به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از نیویورک تایمز، «باومگارتنر» چه نوع رمانی است؟ رمانی دوست داشتنی، شیرین شیرین. عجیب است اما شاید برای طرفداران آستر چندان عجیب نباشد که «باوم گارتنر» را در مجموعه آثار او بیابند. او که ۲۰ رمان نوشته، همواره به دنبال موتیفها و عناصر خاص خود است. مقدار زیادی از این عناصر در کارهای او و از جمله رمان جدید او وجود دارد. در شروع، ما یک قهرمان مرد جدی و نماینده خود نویسنده را داریم (آستر یک نام خانوادگی در رمان هم هست). ما ناپایداریهای روایی داریم که وادارمان میکند از دیدگاه سای باومگارتنر و سپس از دیدگاه برخی از راویهای خارج از صحنه بخوانیم؛ و همین است که آستر مینویسد: شاید این آشفتگی عجیب به خواننده کمک کند تا وضعیت ذهنی قهرمان ما را در آن لحظه خاص درک کند. آستر همچنین از اشعار و قطعاتی که باومگارتنر و همسر مردهاش، آنا نوشتهاند، مینویسد. هجوم به گذشته خود؛ و استعارههای گستردهای که نیاز به رمزگشایی دارند. بنابراین قطعاً این رمان هم یک رمان پل آستری است؛ هر چند لطیفتر و کمتر بازیگوشانهتر از برخی کارهای دیگرش.
«باومگارتنر» درباره حالتهای روحی متضاد است. قهرمان یک استاد فلسفه است که تقریباً ۱۰ سال پیش در یک تصادف عجیب همسرش را از دست داده و بین آویزان ماندن و رها کردن او - یا حتی دور کردنش - گیر کرده است. او به مادران و پدران عزادار فرزندان مرده خود، به کودکان در سوگ والدین مرده خود، به زنان در سوگ همسران مرده خود، به مردانی که در سوگ همسران مرده خود مینشینند و اینکه رنج آنها تا چه اندازه به عواقب قطع عضو شباهت دارد، میاندیشد. یک بدن زنده، و فرد گمشده زمانی به یک فرد زنده دیگر متصل بود و اگر شما کسی باشید که زنده است، متوجه خواهید شد که قسمت قطع شده شما، قسمت شبحی شما، هنوز هم میتواند منبعی عمیق باشد از یک درد نامقدس.
این استاد اکنون در اوایل دهه ۷۰ زندگی، به این فکر میکند که آینده چگونه است. اینکه چگونه افکار او جمع میشوند و از هم میپاشند، چگونه نیرویی در وجودش تولید میشود که در مواجهه با نفوذهای کوچک زندگی با همان قدرت از بین میرود. اینها همه شکل دهنده رمان هستند.
جلد کتاب «باومگارتنر» منظره برفی سیاه و سفیدی است که در مرکز آن یک پمپ آب با یک سطل یخ بسته قرار دارد و کتاب در حالی شروع میشود که قهرمان اصلی (سای) دستش را با دسته قابلمه میسوزاند، از پلهها پایین میافتد و فراموش میکند خواهرش را صدا کند. او سعی میکند کار کند، اما تلفن همچنان زنگ میزند. خانمی برای تحویل کتابهایی که سای نمیخواهد آنجا میآید، اما او فقط برای اطمینان از آمدن این فرد به در خانهاش این کتابها را سفارش داده است. در مجموع: سای پیر، تنها، ضعیف است و زندگیاش با این اتفاقهای کوچک تعیین میشود؛ رویدادهایی که امروز صبح به اندازه کافی انفجاری هستند که او را از بنبست عاطفی خارج کنند.
این صفحات اولیه چند قطعه زیبا در مورد همسرش را به نمایش میگذارد. یک قطعه کوچک شگفتانگیز نوشته او درباره عشق اولش و بعد، یکی دیگر در مورد نحوه آشنایی او و سای و در نهایت تصمیم به ازدواج این دو. این قطعات در عین حال یادآور لحظات فرهنگی نیویورک در دهه ۱۹۷۰ و مواردی چون درد و رنج پیشنویس ویتنام است و از بخشهای به یاد ماندنیتر و تاثیرگذارتر رمان هستند.
سای به عشق جدید فکر میکند. به نظر میرسد که او کمتر از آنچه به نظر میرسید پیر و ضعیف باشد، اما متوجه میشود که بعدازظهر که در حال پیشروی است سریعتر از آنچه او فکر میکرد حرکت کرده و به زودی لحظهای فرا میرسد که خورشید در زاویهای حادتر غروب میکند و چیزهایی که به آرامی محو میشوند با فرا رسیدن شب در تاریکی فرو میروند.
اگرچه فصل آخر کتاب و سای نامشخص است و رمان به ما نمیگوید او به کجا میرود، آستر به ابهام رضایت میدهد و ما را با دو استعاره پایانی برای جایی که سای بود رها میکند: در اولی او تکرار میکند که اندوه یک درگیری درونی است که ذهن از طریق آن قلب را از بین میبرد و در جستجوی راههایی برای زنده ماندن است. دومی در پوشش آخرین کتاب سای از خودرو به عنوان نمایندهای برای «زندگی فردی و جمعی انسان» استفاده میکند: مکانیک، خرابیها، هرج و مرج و پایان تعیین سرنوشت.
ال پایس هم درباره این رمان نوشته: این رمان با عمق احساسی و سادگی عمق روایتش خواننده را شگفتزده میکند و همه اینها در حالی است که آستر برای غلبه بر سرطان مبارزه میکند. برخلاف بقیه آثار آستر، این کتاب لحن خاطرهانگیزتری دارد. گویی تقطیر شده همه چیزهایی است که نویسنده در طول سالها در مجموعه رمانهای مشهور خود آورده است.
جدیدترین رمان پل آستر که در ۷۶ سالگی نوشته شده، با حجمی تقریباً ۲۰۰ صفحهای حاوی پژواکهای ظریف بسیاری از داستانهای قبلی او است، شبیه رقص مرگ که در «سفر در اتاق کتابت» (۲۰۰۶) اجرا شد، رمانی که در آن نویسنده با ارواح آفرینش ادبی که شخصیتهای او بودند، همراه بود. این نویسنده مشهور پس از کتاب مقالاتش «کشوری غرق در خون» (۲۰۲۳) و پیش از آن «شعله جاودانه استفن کرین» (۲۰۲۱) که زندگینامه نویسنده آمریکایی قرن نوزدهم بود، بار دیگر با یک رمان بازگشته است. او از سال ۲۰۱۷ پس از رمان تحسین شده «۴ ۳ ۲ ۱» رمان دیگری منتشر نکرده بود.
آستر این رمان را در لحظهای خاص از زندگی خود منتشر میکند، جایی که همانطور که در ماه مارس فاش شد، او از سرطان رنج میبرد. جزییات بیشتری از بیماری او ارایه نشده و تنها مشخص است که وی تحت شیمی درمانی و ایمونوتراپی قرار گرفته و نوع سرطان و میزان پیشرفت آن مشخص نیست. علاوه بر این، آستر دوره سخت و پیچیده مرگ آشفته پسرش، دانیل را پشت سر گذاشته که سال ۲۰۲۲، به دلیل مصرف تصادفی بیش از حد مواد مخدر رخ داد و همه اینها به معنای حضور کم و بسیار خاص وی در سطح عمومی است.
«باومگارتنر» رمان جدید پل آستر در ۲۰۲ صفحه و به قیمت ۲۷ دلار از ۶ اکتبر به بازار آمده است.
نظر شما