به گزارش خبرنگار مهر، عصر روز گذشته (سه شنبه ۲۴ بهمن ماه) نشست «فلسفه بیرون و درون دانشگاه» در خانه اندیشمندان علوم انسانی با همکاری این نهاد و انجمن حکمت و فلسفه و با حضور اساتید حوزه علوم انسانی و فلسفه برگزار شد.
محمد فنایی اشکوری دانشیار، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در ادامه سخنرانیهای این نشست گفت: در سخنرانی امروز قرار است من درباره تفکر فلسفی صحبت کنم. تفکر فلسفی یک فرایند است که فلسفه فرآورده آن است. به همین خاطر چیزی که ضرورت دارد ما به آن بپردازیم تفکر فلسفی است. فیلسوف کسی است که با پای خودش در وادی فلسفه قدم بر میدارد ولی دانستن فلسفه به تنهایی فرد را فیلسوف نمیکند و حوزه تفکر فلسفی بسیار گسترده است. منظور من از تفکر فلسفی تفکر عقلی روش مند و نظام مند است.
وی افزود: کار فیلسوف تولید اندیشه، طرح پرسشهای فلسفی حول چیستی و چرایی امور است. در واقع فلسفه عرصه بالفعل شدن قوه عقلانیت انسان است. به بیان دیگر هر جا پرسش عقلی از چیستی و چرایی درباره امور مطرح باشد فلسفه هم آنجاست. ما در باب صحت و سقم باورها، مکتبها و موضع گیری چارهای جز تفکر فلسفی نداریم.
فنایی اشکوری ادامه داد: تفکر فلسفی فقط محدود به فرد نیست و وجودش در حیات اجتماعی هم ضرورت دارد. اندیشه ورزان همیشه خواستهاند که شیوه حکمرانی را با تفکر فلسفی در بیامیزند. اگرچه مخالفت با فلسفه همیشه وجود داشته است.
این استاد فلسفه گفت: درباره دانستن فلسفه در دانشگاهها باید بگویم که دانستن فلسفه برای همه دانشگاهیان در هر رشتهای ضروری است چون پرسش فلسفی پرسش از انسان است نه پرسش از یک قشر خاص. تفکر فلسفی جزئی از حیات انسان است و همه انسانها باید با آن مأنوس شوند. از این منظر اتفاق خوبی است.
بعد از فنایی اشکوری، امیر مازیار استاد فلسفه هنر سخنرانی خود را با این موضوع که ما باید بیش از هر چیز بدانیم که وقتی درباره دانشگاه حرف میزنیم منظورمان کجاست، آغاز کرد.
وی افزود: ما دو نوع فلسفه ورزی داریم؛ فلسفه ورزی دانشگاهی و فلسفه ورزی عمومی که با یکدیگر فرق دارند. یک فیلسوف خوب نمیتواند فقط فیلسوف دانشگاهی باشد. از طرفی فیلسوف بیرون دانشگاهی هم اگر داخل دانشگاه نباشد معلوم نیست چقدر موفق است.
مازیار در ادامه به تفاوتهای فلسفه دانشگاهی و فلسفه عمومی اشاره کرد و گفت: فلسفه دانشگاهی آموزش محور است و مهارت اندیشیدن به ما یادمی دهد اما فلسفه بیرون دانشگاهی کارش آموزش فلسفه نیست. بلکه کارش ایده پردازی و نظریه پردازی است. این نوع فلسفه، پرسش محور است و با مسائل سر و کار دارد. فلسفه دانشگاهی گذشته گرا است ولی فلسفه عمومی مسائلش مربوط به دوران حال و آینده است.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: فلسفه دانشگاهی افکار تثبیت شده و قالب از پیش تعیین شده دارد ولی فلسفه عمومی و بیرون دانشگاهی این طور نیست و اصلاً برای همین هم فوکو و بارت را با اکراه به دانشگاه راه دادند. فلسفه دانشگاهی با خواص گفت و گو میکند اما فلسفه عمومی با جماعت سخن میگوید. نکته مهم این است که در فلسفه ورزی وقتی مخاطب تغییر کند شیوه فلسفه ورزی هم تغییر میکند. کار فیلسوف عمومی خطابه است و خطابه درد امروز و اکنون دارد. فیلسوف عمومی یعنی کسی که موضوعات را برای جماعت قابل فهم و آنها را اقناع میکند علاوه براینکه فیلسوف عمومی شهره شهر است نه یک فیلسوف منزوی و در کنج خانه نشسته.
نظر شما