خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری: همه کارشناسان و متولیان بحث حجاب و عفاف در کشور در این نکته اتفاق نظر دارند که مهمترین عامل اثرگذار در این حوزه که میتواند به رفع چالشها و مشکلات بیانجامد مسئله فرهنگ عمومی است و مشکل بیحجابی باید با روش فرهنگی چارهجویی شود.بیگمان یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی کشور رسانه ملی است که طیف وسیعی از مخاطبان را در سراسر کشور همراه دارد و میتواند در حوزه فرهنگسازی و گفتمانسازی نقش بیبدیلی ایفا کند. هرچند با توسعه شبکههای اجتماعی و رسانههای تعاملی این جایگاه با چالش مواجه شده است ولی هنوز رسانه ملی از برد وسیعی در عرصه پیامرسانی برخوردار است.
پس از ذکر این مقدمات شایسته است این پرسش مطرح شود که آیا رسانه ملی در طی چهار دهه گذشته توانسته به وظایف خود در عرصه عفاف و حجاب عمل کند و آیا اساساً برنامه جامعی در این حوزه دارد یا خیر؟ در همین راستا با امیدعلی مسعودی، مدیر گروه ارتباطات اجتماعی و عضو هیئت علمی دانشگاه سوره گفتوگو کردیم که متن آن را در ادامه میخوانید:
*به عنوان پرسش نخست بفرمائید که اصولاً رسانه ملی در حوزه عفاف و حجاب چه ظرفیتی دارد و چه نقشی میتواند ایفا کند؟
بین رسانههایی که در کشور هست رسانه ملی ما پرمخاطب ترین رسانه است یعنی درست است خیلی از شبکههای اجتماعی هست، رادیو هست، مطبوعات هست ولی اگر آمار بگیرید رسانه ملی همچنان پرمخاطب است. مثلاً وقتی یک سریال خوب پخش میشود از آن استقبال میشود و خود این ظرفیت خیلی خوبی است. بنابراین در همه قسمتهای تولیدات صدا و سیما به خصوص در حوزه برنامههای خانواده به خصوص سریالهای پربیننده و جذاب میتوان روی بحث حجاب کار کرد و حجاب را از حالت امر و نهی خارج کرد و به عنوان پدیده مفید و سازنده که میتواند جامعه را به سمت تعالی ببرد مطرح شد. پس رسانه ملی در این زمینه ظرفیت زیادی دارد.
*اینکه میفرمایید میشود در قالب رسانه ملی به تبیین مسئله حجاب پرداخت به صورت عینیتر منظورتان چه شکل برنامه سازی است که تا الآن اتفاق نیفتاده و اگر اتفاق بیفتد تأثیر مثبت خواهد داشت.
ما نتوانستیم ببینیم آنهایی که بی حجاب هستند چه میگویند. آنها عمداً مخالف دین نیستند و تا جایی که من میشناسم اغلب کسانی که بدحجاب هستند دارند به نوعی اعتراض میکنند. گاهی اعتراضشان به خانواده است، گاهی اعتراضشان به من معلم است، گاهی اعتراضشان به شمای خبرنگار است و گاهی اعتراضشان به دولت است. اینها معترضند و بی حجابی برایشان نوعی از اعتراض و نافرمانی مدنی است. ما باید ببینیم این نافرمانی مدنی چه مقدار میتواند روی باورها و ارزشهای همینهایی که مخالف حجاب هستند تأثیرگذار باشد و این بی حجابی چقدر جامعه را دچار آسیب میکند. باید در برنامههای تلویزیون همین مطالب را مطرح کنیم
من یادم هست یک زمانی بحث رأی گیری بود کسانی که مخالف رأی گیری بودند در رسانه ملی صحبت میکردند آنهایی هم که موافق رأی گیری بودند صحبت میکردند. این مقایسه خیلی مهم است. ما باید قدرت انتخاب را به مخاطب بدهیم. نمیتوانیم به زور به مخاطب بقبولانیم که الا و لابد حجاب خوب است. باید بگوییم انتخاب کن. اساساً دین اسلام دینی است که به انسان بلوغ فکری میدهد و عقلانیت را بر جامعه حاکم میکند ولی ما نتوانستیم این عقلانیت را حاکم کنیم. در خیلی از مسائل همینطور بوده و همیشه سلبی برخورد کردیم، ایجابی برخورد نکردیم. متأسفانه ما نتوانستیم فلسفه حجاب را در سطح جامعه بیاوریم.
از طرف دیگر باید در صدا و سیما آسیب شناسی بکنیم. کسانی بودند که در صدا و سیما آمدند شهرت پیدا کردند، به بهره مندی های مادی رسیدند ولی از ولی نعمت خودشان بریدند و متأسفانه این دسته از افراد خیلی بعد تبلیغی منفی نسبت به حجاب ایجاد کردند. لذا یک بخشی هم باید آسیب شناسی کنیم. از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که برخی برنامههای ما پدیده حجاب را به شکلی ایجابی تبلیغ نمیکند. من نمی گویم همه بازیگران و مجریان نحوه خاصی از پوشش را رعایت کنند ولی باید به همان حجاب معقول و مورد توجه اسلام دقت کنیم.
ما شاهدیم که برخی برنامههای صدا و سیما جذابیت دارد ولی به پدیده حجاب توجه نمیکنند. البته برخی سریالهای تاریخی که پخش میشود خیلی اثرگذار است و غیر مستقیم بحث حجاب را مطرح میکند ولی اگر در همان سریالها ما زیباییهای مصنوعی را ببینیم منظورم جراحیهای زیبایی است که برخی خانمهای بازیگر انجام میدهند، در مخاطب تأثیرگذار است. صدا و سیما باید بیشتر به سمت آدمهای طبیعی مثبت برود و به شکل جذاب و قابل قبول به ترویج حجاب بپردازد به نحوی که بیشتر حالت دعوت داشته باشد تا امر و نهی. امر و نهی هم جایگاه خودش را دارد ولی ما نباید آن را در قالب سریالها بیاوریم. به نظرم در این زمینه بحثهای اجتماعی خیلی خوب است. مثلاً جامعه شناسان بیایند صحبت کنند تا بیشتر خودمان را بشناسیم، ببینیم نیاکان ما پدرمان ما چگونه زندگی میکردند، چرا اینطور زندگی میکردند و اگر با حجاب بودند، لباسشان سنتی بوده موفق بودند یا نبودند و ما با وضعیتی که الآن داریم که برخی افراد حجاب را رعایت نمیکنند هزینه اش بیشتر از فایده اش نیست؟
*به نظر میرسد فارغ از تولید محتوای جذاب، نحوه نگرش مردم به رسانه ملی هم در این زمینه اثر دارد. ممکن است هرچه برنامه جذاب تولید شود ولی تأثیری که باید روی مخاطب داشته باشد ندارد چون مخاطب اعتماد کافی را به پیام رسانه ندارد. شما با این نظر موافقید؟
یک وقت این بحث مطرح میشود که جوانان ما یا اقشاری از جامعه به رسانه ملی کمتر اعتماد دارند یا برخی مخاطبان به شبکه اجتماعی توجه میکنند. باید توجه داشته باشیم که این مسئله فقط برای ما نیست و در آمریکا هم همینطور است، در اروپا هم همینطور است. شاید در ژاپن که مردم سنتی هستند و رسانههای مکتوب را دنبال میکنند اینطور نباشد ولی در اروپا همینطور است و جوانان خیلی به شبکههای تلویزیون توجه نمیکنند و فقط به برخی شبکههای رسمی اعتماد دارند.
در عین حال باید دقت کرد که خیلی از شبکههای اجتماعی و شبکههای بیگانه که باعث جذب شهروندان شدند منابعی ندارند و صرفاً از اخبار ما استفاده میکنند و همانها را منتشر میکنند و برایش میزگرد و تحلیل میگذرند. از این جهت صدا و سیما در بخشهای خبری باید از رقبا جا نماند. نمی گویم هر اتفاقی میافتد در رسانه ملی منتشر شود چون برخی خبرها باعث ناامیدی میشود، باعث رنجش مردم میشود. در عین حال در بحرانهای اجتماعی مثل سیل و زلزله صدا و سیما به خوبی عمل میکند و اطلاع رسانی میکند ولی در خیلی از مسائل مثل مسائل سیاسی از دشمنان و رقبای رسانهای عقب هستیم.
یک بخش مشکل هم به سیاست گذاری رسانه برمی گردد. ما باید در سیاست گذاری خودمان تجدید نظر کنیم. الآن شبکههای اجتماعی هست که خیلی از آنها به ضرر ما هستند و افکار عمومی را مسموم میکنند. در این شرایط اگر مخاطب به ما اعتماد نکند و خبر ما را قبول نداشته باشد حتی اگر جذاب ترین خبر و برنامه را بگذاریم مخاطب آن را قبول نمیکند و ترجیح میدهد همان برنامهها و اخبار فاسد را ببیند چون معترض است و اعتراض خودش را به شکلهای مختلف نشان میدهد.
نکته دیگر که میخواستم عرض کنم مسئله فرهنگ سازی است. الآن در حوزه حوادث رانندگی طبق آمارهایی که ارائه میشود سالانه چند هزار نفر در جادهها کشته می شودند. یک بخش این مسئله مربوط به جاده و ماشین است ولی خطای انسانی هم بالا است. یکی از مواردی که در سالهای اخیر باعث کاهش حوادث شده است فرهنگ بستن کمربند است. ما چکار کردیم رانندگان نه فقط به خاطر جریمه بلکه برای ایمنی خودشان کمربند میبندند؟ در عین حال هنوز نتوانستیم در مسائل دیگر مثل چراغ راهنمایی رانندگی برای خیلیها فرهنگ سازی کنیم. طبیعتاً یک بخش از این فرهنگسازی بر عهده رسانهها است.
*شما به بحث سیاست گذاری رسانه اشاره کردید. یک ادعایی که برخی مطرح میکنند این است که رسانه ملی بی حجابی را به عنوان واقعیت بخشی از جامعه ایران نمیپذیرد و معمولاً بانوان بدحجاب جز در برخی ایام مثل ایام انتخابات توسط رسانه سانسور میشوند و همین مسئله رسانه را برای اینکه بتواند تأثیرگذاری مثبت انجام دهد دچار مشکل میکند. دیدگاه شما چیست؟
من با این نظر مخالفم. حجاب دستور الهی است و ما نمیتوانیم در رسانه ملی نشان دهیم که اگر خانمی پوشش نداشته باشد مشکل ندارد. اگر طرف به عنوان اعتراض بدحجاب باشد و شما به او جواب بدهید خوب است ولی اینکه میدان را در اختیار کسانی بگذاریم که به اوامر الهی توجه نمیکنند درست نیست. من از این نظر با صدا و سیما موافقم که بدحجابی نباید نمایش پیدا کند اما برخورد مناسب با بدحجابی فرق میکند با اینکه تبلیغ بدحجابی کنیم. بله، برخورد با بی حجابی باید انسانی باشد، باید ایجابی باشد، سلبی نباشد یعنی نگوییم اینها کافرند یا اینها را جریمه کنیم ولی در عین حال نباید بی حجابی را در رسانه نمایش بدهیم.
اساساً قرار نیست جامعه ما بدحجاب شود قرار است به جامعه حق انتخاب دهیم. اگر شما با خیلی از این افرادی که حجاب را رعایت نمیکنند صحبت کنید میبینید مسلمان هستند و دین را قبول دارند اما اعتراض دارند اعتراضشان هم مربوط به حجاب نیست، مربوط به مسائل اقتصاد و اجتماعی و سیاسی است. پس اینها اعتراضی به اسلام ندارند و به جامعه اسلامی تعلق دارند. از سوی دیگر رسانه ملی باید حرمت جامعه اسلامی را نگه دارد ولی این معنایش این نیست تعدادی از فرزندان ما که باور دیگری دارند را مرتد و مخالف نظام بدانیم. ما باید تلاش کنیم که این دو باور را تا حد ممکن به هم نزدیک کنیم.
به نظرم ما به جای اینکه به بدحجابی بپردازیم باید زیبایی حجاب را بگوییم. هر چیزی جذاب باشد مردم میپذیرند. ما حجاب را طوری معرفی کردیم که جوانان ناراحت هستند و فکر میکنند اشتباه است. همانطور که قرآن میفرماید باید حجاب را در زمینه مثبتش معرفی کنیم. در آن صورت حق انتخاب را به جوانانمان دادیم و دیگر نمیگویند حجاب اجباری است. خیر، این حجاب اختیاری است و ما باید آن را از حالت اجباری که افراد را جریمه کنیم و سخت بگیریم خارج کنیم.
*با تمام این توضیحاتی که گفته شد از دیدگاه شما مهمترین چالش یا اشکالی که در کار رسانه ملی در کار عفاف و حجاب بوده چه هست؟
در مقام جمع بندی میخواهم عرض کنم ما بیشتر از آنکه به مخالفت با مخالفان حجاب بپردازیم به موافقت با موافقان حجاب بپردازیم. صدا و سیما باید مدافع حجاب باشد، نه مخالف بدحجابی. بدحجابی هست ما باید بدحجابی را با ارشاد و بشارت و از جنبه تبلیغات مثبت حل کنیم و جذابیتهای جذاب را بیشتر معرفی کنیم و هزینههای بدحجابی را برای جامعه مطرح کنیم. من یک مثال بزنم. من در دهه شصت خبرنگار بودم. آن سالها یک سلسله قتل زنان اتفاق افتاد و چندین نفر بی گناه کشته شدند که تنها گناهشان اعتماد به فرد قاتل بود. من با شخص قاتل مصاحبه کردم. اساساً این مشکل ناشی از یک دوستی بود که بر مبنای عرف اجتماعی و اخلاق اسلامی نبود و طبیعتاً این ازدواجها به بن بست میرسد. به همین جهت این شخص تصمیم گرفته بود از همه زنها انتقام بگیرد. پس لغزش اولیه همان ارتباط نادرست بود. من نمیخواهم بگویم بی حجابی همیشه به قتل و جنایت میرسد ولی آسیبهای فراوانی دارد.
نکته دیگری که میخواهم عرض کنم این است که جامعه دوقطبی نشود. صدا و سیما باید به گونهای عمل کند که همه را با هم ببیند و در عین حال تبلیغ بی حجابی نشود. مسئله حجاب این است که زن خودش را محافظت کند نه اینکه کار نکند، رفت و آمد نکند. الآن در نظام ما بیشتر دانشجویان خانمها هستند. حرمت زن در جامعه ما حفظ شده است و این بی حجابیهایی که مشاهده میشود نافرمانی مدنی است که جز خصلتهای آدمی است و انسان هرجا احساس کند حقش ضایع شده است اعتراض میکند.
نظر شما