به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «کودکان کار قربانی گریزی مسئولان و بد سرپرستی!» به مصائب و مشکلات کودکان کار و خانوادهای آنها پرداخت و راهکارهای قانونی و مردمی را برای کمک به آنها بررسی کرد.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
حتماً برای شما هم پیش آماده در حالی که پشت چراغ قرمز یا وسط ترافیک تهران هستید، کودکی خردسال یا نوجوانی که اکنون باید در مدرسه باشد میخواهد شیشه ماشین شما را پاک یا به شیوهای دیگر مقداری پول از شما طلب کند. از طرفی دیدن کودکان در این وضعیت موجب رقت قلب میشود و شهروندان تلاش دارند هر مبلغی که میتوانند به آنها کمک کنند و از طرف دیگر همه دیده یا شنیدهاند که این کودکان بخشی از مافیای گدایان تهران هستند که به همراه مافیای زباله گردها و دیگر گروهها به شکل مدیریتشده از کارگری تا گدایی انجام میدهند و بخش عمده درآمد آنها نیز از سوی همین مافیا به عنوان کمیسیون محل از آنها گرفتهمی شود. درآمدی که به گفته مسئولان مربوط حداقل آن از حقوق معمول یک کارمند در شهر تهران نیز بیشتر است.
بر اساس تخمینهای مختلف مسئولان ۵۰ تا ۹۰ درصد خردسالان و نوجوانانی که سر چهارراهها کار میکنند، حتی ایرانی هم نیستند و به منظور سوءاستفاده مافیا وارد شهر شدهاند و حتی اگر در دورهای برخی از آنها نیز جمعآوری شوند، با طی یک دوره دوباره از سوی سرپرستان خود سر خیابانها یا سطلهای آشغال بازگردانده میشوند و البته به راحتی نیز قابل جایگزینی توسط افراد دیگر نیز هستند. از سوی دیگر همین روند درآمدزایی موجب شده برخی از خانوادهها که عمدتاً اتباع غیرایرانی نیز هستند، فرزند آوری برای سودجویی گروهای مافیایی را در دستور کار خود قرار دهند و فارغ از وظایف آموزشی و تربیتی فرزندان خود ترجیح دهند فرزندانشان از همان زمان کودکی در شرایطی سخت مشغول به کار شوند.
حال این کودکان هستند که در میان سودجویی بزرگسالان در حال آسیب دیدن هستند و همین مسئله موجبشده برخی از شهروندان به منظور کم کردن این آسیب مقداری خوراکی از غذا تا تنقلات معمولی را در وسایل نقلیه و همراه خود برای ارائه به این کودکان داشته باشند و به جای اینکه با پول دادن عملاً جیب مافیا را پر کنند، به نحوی شکم خردسالان و نوجوانان گرسنه را سیر کنند. از سوی دیگر این واقعیت نیز وجود دارد که بخش قابلتوجهی از این فرزندان متعلق به خانوادههایی هستند که از نظر اقتصادی وضعیت مناسبی ندارند و این خانوادهها بهرغم میل باطنی خود مجبور هستند کودکان خردسال خود را سر چهار راهها یا در کوره پزخانهها مجبور به کار سخت کنند.
کمکهای مردمی و سازمانی به کودکانکار
در این میان نهادهای حمایتی از کمیته امداد خمینی (ره) و بنیاد مستضعفان گرفته تا بهزیستی و دیگر سازمانهای حمایتی نیز تلاش کردهاند، به نحوی تأثیر مثبتی برای ساماندهی این وضعیت داشتهباشند و با روشهای مشارکت نیکوکارانه مردمی مبالغی هر چند ناچیز را برای کمک به این خانوادهها به منظور مراقبت صحیح از فرزندان آنها جمعآوری کنند و البته هیئتهای مذهبی و خیریههای مردمنهاد بسیاری نیز وجود دارد که با جمع آوری کمکهای حتی اندک مردمی در حال انجام کارهای بزرگی در کشور هستند.
با وجود همه اینها، اما همواره راه سوءاستفاده برای متقلبان یا حتی برخی از افراد که به این نوع کمکهای خداپسندانه و انسان دوستانه عادت کردهاند، باز بوده و این عده که بخش اعظم آنها نیز معتاد هستند، ترجیح میدهند به جای تلاش برای کار کردن، فرزندان خود را به کارهای سخت مشغول کنند.
راهکار قانون برای مقابله با سوءاستفاده از کودکانکار
در بسیاری از کشورها به منظور جلوگیری از سوءاستفاده از کودکان، به سادگی و به صرف مشاهده اینچنین رفتاری از طرف والدین یا سرپرستان، کودک از آنها جداشده و به خانوادههای دیگری که شرایط لازم را دارند، واگذار میشود و حتی این پیش بینی قانونی نیز اندیشیدهشده تا والدین یا سرپرستان به دلیل چنین رفتاری با مجازاتهای سنگینی روبهرو شوند. در ایران نیز از خرداد ماه سال ۱۳۹۹ و با تصویب قانون حمایت از اطفال و نوجوانان به نوعی حمایتهای قانونی نسبت به این بخش از جامعه تجمیع و در موارد زیادی سوءاستفاده از اطفال و نوجوانان مورد جرم انگاری قرار گرفت و حتی در این قانون به منظور ایجاد زمینههای همکاری با سایر نهادها، تشکیلات دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان قوه قضائیه نیز پیش بینی شدهاست.
قانون گریزی نهادهای مسئول
با همه این قانون گذاریها، اما اتفاقاتی که در خیابانها میافتد نشان میدهد هنوز این قوانین نتوانسته است آنچنان که باید مشکل کودکان کار را حل کند و هنوز مسیر سوءاستفاده از آنها باز است. در بسیاری از موارد اورژانس اجتماعی اهمیت خاصی برای این نوع سوءاستفادهها قائل نیست و حتی بعد از جمع آوری این کودکان طی مدت بسیار کوتاهی سرپرستان به راحتی مسئولیت آنها را دوباره در دست خواهند گرفت و مسیر برای بازگرداندن چندباره این کودکان به سرچهارراهها همواره باز است و همین مسئله نشان میدهد عملاً سازمانهای متعددی که در این خصوص مسئولیت دارند به وظایف خود به شکل کامل عمل نمیکنند.
راهکار مشکل کودکانکار
یکی از مشکلاتی که همواره در خصوص ساماندهی کودکان بدسرپرست گفته میشود وضعیت آنها بعد از سلب مسئولیت از سرپرستان آنهاست و همیشه این سوال مطرح شده که بعد از این اتفاق قرار است چه سرنوشتی پیش روی این کودکان باشد. در این میان با توجه اینکه حدوداً ۳ میلیون زوج در کشور درگیر ناباروری هستند و از سوی دیگر خانوادههای بسیاری در کشور هستند که مایلند سرپرستی این کودکان را بپذیرند، به نظر میرسد پاسخ این مشکل به راحتی در دسترس باشد.
همانطور که در کشورهای بسیاری این مشکل به همین شیوه حلشده و از سوی دیگر این اتفاق هشداری برای سرپرستانی خواهد بود که این نوع سوءاستفاده از کودکان را حق خود فرض کردهاند. در مجموع جسارت مراجع قانونی در اجرای قانون به همراه استفاده از ظرفیتهای مردمی که در قانون برای سرپرستی کودکان بدسرپرست پیش بینی شده میتواند کودکان کار را از سرچهارراهها، کوره پزخانهها، سطلهای زباله و مانند آنها جمعآوری کند.
نظر شما