به گزارش خبرنگار مهر، به مناسبت روز ملی سینما بهانهای شد تا به مرور چالشها و مشکلات پیش روی سینمای ایران و سینماگران بپردازیم. به این بهانه گفتوگویی با ابوالحسن داوودی تهیهکننده، کارگردان و فیلمنامهنویس باسابقه سینما داشتیم.
وی با اشاره به اینکه سینما در سالهای اخیر در اختیار ژانر محدودی بوده است و در این میان سینمای اجتماعی بیش از همه تحت فشار قرار داشته است درباره راههای برون رفت از این وضعیت پیشنهاداتی ارائه کرد. این کارگردان با بیان اینکه باید برای مدیریت در عرصه سینما ساختار جدید آن را شناخت گفت که رابطه میان هنرمندان و بخش دولتی در این سالها به دلایل متعددی مخدوش شده است و باید برای ترمیم این رابطه تلاش کرد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه مطالعه کنید:
آقای داوودی شما به عنوان فیلمسازی که در ژانرهای مختلفی از جمله کمدی، درام و کودک فیلم ساختهاید و در بخش مدیریتی سینما نیز فعالیت داشته اید، چه ارزیابی از وضعیت کنونی سینمای ایران دارید؟
متاسفانه سینما در حال حاضر شرایط خوبی را تجربه نمیکند. اتفاقات و محدودیتهایی در چندسال اخیر در سینما رخ داد که تاثیرات زیادی برجای گذاشت. این اتفاقات منجر به این شد که سینما از ظرفیتی که داشت و دستاوردهایی که در چند دهه پس از انقلاب به دست آورده بود، دور شد. سینمای ما در این سالها به جنس خاصی از سینمای سطحی نگر که کف سلیقه مخاطب است، محدود شد. این مساله بقیه ژانرهای سینمایی و بخشی از هویت سینمای ما را که در دنیا و خیلی از کشورها با آن شناخته میشد، زیر سایه خود قرار داد. بر این موضوع نوع رفتار، بی حرمتی و برخوردهای قهری با سینماگران را هم اضافه کنید. مجموع این اتفاقات منجر به این شد که سینما در سالهای اخیر سرزندگی و وجه فرهنگسازی خود را از دست بدهد و صرفاً به گیشه و سرگرمی محدود شود. البته این ویژگی هم در اختیار همه افرادی که در سینمای مردم پسند کار می کردند، قرار نداشت و در اختیار گروه خاصی بود. به همین دلیل در طول چندسال گذشته فیلم های پرفروش ما به یکسری تهیه کنندگان و گروه های خاص محدود بودند.
در سال های اخیر فیلمسازان بزرگی فیلم نساختند و برخی آثار مهم در داخل ایران اکران نشدند. ازجمله خودتان که چندسال است فیلمی نداشته اید. این مساله چقدر کمک کرد که گیشه سینمای ما در اختیار آثار کمدی قرار بگیرد؟
به عقیده من درست این است که بگوییم در اکثر مواقع سینماگران نتوانستند فیلم بسازند نه اینکه نخواهند فیلم بسازند. حقیقتاً بین نتوانستن و نخواستن بسیار تفاوت وجود دارد بنابراین در این سال ها خیلی از این سینماگران فیلمنامه داشتند و قصد فیلمسازی هم داشتند اما شرایط به شکلی رقم خورد که این افراد نتوانند کار کنند. پیشتر ارتباط و شان و منزلتی میان هنرمندان و حکومت وجود داشت بدین صورت که حتی اگر در مواقعی یکدیگر را درک نمیکردند اما باهم کنار میآمدند. در سالهای اخیر به دلیل ارجاعات سیاسی و عکسالعملهایی که به کلیت سینما تسری پیدا کرد، این رابطه مخدوش شد. اینها همه عواملی بودند که موجب شدند برخی فیلمسازان ما دست به تولید نزنند.
خودتان هم در چندسال اخیر فیلمنامهای داشتهاید که نتوانید آن را بسازید؟
من چندین فیلمنامه داشتم. آخرین فیلم من «هزارپا» جزو فیلمهای پرفروش سینما بود. پس از آن هم چندین پیشنهاد داشتم که برخی مسائل باعث شدند رغبتی برای ساخت فیلم نداشته باشم و تکرار اینکه همان فیلمهای پیشین را بدون هیچ پیشرفت و تنوعی دوباره ادامه دهم، برایم جالب نبود. در شرایطی که توصیف کردم بیشترین فشارش روی سینمای اجتماعی است یعنی اکنون سینمای اجتماعی بیش از بقیه حوزه های سینما تحت فشار قرار دارد.
متاسفانه در سالهای اخیر شاهد رشد تولید فیلمهای زیرزمینی و حضور آنها در جشنوارههای خارجی بوده ایم. فکر میکنید دلیل این اتفاق چه بوده و این پدیده میتواند چه تاثیری بر سینمای ایران داشته باشد؟
متاسفانه مسئولان کشور گاهی تصمیمهایی میگیرند که به عواقب آن توجه نمیکنند. بسیاری متوجه نیستند که شرایط سینما با شرایط ۵ سال یا ۱۰ سال قبل به کلی متفاوت شده است. یعنی اعمال آن جنس از نظارت و کنترل دیگر در این نوع سینما اگر نگوییم غیرممکن، بلکه بسیار سخت و پیچیده شده است. امکان فیلمسازی هم برای کسی که بخواهد زیرزمینی کار کند نسبت به گذشته بسیار راحت تر شده است. فیلمسازی که ببیند در داخل ایران با محدودیتهای زیادی مواجه است طبعاً طرف این قضیه می رود که رابطه بینابین دولت و هنرمند را به کلی کنار بگذارد و سراغ شرایطی برود که فیلمش را بدون هیچگونه محدودیتی بسازد. امکان عرضه این فیلم ها هم بسیار ساده تر شده است. زمانی اگر فیلمی به هر شکلی خارج از محدوده های قانونی ساخته می شد امکان خروج آن از کشور بسیار مشکل بود زیرا فیلم ها حجم زیادی داشتند و برای خروج از مرز دچار مشکل می شدند اما اکنون با یک آپلود فیلم به سادگی فیلم را برای جشنواره های خارجی ارسال می کنند. این اتفاق موجب گسترش فرهنگی شد و پیش از هرچیزی رابطه میان حاکمیت و اهالی سینما را خدشه دار کرد و درواقع به طور کلی این تعریف، نظارت را دچار تغییر کرد. شاید خسارات افزایش تولید آثار زیرزمینی در ایران در آینده بیش از همه گریبان گروهی را بگیرد که سعی کنند سیستم نظارت و ممیزی کهنه را با همان فرم قدیمی ادامه دهند.
فکر می کنید سازمان سینمایی در دولت جدید باید چه تغییر رویه ای داشته باشد؟
سازمان سینمایی باید ساختار جدید سینما را به طور کامل درک کند و باتوجه به این ساختار ویژه سیاستگذاری کند. اولین قدم دولت جدید باید این باشد که سینماگرانی را که به شکل اکثریت از سینما قهر کرده اند، به بدنه سینما بازگرداند و پس از آن شکل نظارت هم باید بازنگری اساسی داشته باشد تا همچنان ارتباط ارگانیک میان دولت و فیلمسازان حفظ شود.
در این شرایط خانه سینما میتواند چه نقشی ایفا کند؟
دوستان مسئول و متولیان فرهنگی کشور باید این موضوع را درک کنند که تعامل آنها با نهادهای خصوصی و انجمنها به نفع هر ۲ طرف تمام میشود. یعنی وظایف دولت باید کوچک تر و مسئولیت های کاری و فرهنگی به اصناف سپرده شود. اگر این اتفاق رخ دهد قطعاً نقش خانه سینما و اصناف هم در این زمینه پررنگ تر می شود.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید آیا قصد دارید فیلم جدیدی بسازید؟
فعلاً درحال شروع یک فیلم هستم و اطلاعات تکمیلی این پروژه را پس از نهایی شدن، اعلام میکنم.
نظر شما