۲۶ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۱۵

«سیب ترش» به کتابفروشی‌ها آمد

«سیب ترش» به کتابفروشی‌ها آمد

رمان «سیب ترش» نوشته فرشته نوبخت توسط انتشارات به‌نگار منتشر شده و به بازار کتاب و نشر عرضه شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب اولین رمان فرشته نوبخت و سومین اثر داستانی او محسوب می‌شود. پیش از این مجموعه داستان‌های «مرغ عشق‌های همسایه روبه‌رویی» و «کلاغ» از این نویسنده چاپ شده است.

داستان رمان «سیب ترش» با زوایای مختلف دید روایت می‌شود. رمان درباره سه شخصیت با نام‌های لادن، عطا و ماهرخ است اما با توجه به زاویای مختلف روایت، شخصیت‌های مختلفی داستان را راویت نمی‌کنند، بلکه یک بخش از روایت، توسط یک نامه انجام می‌شود. سوم شخص محدود به ذهن یک روای دیگر داستان است و من راوی نیز سومین راوی «سیب ترش» است. در واقع تنها یکی از شخصیت‌هاست که در حال روایت داستان است و این زاویه دید اوست است که تغییر می‌کند.

بخش اول کتاب «نامه‌ها و ساعت‌ها» نام دارد که شامل فصل‌های صبح، نامه‌ اول، نامه دوم‌، نامه سوم تا نامه هشتم، ظهر، نامه نهم تا نامه دوازدهم، بعد از ظهر، نامه سیزدهم تا پانزدهم، غروب، نامه شانزدهم تا هجدهم و شب است. بخش دوم، «نوشتن» نام دارد. فصل‌های جداشده این بخش نامگذاری ندارند.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

می‌لرزم و می‌نویسم برایت. برف می‌بارد و هوا سر است و رادیاتور‌ها هم خراب و من مجبور شده‌ام پنجره را باز کنم تا اتاق از دود خفه نشود. آقای غلامی گفت یک امشب را هم تحمل کنیم، فردا موتورخانه روبه‌راه است. نبودی که به هوای تو سرک بکشد تو اتاق و ببیند اگر چایت حاضر است، به بهانه یک فنجان دارچینی‌اش بنشیند کنار شومینه و زل بزند به قفسه‌های کتابخانه و از حفظ حافظ بخواند و از شمس و مولانا بگوید و بعد به خاطر تو درباره فروغ حرف بزند و چند بار آه بکشد و بعد هم یکی از کتاب‌هایا سی‌دی‌ها را زیر بغلش بزند و قبل این که برود از تو بخواهد گاهی به اختر خانم سری بزنی...

فقط حالت را پرسید و رفت، حتما سراغ سبزی‌هایی که پاک کرده و ریخته توی لگن قرمز رنگی تو خوب خیس بخورد و گل و لایش ته‌نشین شود کف لگن و بعد بریزدشان توی سبد سفیدرنگی و بشویدشان و برای سوپ فردای خانم غلامی، روی تخته‌ ریزریزشان کند. یک دقیقه هم نمی‌توانم خودم را جای این مرد، حتی جای زن افلیجش، بگذارم. بییسسسسسست و دوووووووو ساااااال.... شوخی نیست به خدا! فقط مرگ می‌تواند وضعیت میان این دوتا را تغییر دهد. فقط مرگ.

هوا کاملا تاریک شده لادن و تو درست 38 ساعت است که تو کمایی. با دستگاه نفس می‌کشی و نمی‌توانی حرف بزنی، و من برایت می‌نویسم. راستش درست نمی‌دانم چرا دارم این کار را می‌کنم. این سوالی بود که وقتی تو بالکن ایستاده بود و در حال دود کردن یک نخ دانهیل آبی سعی می‌کردم به رفت و آمد آدم‌ها از دهانه کوچه نگاه کنم، به ذهنم رسید. که چی؟ اصلا چرا این‌ها را می‌نویسم و چرا برای تو؟ شاید برای این که فکر می‌کنم باید کار دیگری بکنم و نمی‌توانم. شاید برای این که عصبانی‌ام؛ از دست خودم.

این کتاب با 175 صفحه، شمارگان هزار و 200 نسخه و قیمت 8 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 1791321

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha