنها عبارتند از فقر، گرسنگی و سوءتغذیه حاد، جابجایی اجباری، مشکلات مربوط به زایمان و بارداری، بیماریهای عفونی مانند وبا و سرخک، بیماریهای عفونی و غیرواگیردار مانند سرطان، آسیبهای روانی، تبعیض و خشونت بینفردی به ویژه در قبال زنان.
نظر شما