به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «تعقیب و آزار و هنر نوشتن» نوشته لئو اشتراوس بهتازگی با ترجمه یاشار جیرانی و شروین مقیمی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۱۹۸۸ توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو منتشر شده است.
لئو اشتراوس نویسنده اینکتاب نظریهپرداز یهودی آلمانیآمریکایی است که پس از مهاجرت به آمریکا در دانشگاه شیکاگو مشغول به تدریس در حوزه فلسفه سیاسی شد. در آثار مکتوب خود هم بیشتر به فلاسفه یونان باستان چون ارسطو و افلاطون پرداخت. یکی از موضوعات مورد علاقه او ارتباط فلسفه و سیاست بود که موضوع اصلی کتاب «تعقیب و آزار هنر نوشتن» هم همین است. او در اینکتاب با نوشتن شرح بر اندیشههای ابنمیمون، یهودا هلوی و اسپینوزا در پی اینمساله است.
فلاسفه، اندیشهها و بینشهای فلسفی خود را از جامعه سیاست و عموم مردم پنهان میکنند. این، نظری است که اشتراوس دارد و میگوید علت اینکار فلاسفه این است که اعتقاد دارند جامعه سیاسی یا شهر، ظرفیت درک و پذیرش ایننظریات را ندارند. اما همزمان با هنر نوشتن، آنها را در اختیار یکاقلیت قرار میدهند؛ اقلیتی که میتواند بفهمد. اشتراوس میگوید فهم فلسفه سیاسی مستلزم نوعی هنر خوانش یا هنر خواندن بین خطوط است.
اشتراوس درباره مقالاتی که در اینکتاب چاپ کرده، میگوید ایننوشتهها به یکمساله واحد میپردازند: نسبت میان فلسفه و سیاست. او در مقاله «تعقیب و آزار و هنر نوشتن» درباره بعضی پدیدارهای مشهور قرن بیستم، بهتعبیر خود به اینمساله وضوح بخشیده است. او هنگام مطالعه فلسفه یهودی و اسلامی قرون میانه با اینمساله آشنا شد. سهمقاله دیگر کتاب هم اینمساله را در اندیشههای هلوی، ابنمیمون و اسپینوزا کند و کاو میکنند.
گفته میشود «تعقیب و آزار و هنر نوشتن» شاهکلید ورود به آثار و تفکر لئو اشتراوس است و کسی که آن را متوجه شود، فلسفه سیاسی اینفیلسوف آلمانی را فهمیده است.
کتاب پیشرو ۵ فصل یا مقاله دارد که عناوینشان به اینترتیب است: «مقدمه»، «تعقیب و آزار و هنر نوشتن»، «خصیصه نوشتاری راهنمای سرگشتگان»، «قانون عقل در کتاب الخزری» و «چگونه رساله الهیاتیسیاسی اسپینوزا را مطالعه کنیم؟»
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
ابتدا فیلسوف، یعنی نخستین همصحبت شاه، به قانون عقل اشاره میکند. زیرا شاه، که پاگان است، نخست به سراغ یکی از نوادگان معنوی ارسطوی پاگان میرود. فیلسوف به دو شیوه خود را نشان میدهد: از طریق آنچه میگوید و از طریق شیوهای که آن چیز را میگوید. او از طریق محتوای سخنش میتواند خود را به مثابه پیرو فرقه فلسفی خاصی، یکی از انواع ارسطوگرایی، نشان دهد. اما فلسفه با ارسطوگرایی یکی نیست. برای شناسایی فیلسوفی که درون شخص ارسطویی وجود دارد، باید نخست به شیوه سخن گفتن او گوش سپرد.
در حالی که مسیحی و یهودی توضیحات خود را با «credo» [باور دارم] شروع میکنند، فیلسوف هرکدام از دو سخن خود را با «non set» [اینطور نیست] شروع میکند. نخستین کلمه فیلسوف [لیس] بیانگر نوعی انکار است: فلسفه نخست به مثابه انکار چیزی نمایان میشود، یا اگر بخواهیم از تفسیر هگل از signum reprobationis [داغ عدم پذیرش] که هماوردی راستکیش آ» را بر پیشانی اسپینوزا یافته بود استفاده کنیم، فلسفه نخست به مثابه عدم پذیرش [یا رد] چیزی نمایان میشود. فیلسوف مثل مسیحی و یهودی با «من» و مثل مسلمان با «ما» آغاز نمیکند. در واقع، بجز استثنایی که بلافاصله به آن اشاره خواهد شد، او هرگز در قالب اولشخص سخن نمیگوید: او دائما از «فیلسوفان» سخن میگوید، گویی خودش در زمره آنان نیست. اگر نویسنده و شاه به ما نمیگفتند که او فیلسوف است، نمیتوانستیم مطمئن باشیم که او فیلسوف است.
اینکتاب با ۲۷۱ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۱۷۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما