۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۰۱

توسط انتشارات فاطمی انجام شد؛

بازشدن «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» در بازار نشر

بازشدن «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» در بازار نشر

کتاب داستانی «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» نوشته پیام ابراهیمی توسط انتشارات فاطمی برای کودکان منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب داستانی «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» نوشته پیام ابراهیمی به‌تازگی با تصویرگری مهناز سلیمان‌نژاد توسط انتشارات فاطمی برای کودکان منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «کتاب‌های طوطی» (واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) است.

این‌ناشر پیش‌تر دو داستان پلیسی «دایناسور در مرغدانی» و «خانه سنگی» را هم از مجموعه «گورکن و راسو» منتشر کرده است.

کتاب پیش‌رو دربرگیرنده یک‌داستان پلیسی برای کودکان است که شخصیت‌ اصلی‌اش یک‌جغد کارآگاه است. او از کودکی علاقه زیادی به سرنخ‌ها داشته و با دنبال‌کردنشان، به پاسخ‌های دلگرم‌کننده می‌رسیده است. همیشه هم دوست داشته همه جزییات را یادداشت کند. چون توجه به جزییات مهم‌ترین ویژگی یک‌کارآگاه است.

از دیگر شخصیت‌های داستان «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» می‌توان به «مقتول (ملقب به سون سوناریان)» اشاره کرد که یک‌خفاش نوجوان سربه‌هوا و بازیگوش است. او هیچ‌وقت نتوانست کارآگاه شود و از آن‌جا که نتوانست، تبدیل به مقتول شد. خانم همسایه که یک‌کلاغ پیر و تنهاست هم در کنار جناب معلم که یک‌خفاش دیگر است، ازدیگر شخصیت‌های این‌داستان هستند. اما این‌قصه یک «قاتل» هم دارد که ملقب به سون‌سَن سان‌سوناریان است و او هم یک‌خفاش است و نام سخت و پیچیده‌اش باعث می‌شود حرف‌زدن از او سخت و پیگیری پرونده‌اش هم سخت‌تر باشد.

کارآگاه قصه در حال روایت گذشته خود و پرونده‌ای است که وقتی جوان بوده، باعث تغییر مسیر زندگی‌اش شده است؛ پرونده قتل مرموز یک‌خفاش جوان. او می‌گوید به‌نظر می‌آمد پای یک قاتل زنجیره‌ای در میان باشد. در این‌صورت جان هزاران خفاش در خطر بود اما سرنخ‌ها با هم جور در نمی‌آمدند. کارآگاه می‌گوید هرطور که بوده باید معمای پرونده را حل می‌کرد چون در غیراین‌صورت حیثیت خانوادگی‌اش به باد می‌رفت و لکه ننگی بر پیشانی شغل آباواجدادی‌اش باقی می‌ماند...

«پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» در ۱۳ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

از خانه کلاغ که بیرون آمدم، دفترچه‌ام را بیرون آوردم و یادداشت‌هایی را که نوشته بودم، مرور کردم. باید چندمتهم دیگر هم پیدا می‌کردم. ذهنم عجیب درگیر آن سرنخ بزرگ شد. همان سرنخ بزرگی که امواج صوتیِ زیرش به گوش خانم و آقای سوناریان می‌رسید. همان سرنخ بزرگی که احتمالا سون قرار بود خوراکی‌ها را با او بخورد. سرنخ بزرگی که می‌توانست من را به سون برساند.

تصمیم گرفتم در غارهای اطراف گشتی بزنم. چندغار را گشتم تا اینکه بالاخره توی یکی از غارها به سرنخ جدیدی رسیدم: بقایای آتشی که روی سقف به پا شده بود؛ چند سیخ آویزان و ته‌مانده غذاهایی که اینجا و آنجا روی زمین ریخته بود. می‌شد حدس زد در آن‌اطراف خبرهایی بوده. و بعد در کنار همه آن‌ها یک تصویر، یک عکس دونفره: دوخفاش در کنار هم. لب‌های خفاش جوان سرخ بود. آیا او واقعا یک خفاش بود یا یک‌خون‌آشام؟ آیا رد خون متعلق به سون بود؟ آیا آن‌عکس لحظاتی پیش از مرگ سون گرفته شده بود؟ یا حتی بعد از مرگ او؟ چشم‌های نیمه‌باز سون هر احتمالی را ممکن می‌ساخت. پرونده داشت پیچیده می‌شد.

این‌کتاب با ۸۰ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 6086247

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha