خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: امروز هفتم ذی الحجة الحرام سالروز شهادت جانسوز امام محمد باقر علیه السلام است. حضرت باقرالعلوم علیهالسلام در سال ۵۷ هجری قمری در شهر مدینه منوره متولد شدند. پدر ایشان حضرت امام علی بن الحسین زین العابدین علیهالسلام در سال ۹۵ قمری از دنیا رفتند و امام باقر علیهالسلام از آن زمان عهدهدار امامت شدند. این امامت حدوداً نوزده سال به طول انجامید و ایشان در سال ۱۱۴ قمری به شهادت می رسند. بنابراین امامت ایشان از اواخر قرن اول هجری تا دو دههی قرن دوم هجری ادامه داشته است. تمام این مدت با دوران حکومت بنیامیه مصادف بود.
امام محمدباقر (ع) سرآمد همه بنی هاشم در علم و زهد و تقوا در زمانه خود بود و دوست و دشمن به مقام علمی و اخلاقی آن حضرت گواهی میدادند. ایشان با موقعیت شناسی از ضعف خلفای اموی وقت، نهایت استفاده را برد و به نشر علوم و معارف الهی پرداخت و بن بستهای علمی را گشود و زمینه را برای شکوفایی دانش در زمان امام صادق (ع) مهیا کرد. رجال و شخصیتهای علمی آن روز- حتی بزرگان اهل تسنن و تنی چند صحابه رسول خدا که هنوز در قید حیات بودند – همه از محضر علمی ایشان استفاده میکردند.حضرت باقرالعلوم (ع) شاگردان برجستهای در زمینههای فقه و حدیث و تفسیر و دیگر علوم اسلامی تربیت کرد که هر کدام وزنه علمی بزرگی به شمار میرفت. شخصیتهای بزرگی همچون: محمد بن مسلم، زراره بن اعین، ابو بصیر، برید بن معاویه عجلی، جابر بن یزید، حمران بن اعین، و هشام بن سالم از تربیت یافتگان مکتب آن حضرتاند.
حضور پر رنگ حضرت امام باقر علیه السلام در عرصه علمی و ترویج معارف اسلامی وابسته به شرایط سیاسی آن دوران بود. در آن زمان حکومت فرزندان ابوسفیان بزرگترین ظلمها را مرتکب شده و جنایات عجیبی با دستان کثیف خود رقم زده بودند. علاوه بر شهادت امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش در دشت کربلا، وقوع نهضت توابین در کوفه و واقعه حره در مدینه سبب شد که مردم در زمینه مسائل دینی احساس خلأ کنند و به این باور رسیده بودند که تنها گذاشتن اهل بیت در عرصه جامعه بزرگترین زیانی بود که به آن مرتکب شدند. برای همین به دنبال پر کردن این خلأ بودند.به دلیل اختلافی که بین بنیامیه و عباسیان به وجود آمد امام محمد باقر علیه السلام و امام محمد صادق علیه السلام توانستند درهای علم را به روی مردم باز کنند. در کنار همه این تلاشها و فعالیتهای فرهنگی و ترویجی که اهل بیت داشتند عدهای نیز به ترویج و تزریق باورهای غلط و خرافی در محیطهای مذهبی مشغول بودند متأسفانه بعضی از افراد جامعه نیز به این گروهها جذب میشدند. زمانی که عدهای نادان، جاهل و مغرضانه به عنوان محور قانون گذاری و ترویج معارف قرار میگیرند مجبور میشوند از یک سو طرح و ایدههایی ارائه دهند تا اندیشهها را ساماندهی کنند و از سوی دیگر چون به عمق معارف دین ناآشنا هستند بر اساس منافع و صلاحدید شخصی، حزبی و گروهی به دنبال برون رفت و بیرون بردن مردم از جادههای تنگ و کوچههای بن بست زندگی بودند. مردم نیز آن اقدامات را به عنوان دین قلمداد میکردند برای همین یک سری بدعتها در پیکره اسلام ایجاد شد.
سیره اخلاقی امام باقر علیه السلام
از ویژگیهای بارز و فضائل اخلاقی حضرت باقرالعلوم علیه السلام عبودیت و بندگی بود، طبق روایات نقل شده، امام صادق علیه السلام میفرماید: «پدرم، امام محمد باقر علیه السلام همواره مشغول ذکر خدا بود. هنگام خوردن غذا ذکر خدا میگفت. وقتی با مردم صحبت میکرد، از یاد خدا باز نمیماند و کلمه «لا اله الاّ الله» همواره بر زبانش جاری بود. سحرگاهان ما را به عبادت و شب زنده داری تا برآمدن آفتاب فرا میخواند. به آن دسته از اعضای خانواده که قرائت قرآن میدانستند، خواندن قرآن را دستور میداد و بقیه را به گفتن ذکر خدا سفارش می نمود».
وی افزود: یکی از خدمتکاران امام علیه السلام، میگوید «با حضرت باقر علیه السلام برای انجام مناسک حج بار سفر بستم. وقتی رسیدیم و امام داخل مسجدالحرام شد و نگاهش به کعبه افتاد، شروع به اشک ریختن کرد. او با صدای بلند میگریست. تا جایی که شگفتی من برانگیخته شد که چرا امام معصوم این گونه می گرید؟ گفتم: پدر و مادرم به فدایت باد مردم دارند شما را نگاه میکنند. اگر ممکن است کمی آهسته تر گریه کنید، امام فرمود: وای بر تو. چرا صدایم را به گریه بلند نکنم تا شاید مورد بخشایش و مهرورزی پروردگار قرار گیرم و در من نظر لطف کند و فردای رستاخیز به مهربانی و لطفش درآویزم. سپس مشغول طواف خانه خدا شد و نزد مقام به نماز ایستاد. هنگامی که نمازش پایان یافت به سجده رفت و آن هنگام که سر از خاکساری درگاه خدا برداشت، سجده گاهش از اشک تر شده بود. او در هر شبانه روز صد و پنجاه رکعت نماز می گزارد».
از دیگر ویژگیهای اخلاقی آن حضرت میتوان به بی رغبتی به دنیا اشاره کرد، آن حضرت هیچ رغبتی به امور دنیوی نداشته و تمام وجود خود را معطوف پروردگار خویش میساخت و پیوسته شیعیان را نسبت به زهد و پارسایی آگاهی میداد. زندگی فردی امام علیه السلام به دور از زیور و زینت دنیایی بود. اتاق امام بسیار ساده و کوچک بود، ولی هرگز به زنان خویش سخت نمیگرفت و هرگز خاطر خویش را از اندیشه در امور دنیایی نمی آشفت. آن حضرت در یکی از سفارشات اخلاقی خود به جابر جعفی در حالی که اندوهگین بودند میفرماید: «ای جابر! اندوهگینم و دلم گرفته است. گفتم: اندوهتان به خاطر چیست؟ فرمود: ای جابر! کسی که لذّت شراب ناب الهی در دلش باشد، از غیر خدا روی برتافته و دلش گرفتار او میشود. ای جابر! مگر این تحفه دنیا چیست. مگر دنیا جز مرکبی که بر آن سوار میشوی یا لباسی که می پوشی و یا همسری که اختیار میکنی چیز دیگری هم هست؟
سبک زندگی امام باقر علیه السلام
رعایت بهداشت فردی، نقش مهمّی در زندگانی امام باقر علیه السلام داشت. هر چند در آن دوران امکانات بهداشتی و پزشکی بسیار محدود بود، امام در همان روزگار بسیار بدان اهمیت میداد و رعایت آن را به پیروان خویش نیز سفارش میکرد. امام علیه السلام همیشه موهای سر و صورت ایشان را اصلاح میکرد و اصحاب، امام را همواره با موهایی مرتّب و پیراسته میدیدند. همچنین به مسواک زدن اهمیت بسیاری میداد و همواره در محیطهای عمومی با لباسهای برازنده و تمیز حاضر میشد؛ به گونهای که نزدیکان در مورد ایشان میگفتند: ظاهر او بیشتر به جوانان میماند. معطر بودن نیز توسط امام سفارش شده است.
یکی از نکات ارزنده و جالب توجّه زندگانی امام باقر علیه السلام در این راستا، اهتمام امام در جلب محبّت افراد خانواده و فراهم آوردن لوازم تحکیم خانواده است.«حسن زَیّات بصری» به همراه یکی از دوستانش به حضور امام شرف یاب میشود تا برای پرسشهای خود پاسخی از امام دریافت کند. وی پس از ورود به اتاق امام با صحنهای روبه رو میشود که تعجّب او و همراهش را برمی انگیزد. او امام و اتاقش را در حالتی بسیار آراسته و تا حدودی تجملاتی مشاهده میکند. به هر حال، پرسشهایش را مطرح میکند و پاسخ میشنود. هنگام برخاستن و خارج شدن، امام به او میفرماید: «فردا همراه دوستت نزد من بیا». روز بعد به منزل امام میآیند، ولی ایشان را در اتاقی خاکی که فقط حصیری در آن پهن بود، پشمینه بر تن یافتند. امام به او فرمود: «ای برادر بصری. اتاقی را که دیشب مشاهده کردی، اتاق همسرم بود و اسباب و اثاثیهای هم که در آن بود، به او تعلّق داشت. او خودش را برای من زینت کرده بود و من هم باید خود را برای او زینت میکردم. بنابراین، گمان بد به دل خویش راه مده». او گفت: «فدایت شوم سوگند که در مورد شما بدگمان شده بودم، ولی اینک خدا بدگمانی را از دلم بیرون کرد و دریافتم که حقیقت، همان است که شما فرمودید». مشخص است که امام برای جلب رضایت و خشنودی همسر خود بسیار تلاش میکرد تا با ارتباط عاطفی بیشتر، بنیان خانواده خویش را استحکام بیشتری ببخشد.
یکی از فرزندان حضرت، بیمار بود و وضع وخیمی داشت و امام از این موضوع بسیار ناراحت بود. سرانجام بیماری او بهبود نیافت و به مرگ او انجامید. امام از درگذشت او بسیار متأثّر شد. صدای شیون و زاری اهل خانه بلند شد، امام به بالین فرزند خود رفت، ولی لحظاتی بعد با چهرهای گشاده بیرون آمد که موجب تعجّب برخی از حاضران شد و در این مورد از ایشان پرسیدند، حضرت فرمود: ما دوست داریم آنکه دوستش داریم (فرزندمان) سلامت باشد، ولی وقتی خواست خدا در مورد ما نازل شد، به آنچه او دوست دارد، گردن می نهیم». امام با این رفتار و گفتار نیکو، چارچوب محبّت واقعی و اصیل را به همگان آموخت و یادآور شد که دوستیهای دنیایی، حتّی محبّت به فرزند، نباید مانع فرمان برداری و روی برتافتن از خواست الهی شود.
سیره اجتماعی باقر العلوم علیه السلام
امام باقر علیه السلام از شاد کردن دیگران خشنود میشد و گاه اطرافیان را به شوخیهای ستوده و در حدّ اعتدال - که موجب سرور و خوشحالی افراد میشود - تشویق میکرد و به آنها میفرمود. «همانا خداوند آن کس را که در میان جمعی شوخی [ستوده] میکند، دوست میدارد؛ در صورتی که مزاح او آمیخته با سخنان ناروا نباشد».از دیگر سجایای اخلاقی که اسلام بر آن تأکید کرده است، ابراز محبّت دو مؤمن به هم است؛ زیرا محبّت اگر ابراز شود، صمیمیت طرف مقابل را نیز به همراه دارد و او پس از آگاهی از محبّت، می کوشد تا به آن پاسخ گوید که این تلاش، به تحکیم رابطه دوستی و ایجاد صمیمیت بیشتر بین آنها میانجامد. همچنان که در احادیث و سخنان امامان معصوم علیهم السلام نیز رویکرد گستردهای به موضوع نشان دادن محبّت به دوستان و دوری از مخفی کردن آن، شده است. امام باقر علیه السلام در این باره اهتمام ویژهای داشت و دیگران را نیز از آموزههای سودمند اخلاقی خود در این زمینه بهره مند میکرد. «زرارة» روایت میکند: «روزی امام باقر علیه السلام برای شرکت در مراسم تشییع پیکر مردی درگذشته از طایفه قریش حضور یافت. من نیز به همراه ایشان شرکت کردم. مردی به نام «عطاء» نیز با ما بود. در این هنگام زنی از تشییع کنندگان شروع به شیون و فریاد کرد. عطاء به او گفت: یا ساکت شو یا همگی باز میگردیم؛ ولی زن همچنان فریاد میزد و میگریست. عطاء ناراحت شد و بازگشت. من به امام رو کردم و گفتم: عطاء بازگشت چه کنیم؟ امام فرمود: «به راه خود ادامه بده اگر بنا باشد به خاطر دیدن یک اشتباه از دیگران (داد و فریاد زن) عمل شایسته ای را کنار بگذاریم، حقوق برادر مسلمان خویش را به جا نیاورده ایم.»
نظر شما