خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه ۰ مصطفی شاکری گرکانی: مفهوم مقاومت یکی از مفاهیمی است که بارها در قرآن کریم مورد تاکید قرار گرفته است و رمز پیروزی دین خدا و بهرهمندی از نصرت پروردگار تلقی شده است. مقاومت علاوه بر اینکه مفهومی دینی و قرآنی است، به گواهی تاریخ عامل بقای یک فرهنگ و تمدن برشمرده میشود و استقلال و عزت یک ملت را تضمین میکند و منافع آنها را تأمین میسازد. از این جهت ضرورت دارد ابعاد مختلف مفهوم مقاومت که در جهان امروز به یک گفتمان حاکم در اندیشه سیاسی اسلام مبدل شده است مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد و ماهیت و فلسفه آن شناخته شود. به همین منظور با حجتالاسلام و المسلمین سیدسجاد ایزدهی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در رابطه با ویژگیهای الگوی مقاومت انقلاب اسلامی گفتوگو کردیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید؛
* در ابتدا بفرمائید مقاومت چه زمانی شکل می گیرد و چه هدف و غایتی را دنبال می کند؟
مقاومت یک مسئله بشری در طول تاریخ است که در برابر افراد قوی، قدرتمند، مستکبر، مستبد و به تعبیر علم سیاست کسانی که دارای هژمونی هستند اعمال میشود. متعلق آن هم معمولاً افراد مستضعف و مظلوم و تحت سلطه هستند. چون افراد قوی، سلطهگر و مستبد معمولاً دوست دارند به قدرتشان اضافه کنند و مناطق تحت نفوذش را توسعه دهند، این منطق زورگویی، منطق ستمگری و منطق توسعه نفوذ موجب میشود که دو سطح ظالم و مظلوم در عالم شکل بگیرد. افراد ظالم و ستمگر نسبت به کسانی که ضعیف هستند و امکانات کمتری دارند فشار میآورند و تبعیض و نابرابری ایجاد میکنند. در نقطه مقابل، آن کسانی که در موقعیت ضعف قرار دارند باید به گونهای رفتار کنند که هم از ظلم ظالم بر حذر بمانند و هم قدرتشان را در طول زمان افزایش بدهند تا در نهایت از فشارهای افراد قدرتمند مصون بمانند و آسیب نبینند.
از این منظر شاید از لحاظ لغوی بتوان مقاومت را تابآوری معنا کرد. چون غرض ظالم از بین بردن مخالفان و نابود کردن و به سلطه کشاندن آنها است، از آن طرف، افراد ضعیف باید تلاش کنند که نابود نشوند و هویتشان را حفظ کنند و برای بقا تلاش کنند و در نهایت، در مواجهه با دشمن تابآوری داشته باشند. به این فرآیند، عنوان «مقاومت» اطلاق میشود. طبعاً وقتی صحبت از مقاومت میشود، نقطه مقابل آن بیخیالی، انفعال، سازش، کوتاه آمدن و ظلم پذیرفتن است. مقاومت یعنی مواجهه اما مواجهه کسی که از قدرت برابر برخوردار نیست. این نوع مواجهه ابزارهای مختلفی دارد و رفتارهای مختلفی را طلب میکند.
در طول تاریخ کشورهای تحت سلطه زیاد بودند کما اینکه کشورهای سلطهگر و انسانهای سلطهگر هم زیاد بودند. لذا در طول تاریخ جدای از برخی کشورها و اقوام که سازش کردند و ظلم پذیرفت، به بسیاری از افراد مختلف میتوان اشاره کرد که مقاومت کردند تا به قدرت و تابآوری مناسب برسند و شر دشمن را از سر خودشان کم کنند و در نهایت دشمن را از بین ببرند. این گروهها و ملتها رهبران مختلفی داشتند، الگوهای مختلفی برای مقاومت داشتند؛ مثلاً الگوی مهاتما گاندی در مواجهه با سلطه انگلیس یک مدل مشخص است. شاید این مدل مشخص، مواجهه مستقیم و مبارزه مسلحانه نباشد بلکه مبارزه منفی و صبوری کردن باشد.
*تا قبل از شکل گیری نهضت انقلاب اسلامی، چه مدل هایی برای مقاومت وجود داشت؟ اساساً منطق مقاومت در گفتمان انقلاب اسلامی چه تفاوتی با الگوهای موجود داشت؟
یکی از مدلهای مشهور مقاومت در برابر ظلم و ستم، مدل مارکسیستی است. وقتی جهان دو تکه شد و یک نظم مارکسیستی و یک نظم کاپیتالیستی و سرمایهداری در دنیا شکل گرفت، عمده کشورهای مارکسیستی منطقشان برای مقاومت، منطق مقاومت قشر کارگر علیه قشر سرمایهدار بود. خب این مدل به واسطه حاکمیت شوروی سابق در بسیاری از کشورها نمود پیدا کرد و خیلی از کشورهایی که مقاومت کردند منطقشان منطق مقاومت مارکسیستی بود و با این منطق با ظالم مواجهه پیدا کردند. حتی در کشورهای اسلامی نیز این مدل مقاومت رسوخ پیدا کرد. شما فرض کنید همین لبنان و فلسطینی که امروزه با رژیم صهیونیستی میجنگند، در زمانهای قبل از انقلاب اسلامی مدل مبارزهشان با رژیم صهیونیستی عمدتاً مدل مارکسیستی و مدل چپ بود. این مدل چپ و مارکسیستی یک الزاماتی دارد و عمدتاً مبارزهاش مبتنی بر مبارزه سخت و مبارزه مسلحانه است.
در جمهوری اسلامی ایران هم همین منطق توسط سازمان منافقین پیگیری شد. خب آنها میخواستند علیه یک هژمونی و قدرتی مثل شاه مقاومت و مقابله کنند ولی هیچ نقشه راه و مدل مبارزهای نداشتند. تلقی آنها این بود که اسلام و فقه شیعه مدل مبارزه با نظام سلطه و ستمگر ندارد و کل فقه شیعه محدود به همین احوالات شخصی مثل نماز و روزه و غسل و مانند آن است و اصلاً به مبارزه و مقاومت نمیپردازد. لذا اینها برای اینکه برای خودشان مدل مبارزه درست کنند به منطق مارکسیسم پیوستند و مدل مبارزهشان را مارکسیستی کردند. این مدل مبارزه مبتنی بر ترور بود، مبتنی بر ایجاد گروهک و خانههای تیمی و مبارزه مسلحانه بود.
وقتی مرحوم امام به عنوان یک فقیه و فیلسوف با سلطهای به نام شاه شدند به مقابله و مقاومت پرداختند منتهی مدل مرحوم امام مدل متفاوتی بود که برآمده از فقه شیعه و آموزههای دینی بود. وقتی مرحوم امام بر اساس این مدل میخواست با شاه مواجه بشود، نیرو و سرباز نداشت؛ لذا وقتی به ایشان گفتند با یاری چه کسی میخواهی با شاه بجنگی، ایشان پاسخ میدهد با همین بچههایی که در گهواره هستند. در واقع امام منطق مبارزهاش را مبتنی بر حمایت توده مردم قرار میدهد و روی آگاهی مردم حساب میکند، روی افشاگری نسبت به ظلم حساب میکند، روی تربیت نیرو حساب میکند، روی ایمانگرایی و باور به خدا حساب میکند. منطق امام منطق یا پیروزی یا شهادت بود و در این منطق، بر اساس اخلاق رفتار میکرد. در واقع در این منطق، سلاح به دست گرفتن اصل نیست بلکه آگاهی مردم، ایمان مردم، اخلاق و حضور حداکثری مردم در صحنهها اصل است.
امام با این مدل پیش میآیند و به واسطه پیروی از منطق امام حسین (ع) و همچنین به واسطه افشاگری و آگاهیبخشی، مردم را با خود همراه میکنند و مردم نیز با حضور حداکثری خود از ایشان حمایت میکنند و این منطق موجب میشود که رژیم شاه از بین برود و حکومت اسلامی پیروز شود. این در حالی است که منطق مارکسیستی سازمان منافقین عملاً نمیتواند کاری از پیش ببرد. اتفاقاً در دوره بعد از انقلاب هم مجدداً منافقین با همان منطق به میدان میآیند و اقدام به حمله مسلحانه و ایجاد گروهک میکنند ولی باز هم این مدل جواب نمیدهد؛ همچنان که این مدل مقاومت، در لبنان و فلسطین هم جواب نداد و رژیم صهیونیستی همواره توانست مناطق مختلفی را تحت اشغال خود قرار دهد. منتهی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مدلی که توسط مرحوم امام عرضه شد به لبنان تسری یافت و به واسطه شکلگیری جنبشهایی ماند جنبش امل که پیشتر توسط امام موسی صدر تأسیس شده بود و حزب الله، جریان مقاومت در لبنان مدل مبارزهشان را از مدل مارکسیستی و ناسیونالیستی عربی به این مدل تغییر دادند. لذا شما میبینید که در سالهای پس از انقلاب مقوله مقاومت اسلامی توانست جلوی رشد نفوذ رژیم صهیونیستی را بگیرد. اگر آنها یک زمانی صحبت از نیل تا فرات میکردند، در اثر تغییر مدل مقاومت، مجبور شدند دور خودشان دیوار بکشند و از خودشان مراقبت کنند که صدمه نبینند.
انقلاب اسلامی جدای از اینکه در مقابل استبداد داخلی یک مدل مقاومت مبتنی بر تراث شیعه و فطرت انسانی ارائه کرد که کارآمد و اثربخش بود، در یک فضای دیگری هم این مدل را عرضه کرد که اهمیت آن بیشتر بود. در واقع امام همان مدل و معیاری را که در مواجهه با هژمونی سلطنت و نظام شاهنشاهی به کار گرفت، همان را در فضای جهانی به کار گرفت؛ یعنی مبارزه با نظم سلطه با محوریت آگاهیبخشی مردم، ایجاد معنویت، ایجاد اخلاق، همراهی مردم و توده مردم در کف خیابانها و اعتراضات فراگیر مردمی. لذا شما میبینید امروز جریان فلسطین موجب شد که آزادیخواهان جهان، ظلمستیزان جهان در کشورهای مختلف اعم از آمریکا و انگلیس و آلمان و حتی در کشورهای خاور دور علیه رژیم صهیونیستی قیام کنند.
مدل ایرانی مقاومت امروز چه در لبنان و چه در فلسطین و یمن و دیگر گروههای مقاومت جا افتاده و جبهههای مقاومت بر اساس این مدل رفتار میکنند. به تعبیر مقام معظم رهبری اینها نیروهای نیابتی ما نیستند بلکه چون به این باور رسیدند و منطق مقاومت انقلاب اسلامی را پذیرفتند به مقابله با جبهه ظلم میپردازند.
*آیا مقاومت محدود و منحصر به مقاومت نظامی است یا اینکه در عرصههای دیگر نیز قابل جریان است؟
جریان مقاومت بر حسب نوع مواجهه دشمن تغییر میکند. ممکن یک جایی مقاومت نظامی باشد، ممکن است یک جایی مقاومت از سنخ اقتصادی باشد که در آنجا به تعبیر مقام معظم رهبری اقتصاد مقاومتی خواهیم داشت. بر همین اساس باید در حوزه فرهنگ مقاومت فرهنگی شکل بگیرد و حتی در منطق کلان، مقاومت تمدنی شکل بگیرد و بر اساس آن تمدنی به نام اسلام بتواند جایگزین تمدن موجود شود و سلطه تکصدایی غرب را از بین ببرد. بنابراین باید توجه داشت مقاومت یک پروژه نیست، یک حادثه نیست، یک عملیات نیست بلکه یک فرایند است که از مرحلهای شروع میشود و استمرار پیدا میکند و جریانی فکری، مردمی و اخلاقی است.
نظر شما