به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «شهادتنامه حسین (ع) و شهیدان کربلا؛ سیر نهضت حسینی بر اساس کهنترین منابع» نوشته محمدهادی زاهدی توسط انتشارات بهنشر (آستان قدس رضوی) منتشر شده است.
از گذشته تاکنون، از قرنها پیش درباره واقعه عاشورا کتابهای متعددی تألیف و تدوین شدهاست. کتابهایی که به عنوان «مقتل» شناخته میشوند و تلاش شدهاست تا همه اتفاقات آن روز با ذکر جزئیات افراد، گفتهها و حوادث و مکان در این کتابها بیاید. این کتابهای قدیمی در گذر زمان مورد توجه نویسندگان، تاریخ نگاران، ادیبان و شعرا قرار داشته و علاوه بر بازنویسی، اختصار و شرح و بسط، از آنها به عنوان منبع نگارش کتب دیگر در سبکهای مختلف استفاده شده است.
در اینکتاب سیر تاریخی نهضت حسینی بر مبنای ده منبع کهن از کهنترین منابعی که روایت کربلا را داشتهاند، از آغاز ماجرای خلافت یزید و قیام و حرکت حضرت ابا عبدالله مطرح شده است.
محمدهادی زاهدی نویسنده ایناثر، با آوردن ۱۰۹ عنوان همه رویدادهای قیام حسین (ع) را با استفاده از همان منابع ده گانه، همراه با توضیحاتی مفید در پانوشت صفحات ذکر کرده است. امتیاز این اثر تکیه بر قدیمیترین منابع است که مجالی فراهم میآورد تا شباهتها و تفاوتهای مقاتل را دریابیم و کاستیها (برخی منابع برخی وقایع را ذکر نکردهاند) روشن شود.
نویسنده کتاب میگوید در این اثر تلاش شده متون عربی با اعراب گذاری به خوانندگان ارجمند تقدیم شود تا به خوانش آن کمک کرده باشد و ضبط اسامی و اماکن با اعراب در اختیار خواننده محترم قرار گیرد و برای این کار از کتابهایی مانند تاج العروس و قاموس و امثال آن استفاده شده است.
امالی صدوق، مقتل ابی مخنف، الامامه و السیاسه، اخبار الطوال، اخبار الدولة العباسیه، انساب الاشراف، مقتل الحسین بن علی بن ابی طالب، مروج الذهب، منابع مورد استفاده در این مقتل یا شهادت نامه است.
کتاب «شهادتنامه امام حسین (ع) و شهیدان کربلا» با آغاز ماجرای اعلام ولیعهدی یزید آغاز میشود، با جریان مخالفتهای عوام و خواص ادامه مییابد، با ماجرای مسلم بن عقیل رنگ خون به خود میگیرد و همراه با کاروان امام حسین (ع) از مکه تا کربلا پیش میآید، با قهرمانان کربلا یک به یک قصه میگوید و با حماسه زینبی به اوج میرسد و با بیان سرنوشت یزید به پایان میرسد.
نظم و توالی متن شهادتنامه، از نقاط قوت این کتاب است و پاسخگویی به شبهات پر بسامد در فضای مجازی بر اساس دلایل تاریخی مانند «قصه آب و پرسشهای مربوط به آن»، «جغرافیای کربلا»، «ترکیب جمعیتی کوفه» و غیره از مطالب مورد اشاره این کتاب است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«حسین تجلی بخش تمام خوبیهای انسانی بر روی زمین است؛ عشق و محبت، ایمان و صلابت، انساندوستی و مدارا، دینباوری و مردمداری، بزرگواری و گذشت، ایثار و جوانمردی… در فرهنگ حسین به زیبایی و روشنی متبلور شدهاند. حسین آیینهای خدایی است که در یک ظهر تبآلود، نور حق را در گستره زمین بازتاباند و شعاع نور خدا را تا ابد در زندگی انسان جریان بخشید.»
***
نکته بسیار مهمی که در این سخنان وجود دارد، این است که حسین بیش از هر چیز در این ماجرا نگران مردمانی است که با کشتن او به تیره بختی و خشم خدا دچار خواهند شد و سرنوشتی بسیار دردناک را برای خود رم خواهند زد و تاریخ گواه است که مردم کوفه و کسانی که حسین را کشتند، به فرجامی بسیار دردناک دچار شدند و سخن حسین (ع) در مورد آنان واقعیت یافت.
کوفه پس از شهادت حسین (ع) تا چند قرن بعد، روی خوش ندید و همواره درگیر صحنههای خونین بود. هنوز سر بریده حسین (ع) در کوفه بود که در پی ماجرای عبدالله بن عفیف ازدی، بین عربهای شمالی و جنوبی جنگ درگرفت و پس از آن ماجرای توابین رقم خورد که در آن، چهار هزار نفر از مردم کوفه که به خون خواهی حسین (ع) قیام کرده بودند، در عین الورده کشته شدند و پس از آن، قیام مختار بن ابو عبید ثقفی که در آن، همه قاتلان و شرکت کنندگان و صحنه گردانان کربلا از دم تیغ گذشتند و کشته شدند و پس از آن، تسلط مصعب بن زبیر بر کوفه و خونهایی که توسط او ریخته شد و پس از آن جنگی که بین عبدالملک مروان و مصعب بن زبیر در گرفت و به کشته شدن مصعب توسط امویان انجامید و…
و همه این اتفاقات خونبار در کمتر از یک دهه پس از شهادت حسین (ع) روی داد و داستان خون در کوفه، داستانی طولانی است که نیازمند تدوین چندین کتاب مفصل است.
***
اما طبری میگوید: وقتی یاران حسین (ع) دیدند که دشمنان، میدان را تنگ کرده اند و حسین (ع) در معرض خطر است و هر لحظه ممکن است به او آسیبی وارد شود، با یکدیگر رقابت میکردند تا در کنار حسین (ع) بمانند و برای دفاع از حسین (ع) شهید شوند. در این میان عبدالله و عبدالرحمن فرزندان «عَزرَۀ غفاری» جلو آمدند و گفتند: السلام علیک یا ابا عبدالله! دشمن ما را محاصره کرده و ما دوست داریم که از تو دفاع کنیم و در پیشگاه تو به مقام شهادت نائل شویم. حسین (ع) برایشان دعا کرد و گفت: نزدیک من بمانید.
آن دو برادر در کنار حسین (ع) ایستادند و از او در برابر حمله دشمن محافظت میکردند و یاران دیگر خود را نیز تشویق میکردند تا در راه دفاع از حسین تا شهادت مقاومت و ایستادگی کنند.
***
شیخ مفید ماجرای سخنرانی امام را به این ترتیب نقل کرده است که: «حسین (ع) اوایل شب یارانش را جمع کرد. امام سجاد (ع) روایت میکند که من بیمار بودم، اما هنگامی که دیدم پدرم، یارانش را دور هم جمع کرده است، نزدیک شدم تا صدای پدرم را بشنوم و ببینم که به یارانش چه میگوید. شنیدم که پدرم به یارانش گفت: من با بهترین ستایشها، خدا را ستایش میکنم، من خدا را شکر میکنم، چه در هنگام آسایش و چه در وقت گرفتاری و بلا، خدایا! تو را شکر که ما را به وسیله نبوت، کرامت و منزلت بخشیدی، قرآن را به ما آموختی، فهم دین خودت را به ما عنایت کردی و به ما چشم و گوش و قلب دادی. خدایا! ما را در میان شکرگزاران خود بپذیر و سپس فرمود: من در روی زمین یاران و همراهانی بهتر و با وفا تر از شما سراغ ندارم و خانوادهای خوبتر و همراهتر از اهل بیت خود نمیشناسم. خدا به شما خیر عنایت کند! بدانید که من فکر نمیکنم از دست اینها رهایی یابم. من به شما اجازه میدهم که همگی بروید. من شما را حلال کردم و هیچ توقع و خواستهای از شما ندارم. الان که شب فرارسیده و تاریکی بر همه چیز پرده انداخته است، برخیزید و از اینجا بروید! برادران، پسران، پسران برادر حسین (ع) و فرزندان عبدالله بن جعفر یک صدا گفتند: هرگز چنین کاری نمیکنیم ما بمانیم و تو کشته شوی؟ خدا چنین روزی را نیاورد!
اولین کسی که این سخنان را گفت، عباس بود و پس از او نیز دیگران، مانند این سخنان را گفتند.
اینکتاب با ۲۳۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۸ هزار تومان عرضه شده است.
نظر شما